در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش موسیقی-نمایش ترانه‌های محلی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:44:29
امکان خرید پایان یافته
۰۷ مرداد تا ۰۷ شهریور ۱۳۹۳
۱۹:۳۰  |  ۲ ساعت
بها: ۱۵,۰۰۰ تا ۴۰,۰۰۰ تومان  |  جزییات
همکف، بخش میانی، پنج ردیف نخست (+خیریه): ۴۰.۰۰۰ تومان
همکف، بخش میانی: ۲۵.۰۰۰ تومان
همکف، دو بخش کناری: ۲۰.۰۰۰ تومان
بالکن: ۱۵.۰۰۰ تومان

پنجشنبه ها و جمعه ها در دو سانس ۱۸ و ۲۱

 

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

گزارش تصویری تیوال از مراسم اهدای عواید فروش نمایش ترانه های محلی به بهزیستی / عکاس: حانیه زاهد

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از تمرین نمایش ترانه های محلی / عکاس: علیرضا قدیری

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نشست نمایش ترانه های محلی / عکاس: رژین دلفان

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› بهزیستی از محمد رحمانیان تقدیر کرد

آواها

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
وقتی اسم موسیقی- نمایش یا به اصطلاح عامه ترش کنسرت- تاتر به گوش می رسد ذهن مخاطب حرفه ای تاتری را به سمت و سوق کاری تجاری پسند و سرگرم کننده که این روزها در صحنه های تاتر هم مد شده است می کشاند تا اثری ارزشمند . اما "ترانه های محلی " محمد رحمانیان این معادله را بر هم می زند. و ثابت می کند که این ژانر نیز می تواند جایگاه فاخری در میان شیوه های مختلف نمایشی داشته باشد.
ترانه های محلی داستان یک آهنگ ساز ایرانی( با بازیِ اشکان خطیبی) است که در خارج از کشور زندگی می کند و تصمیم دارد که برای تکمیل رساله دکترای خود در مورد موسیقی نواحی بعد از 20 سال به ایران بازگرددو این بازگشت به طی طریقی می انجامد که از مازندران و گیلان شروع به خراسان و آدربایجان کشیده شده و سپس چهارمحال و بختیاری، ایلام، سیستان و بلوچستان، تهران، هرمزگان را نیز از نظر می گذراند. آهنگساز داستان موضوع مطالعه اش را بررسی 9 فیلم مطرح تاریخ سینمای ایران در سی سال اخیر انتخاب کرده است .و نمایش نیز به بهانه جستجو در موسیقی های محلی و بررسی سرنوشت نوازندگان، مروری نوستالژیک بر این 9 فیلم دارد، که نمایشی 9 اپیزودی را روی صحنه می سازد.
نمایش "ترانه های محلی" موضوع بکری ندارد .به طور مثال همین گشت و گذار در موسیقی نواحی و احیا و دوباره خوانی برخی از آنان و گفت گو با دو تاری ها و عاشیق ها و... را چند سال پیش یک گروه موسیقی بصورت موضوعی بدان پرداخته بود .حال و هوای نوستالژیک و برهم زدن غبار خاطرات گذشته هم در این روزها چنان به افراط کشیده شده و نوعی نوستالژی زدگی خصوصا برای نسل نو ایجاد کرده است که نه تنها نوآوری ندارد بلکه از سکه نیز افتاده است و طرفدارنش نه به صرف اثر ( در هر رشته و ژانری که باشد) بلکه بیشتر به خاطر حال خوب شخصی خود بدان گرایش دارند. اما آنچه که ترانه های محلی را اثری فاخر و قابل تامل می سازد و این رنگ بوی کهنگی و تکرار را از آن می گیرد، تلفیق استادانه چند لایه ای مفاهیم با یکدیگر است در واقع گذار از موسیقی فیلم ها بهانه ای می شود ... دیدن ادامه ›› به آگاهی بر احوال و اوضاغ مردمان این سرزمین کهن.
