نگاهی به نمایش «در انتظار گودو » مازیار لرستانی
روزنامه سازندگی چهارشنبه 12 مهر 1402
"گودی لری درهمریخته و بلاتکلیف"
"در انتظا گودو" نامی آشنا در میان متون نمایشی و اجراهای صحنهای در چند دههی گذشته است. اجراهای متعددی از آن، چه وفادار به متن و چه اقتباسی، در تئاتر ایران نیز بر صحنه آمده و به علاقمندان تئاتر ارائه شده است.
مازیار لرستانی، که به گفته خودش پس از 17 سال دور از صحنهی تئاتر بودن، اینبار با تغییراتی که در تطبیق جنسیتی داشته، تصمیم گرفته است همسو با تجربه زیستیاش در انتظار این تغییر، " در انتظار گودو" را نیز کارگردانی کند.
در انتظار گودوی لرستانی، روایتی از خوانش او درباره این اثر ارزشمند ساموئل بکت است که به گونه ساتیر اجرا میشود. ساتیر گونهای از نمایش است که به دوران یونان باستان برمیگردد و بعد از چند تراژدی به شکل کمدی، همراه با رقص و آواز بر صحنه میآید تا فضای نمایش، مفرح و شادیآور
... دیدن ادامه ››
باشد.
با توجه به این اشاره که لرستانی در ابتدای اجرای خود با حضور چند دقیقهای راوی (افسر اسدی) و سیاه درباره ساتیر دارد، نمایش آغاز میشود. درختی که مرکز طراحی صحنه است را بازیگری بازی میکند که در طول اجرا، حرکاتی مبنی بر رویش، انتظار و خمیدگی را نمایش میدهد.
استراگون و ولادیمیر دو بازیگر اصلی اثر با لباسهای سنتی و محلی تروتمیز، وارد صحنه میشوند که گویش و لهجهای لری دارند. آنچه از این زمان تا انتهای نمایش نسبتا طولانی لرستانی شاهد هستیم، فضای درهمریخته، بدون انسجام و چهلتکهایست که قرار است همزمان هم اثر مهم و عمیق بکت باشد و هم تکهپرانیهای انتقادی داشته باشد و هم ادای دینی به فرهنگ کلامی و موسیقی لری و درعین حال همراه با شوخی و تفریح پیش برود. در این میان لرستانی هر چه دم دستش رسیده در نمایش خود ریخته است تا به اسم انتظار و تکرار مکرر "گودو کی میآید" یا " ما منتظر گودو هستیم"، محتوایی بسازد که هیچ ربطی به بکت ندارد. و اساسا انتظار مخاطب از اینکه بخواهد در صحنه نمایش "در انتظار گودو" را ببیند، بیهوده است. دو کاراکتر ترو تمیز که با پوتینشان ور بروند و یا دو کاراکتر پوتزو و لاکی که با چند سبد و اثاث در دست وارد شوند و یا چند نورپردازی، نمیتواند هیچ بنمایهای از تئاتر ابزورد را که نمایشنامهی "در انتظار گودوی بکت" بر آن استوار و پیریزی شده، داشته باشد.
به نظر میرسد نمایش لرستانی که در سالن چهارسوی تئاترشهر بر صحنه است، بیش از آنکه محتوایی متفکرانه و یا انتقادی داشته باشد، نمایشی ایرانی کمدی و سرگرمکننده است که بتواند با لهجههای قومی و بومی ایرانی، موقعیتهای طنزی بسازد که مخاطب را بخنداند و شاد کند. هر چند این امر نیز به طور موفق اتفاق نمیافتد. و با اجرایی کند، طولانی و گسیخته روبرو میشویم که در بلاتکلیفی و تناقضی درونی، قادر نیست در موقعیت درستی بنشیند و قوام یابد. اجرا از موسیقی ایرانی و زنده دو نوازنده در کنار صحنه و قطعات فولکلوریک بهره زیبا و جذابی میبرد، هر چند با حرکت کلیشهایِ گرفتن آینهها توسط بازیگران به سمت تماشاگر، خاتمه ناامیدکنندهای دارد.
اگرچه حضور دوباره لرستانی بر صحنه تئاتر، مسرت بخش است اما به نظر میرسد برای رسیدن به وضعیتی باثبات و حرفهای او در تئاتر همچنان باید منتظر بمانیم.
نیلوفرثانی