هر اپیزود یک داستان چهار وجهی است. چهار جهان که به موازات هم پیش می روند و هر یک کامل کنده دیگری هستند. وجه موسیقایی گذر و جستجویی بر احوال نوازندگان بومی و محلی آن،مروری نوستالژیک بر فیلم هایی ارزشمند و تاتیرگذار زمانه خود، نگاهی رندانه به سرنوشت افرادی معروف به سیاهی لشگر در گروه های سینمایی و پرداختن به داستان زندگی آنها که خودش کنجکاوی و جذابیت داستانی ایجاد می کند و مهم تر از همه پرداختن به مصایب و دغدغه های مردمان نواحی مختلف، بخصوص زنان ایرانی در خطه و ناحیه ای که زیست می کند . رحمانیان این مسایل را چنان استادانه در هم تنیده و بهم پیوند داده است که هر قطعه به تنهایی واگویه های بسیاری را داراست و هر یک به تنهایی و برای خودش قصه و چهار جوب مجزا و خاص خودش را دارد. هر اپیزود حرفیست برای گفتن ، شعری ست برای گوش دادن و ترانه ایست برای پرداختن . عشق نا فرجام حاصل قوانین خشک و متعصبانه ، دردِ های اقوام محلی، و زنانی که از حقوق انسانی شان محروم اند و سیاهه ای که در زندگی هر یک برجسته است در این 9 اپیزود فصل مشترکی است که چون نخی از میان میگذرد و یک کلان داستان را تشکیل می دهد.
1
آغاز سفر با "مادیان" علی ژکان شکل می گیرد.. داستان فیلم درباره فقر است و دختری که بخاطرش تن به ازدواج با مردی می دهد که بسیار از او بزرگ تر است تا به عنوان شیربها خانواده اش صاحب مادیانی شوند. آهنگساز ( اشکان خطیبی ) در طی جستجویش که به دنبال یک آهنگساز محلیست به راننده تاکسی برمی خورد با لهجه مازنی ( علی عمرانی) که از قضا در فیلم مادیان نقش داماد را که در چند صحنه حضور دارد بازی کرده. وی شرح داستان عشق ناکام زندگیش را تعریف می کند که این داستان چنان در فیلمی که وی سیاه لشگرش بوده است گره می خورد که انگار می شود قهرمانّ داستان و نقش اصلی " مادیان " نیز خودش می شود. فقری که حسرت عشقی نافرجام را برای همیشه در دلش باقی گذاشته، فقری که اگرچه به ازدواج های نا خواسته دختران منجر می شود و بیشتر دامن گیر آنان است، اما بانی بی خانمانی و بی سرسامانی مردها نیز می شود.
در پایان هر اپیزود موسیقی به فراخور فرهنگ بومی آن منطقه اجرا می شود.. اگرچه استفاده بازیگران تاتر از تقویت کننده صدا بسیار توی ذوق می زند، اما گویا تنها چاره ایست که صدای بازبگران پایین تر از صدای خوانندگان نباشد، و آسیبی به وجه نمایشی کار نزند.
2
سفر بعدی خطه گیلان است .«باشو غریبه کوچک» به کارگردانی بهرام بیضایی بروی پرده نمایش نقش می بندد. موسیقی فیلم ترکیبی است از موسیقی جنوبی خراسانی و گیلانی. این بار شخص مورد برخورد، همان پسر بقال در فیلم باشو است که رامین ناصر نصیر نقش آن را بر عهده می گیرد. وی نیز از روزگار نامراد خود سخن می گوید و از سرنوشت بازیگرِ نقش باشو می گوید که در جنوب ایران به دست فروشی مشغول است روزگار مناسبی نداد. این روایت از زندگی بازیگر" باشو " واقعی است .چند سال پیش هم مصاجبه ای از وی چاپ شد و قطعن اشاره رحمانیان به روزگار او ،بدون اگاهی از این ارجاعات نیست و ترانه " سیاه باران" به ترانه سرایی مسعود کلانتری پایان بخش آن است.
از آنجا که اکثر بازیگران در این نمایش نزدیک به تیپ هستند لعابی از طنازی را نیز با خود به همراه دارندبا این تفاوت که روایتشان تلخ و گزنده است و در پایان جز تلخند و تاثری برلب باقی نمی گذارند. این پارادوکس رفتاری و روایی نیز از جذابیات نمایش است طنز تا آنجایی پیش می رود که فرق بین کمدی و لودگی را مشخص کرده باشد و حتا در جایی که در خنده گرفتن از تماشاچی افراط هم می ورزد از اهداف نمایشی اش عدول نمی کند، چرا که تکلیفش را از همان ابتدا با مخاطب مشخص کرده است . قرار است حرفی گفته شود و این حرف مهم است.
3
روایت سوم از «قطعه نا‌تمام» ساخته مازیار میری است و گذری بر دوتار نوازان خراسانی که اکثرشان یا مرده اند یا پیر و زمین گیر هستند. این بار شخص در حاشیه از عوامل پشت صحنه فیلم و جزو کادر فیلمبرداری با بازی امیرکاوه آهنین جان است . وی داستان عشق ناکام مانده اش را به دختری که دوتاری می ساخته و مریض احوال بوده است و اینکه با مرگ دختر در همان بی سرانجامیش باقی می ماند، برای آهنگساز تعریف می کند. در این میانه نیز وی مدام از سکانس پلان طولانی که در فیلم گرفته است سخن ها می راند و تعریف ها می کند. ، انگار که برایش سختی زیاد کشیده باشد و انگار که این بزرگترین کاری باشد که انجام داده است و کسی وقعی بدان ننهاده است. ترس دارد از فراموشی ِ کاری که شاید بزرگتر از آن نشود دیگر انجامش داد و در تلاش بی ثمری میخواهد که به یاد بیاورندش! بازی امیرکاوه آهنین جان و درآوردن تیپ شخصیتی اش درخور توجه است. تاثر و نگرانی که در دل ایجاد میشود از راکد ماندن آن همه نیروی جوانی و شور شوقی که مرداب وارِ شرایط محیطی از بینش می برد، با اجرای ترانه خراسانی «جوونای قلعه پیر» تکمیل می شود.
4
اپیزود چهارم «اتوبوس» ساخته یدالله صمدی با آهنگسازی زنده یاد بابک بیات را روی پرده نمایان می سازد. در اینجا شخصیت آهنگ ساز یا همان روای ( اشکان خطیبی) با مسوول هنروران این فیلم رو به رو می‌شود. باز هم عشق نافرجام زن و مردی که از دو طایفه حیدری و نعمتی که به خون هم تشنه هستند. بازی درخشان علی سرابی که به زبان آذری تکلم می کند تماشاگر را سرذوق آورده و شرح مرگ زن و مشکلات فرهنگی که مانع روابط سالم بین زن و مرد است، خاطره زندگی زن (جواهر) که یک عمر سیاهی لشکر است در همان سیاهی ِلشگرِ زندگی و سرنوشتش هم عاقبت جان می بازد، قابی است تاثیر گذار که در ذهن باقی می ماند. موسیقی محلی آذری «آپاردی سلله سارانی» (سیل سارا را برد) با ترانه سرایی مسعود کلانتری پایان بخش این اپیزود است
5
«شیر سنگی » ساخته جعفری جوزانی اپیزود پنجم را در میان ایل بختیاری می سازد. ژاله صامتی در نقش زنی است از نوادگان حسین قلی خان ایل خانی است . هومن برق نورد بازیگری است که قرار است در فیلمی نقش علی مردان خان را ایفا کند. به آنجا امده است تا در واقع با صحبت کردن با اقوام ایشان نقش را بهتر بشناسد. بخشی از این اپیزود ،طعنه ایست به فیلم سازان مدعی که با سفرهای توریسی و دیدن چند عکس نمی شود به کنه فرهنگ یک منظقه پی برد و سریال سازان بیشتر افسانه و تخیل می سازند تا شرح واقعه ای تاریخی. و البته نقدی هم دارد که سطح توقع ایلاتی ها هم بسیار بالاست بطوری که حتا انتظار دارند که در بیان همه کلمات لهجه لری کاملا درست ادا شود! در طی شرح حالِ تاریخ بختیاری شرح حالِ زنان مبارزی به تصویر کشیده می شود که شاید کمتر از آن یاد شود ، زنان آگاه و روشنفکر زمانه ی خود که با روزنامه نگاری و آگاهی از سیاست های دوران سعی در بهتر کردن اوضاع و کشور خود داشته اند. این اپیزود با خواندن نامه ی آخر علیمردان خان که توسط ارتش رضاشاه به تیرباران محکوم می شود و اینکه " او امیدوار است هنگامی که این نامه خوانده می شود مردمان با دیدن اوضاع و احوال خود احساس شادی و غرور داشته باشند تا سرافکندگی و شرم!" به پایان می رسد و به ترانه بختیاری توسط علی زند وکیلی مزین می شود
6
اما ششم،«بمانی »ساخته داریوش مهرجویی است و سفر به ایلام، آهنگساز(اشکان خطیبی) در مواجه با زنی است با صورتی نیمه سوخته که نوازنده است . شرح حالی است از خودسوزی زنان این خطه ( ایلام ) و آمار بالا و دهشناکی از خودسوزی گزارش داده می شود . آن سوالی که می تواند برای زنان کلان شهر نشین مطرح شود این است که یک زن بومی که عصیان گری های شهرنشینی را هم ندارد و کم و بیش با فرهنگ و قوانین منظقه خود کنار می آید ، تحت چه فشار روانی و آزار اذیت روحی قرار میگیرد که سوزاندن ذره ذره جانش را با گذازه های آتش به ماندن در وضعیت کنونی اش ترجیح می دهد!؟ این زن نوازنده بر سر مزار یک یک هم جنسان قربانی شده اش می رود با درد جان ،برایشان دف می نوازد تا صدای هق هق اش به گوش آسمان برسد. این اپیزود بسیار جانگذاز است و با خواندن ترانه کردی «قلاقیران» عبدالجبار کاکایی که توسط بازیگر زن این اپیزود خوانده می شود بنظر نگارنده از بهترین اجراهای بخش موسیقی این نمایش و تاثیر گذارترین آن است.
7
هفتم، گشت و گذار در فیلم «بدوک» با کارگردانی مجید مجیدی است که در زاهدان ساخته شده است. با بازی علی سرابی که نقش خواننده و مجلس گردان عروسی سیستان و بلوچستانی را بر عهده دارد. وی یکی از پسر بچه‌های فیلم «بدوک» است. این بخش علی رغم خنده بسیاری که می سازد اما داستانی را نیز نقل می کند از دختر دیگری که در فیلم(بدوک) که در یکی از صحنه ها که قرار است از پشت وانت بپرند کمرش آسیبی می بیند و این نقص عضو تا آخر عمر گریبان گیرش می شود! فیلمی که محبوب می شود ، کارگردانی که معروف و دختر ی که می ماند و تنهایی و دردش ! اما سرنوشت دختران این خطه نیز دسته کمی از دختر آسیب دیده ندارد .این معمول بودن اجبار ازدواج دختران کم سن و سال با مردان میانسال در این ناحیه بسیار فاجعه بار است. شمار زیادی از دختران نوجوان با تجربه های عقیم از عشق و زنانگی و زندگانی مشترک؛ و کیست که مددی به آنها برساند؟ گویا والدین اختیار دار کودکانند و دولت هم دخالتی در این برده فروشی ها نمی کند. ترانه بلوچی " ای آسمان" سرود مسعود کلانتری نیز دردِ دل را می افزاید.در واقع در هر اپیزود شخصیت ها می خندند و می خندانند اما هریک چنان دردی در سینه مخفی دارند که فریادش بسیار گوش خراش است
8
اما با " داش آکل" به تهران می رسیم و به پلاک ۱۹۰ خیابان فردوسی. جایی که در زمان ساخت فیلم( داش آکل) مغازه ی کرایه لباس و لوازم سینمایی آن زمان آنجا بوده است و برخی از آکسسوار فیلم از آن به امانت گرفته شده و حالا اداره اش به عهده دختر مغازه دار است . رنی که با وجود تهرانی بودن، به دختر شیرازی معروف است . این اپیزود با حفظ احترام به بخش های دیگر با بازی بی نظیر مهتاب نصیرپور یکی از برجسته ترین قسمت های نمایشی است. زن پسری دارد با عقب ماندگی ذهنی که ادعا می کند "داش آکل است. زن با بیانی تلخ از بی وفایی شوهر شروع کرده و با به رخ کشیدن مردانگی های که از بین رفته است به مرد آهنگساز جستجو گر (اشکان خطیبی) می فهماند که دیگر دوران داش آکل ها سر آمده است . پسر زن بعد از شنیدن حرف های مادرش می خواهد کاکا رستم باشد!یکی از صدها کاکارستمی که نسل هرچه داش آکل است را از روی زمین محو و نابود می کند! زن به پسر میگوید تازه دارد رسم زمانه خودش را یاد می گیرد و قطعه دختر شیرازی را زیر لب زمزمه می‌کند و از صحنه خارج می شود و ترانه شیرازی" ناردونه " را در ادامه با صدای وکیلی می شنویم
9
و پایان سفر با " ناخدا خورشید" ناصرتقوایی است. در طول سفر آهنگساز مسافر ، کم کم مریض و از پا افتاده می شود در نهایت همچون کشتیِ ناخدا خورشید که شناور به روی آب در دورستی ساکن و ساکت می ماند ، وی نیز در جزیره ای جنوبی جان می سپارد. در اینجا داستان از دید همسر انگلیسی مرد آهنگساز است که بی خبری از شوهر او را به سمت مردمان جنوب کشانیده و علاوه بر جستجو در سرنوشت همسر، شاهد وضعیت زندگانی زنان جنوبی نیز می شود. ترانهی ترانه بندری «سرکنگی»سروده محمد علی بهمنی پایان بخش این نمایش است. مرگ در زیر آفتاب داغ جنوب مُهر پایانی بر این سفر به ادیسه وار است . به قول ادیب فرزانه ای فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه بود اما یگانه بود و هیچ کم نداشت.
امیرمسعود فدائی و علی جباری این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اولین تئاتری که دیدم و جذابیت و دلنشینی این تئاتر باعث شد که دیدن تئاتر رو در برنامه زندگیم داشته باشم...
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به بهانۀ پایان یک موسیقی - نمایش دیگر از محمد رحمانیان عزیز :

از نگاه من وقتی از موسیقی - نمایش صحبت می کنیم ، اثر زمانی به معنای حقیقی جذاب ، منسجم و دارای ریتم مناسب می شود که پیوند مناسب بین بخش نمایشی و اجراهای زندۀ قطعات موسیقی اتفاق بیافتد . چیزی که در "ترانه های محلی" بر خلاف " ترانه های قدیمی" شاهد نبودیم. هر چقدر ترانه های محلی در بخش موسیقی قوی و پر بار است ، در بخش نمایش از نبود متریال داستانی و پرداخت مناسب و مرتبط آسیب می بیند . قصۀ دم دستی بازگشتن یک آهنگساز به وطن (با انتخاب و بازی ضعیف اشکان خطیبی) ، بیرون کشیدن چند شخصیت از دل چند فیلم سینمایی و باز گو کردن داستان های از هم گسیختۀ آن ها با محوریت آسیب های فرهنگی و اجتماعی ، تبعیض جنسیتی و ... به تنهایی نه در ایجاد حس نوستالژی در تماشاگر ، و نه در انتقال آن حس رنج مشترک آن گونه که باید موفق است. شاید همه این ها فقط بهانه ای است برای شنیدن و لذت بردن از موسیقی و شکسته شدن تابوی تک خوانی بانوان! در این میان اپیزود " بمانی" با بازی و صدای کم نظیر هانا کامکار از جذاب ترین بخش های نمایش بود . شاید تمرکز بر روی موضوع تبعیض جنسیتی و خشونت علیه زنان و استفاده از عناصر فیلم های به روز تر سینمای ایران هم به یکپارچگی ساختار اثر کمک بیشتری می کرد و هم به جذابیت و تاثیر گذاری آن بر نسل های مختلف. که البته آن وقت دیگر با اثری به اسم "ترانه های محلی" روبرو نبودیم!
بسیار با شما موافقم. اگر اثر بر یک موضوع تمرکز داشت و در همان موضوع، عمیق تر و قوی تر کار میکرد کار بسیار بهتری میبود.
۰۸ شهریور ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید