در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش مهندس واشینگ کلوز
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:08:00
امکان خرید پایان یافته
۰۱ بهمن تا ۰۴ اسفند ۱۴۰۲
۱۹:۱۵  |  ۵۰ دقیقه
بها: ۱۲۰,۰۰۰، ۱۱۰,۰۰۰ و ۱۰۰,۰۰۰ تومان
+ ۹% مالیات ارزش‌افزوده  |  جزییات
ردیف ۱ تا ۳: ١٢٠٠٠٠ تومان
ردیف ۴ تا ۶: ١١٠٠٠٠ تومان
ردیف ۷ تا ۹: ١٠٠٠٠٠ تومان
سارا، نویسنده جوانی است که آرزو دارد داستان هایش را چاپ کند ولی به علت مشکلات مالی و خواسته های بیجای خانواده اش مجبور شده است پس از مرگ پدرش، شغل او که نصب سیفون و تعمیرات دستشویی است را ادامه دهد. این کار به مذاق خواهرش تینا خوش نیامده و به دوستانش گفته است که خواهرش مهندس واشینگ کلوز است! سارا برای تعمیر سیفون وارد آپارتمانی میشود و ادامه ماجرا…
  • درهای سالن ۱۵ دقیقه مانده به زمان اجرا باز می‌شود.
  • برای مشاهده نشانی پارکینگهای نزدیک پردیس تئاتر شهرزاد و بوتیک تئاتر ایران لطفا اینجا را کلیک نمایید.
دسته‌بندی
بزرگسال
سبک
درام

ویدیوها

مکان

خیابان حافظ، خیابان نوفل‌لوشاتو،‌ بعد از سفارت ایتالیا، شماره ۷۶
تلفن:  ۶۶۷۶۱۴۲۳ - ۶۶۷۵۱۰۴۶ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۸۴ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۷۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من دیروز به همراه دوستانم به تماشای این نمایش نشستم و در کل ناراضی بودم و پیشنهاد نمی‌کنم، از اونجایی که معتقدم وقتی تعداد نظرات مثبت درباره ... دیدن ادامه ›› نمایشی زیادتر از حد معمول باشه حتما باید نظرات منفی هم نوشته بشه تا اگر کسی می‌خواد بلیط بخره با هر نوع کامنتی مواجه بشه، نظرم رو ثبت میکنم. وقتی که نمایش تموم شد اولین چیزی که من درباره اش گفتم این بود که نمایشنامه اصلا پتانسیل شاهکار بودن نداشت، نهایتا پتانسیل خوب بودن رو داشته باشه که اول فکر می‌کردم اون پتانسیل رو بر‌آورده کرده ولی با کمی بحث با دوستانم به این نتیجه رسیدم که این نمایشنامه نهایتا در حد قابل قبول باشه. نمایشنامه مصداق بارز شعاری بودنه؛ یعنی انگار که بخواد به مصائب زن نویسنده بی پشتوانه که سرپرست خانواده هم هست بپردازه ولی فقط بتونه شعار بده یا نهایتا با دعوای نقش اصلی با خواهرش و اصرار به اینکه خواهرش نویسندگی و دغدغه هایش را زیر سوال نبره کمی احساسات مخاطب را تحت تاثیر قرار بده. نقد دیگری که دوستم به نمایشنامه وارد کرد که البته من باهاش به دلیلی که در ادامه به اون می‌پردازم مخالف بودم این بود که این نمایش تصویر یه زن ضعیف رو نشون میداد، زنی که اتفاقا باید قوی باشه تا بتونه مقابل فشارها و مشکلات ایستادگی کنه ولی ضعیف تر از اونه که حتی با التماس میخواد از خواهرش اعتبار بگیره و اقتدار لازم رو در برخورد با اون نداره در حالیکه اگر مرد بود این اتفاق نمی‌افتاد. من با این نقد مخالفم و در نهایت با خوندن نقدی بر نمایش مهندس ماشین کلوز که سال ۹۸ به اجرا در اومده و نقش اصلی اون مردی هست که با همسرش درگیره بیشتر از قبل مطمئن شدم که ضعف شخصیت اول ربطی به جنسیتش نداره! من هیچ ویژگی زنانه ای ندیدم که باعث بشه مشکلاتی که نقش اصلی داره بیشتر بشه! همونطور که این نقد رو خوندم و متوجه شدم قالب کلی داستان همون بوده و تغییری نکرده پس زن بودن نقش اصلی اتفاق ویژه ای رو رقم نخواهد زد! مگر آنکه نهایتا بخوایم اون جایی رو در نظر بگیریم که نقش اصلی از مشکلاتش مبنی بر اینکه به واسطه زن بودنش پیشنهادهایی خارج از اصول حرفه ایش داشته و به سختی به این شغل رسیده اشاره کوتاهی به تینا میکنه، که بازهم این ضعف نویسنده رو نشون میده که به اندازه کافی به این موضوع پرداخته نشده. همین برای من نقد دیگری رو به نمایشنامه وارد میکنه، اونم اینه که اگر قراره به جنسیت نقش اصلی به حد نیاز پرداخته نشه چرا باید در انتها ((یه زن بود یه زن)) خونده بشه؟ سوال من اینه شما کجای نمایش نشون دادین نقش اصلی به واسطه جنسیت گرفتار شده و اگر مرد بود این گرفتاری رو نداشت که در انتها تصمیم بر این شده این آهنگ با تغییر زن بجای مرد خونده بشه؟ آخرین نقدی هم که دارم ملموس نبودن داستان بطور کلی ست که اونم باز بنظرم نویسنده تمام تلاشش رو کرده تا کار تراژیک ترین حالت ممکن خودش رو داشته باشه و باعث شده یک موقعیت هایی غیرواقعی بنظر بیان. مثلا من اگر انقدر به پول نیاز داشته باشم نمیام وسط کار صدبار تلفن خواهرم رو جواب بدم یا از زندگی ببرم و بشینم وقتم رو با سوزوندن نمایشنامه بگذرونم! قطعا کارم در اولویته! ولی چیزی که نشون داده میشه اینه که شنیدن غرولندهای بی اساس تینا روی کار اولویت داره! باز در نمایش قبلی که مرد با همسرش درگیر بود اینکه تلفن همسرش رو جواب بده و نگران از هم پاشیدن رابطه اش باشه منطقی تر از این بود که تلفن خواهر نوجوانش رو جواب بده و نگران قهر کردن خواهرش و رفتنش به خونه مامانبزرگشون باشه!
گفتم حیفه که در باره نمادهای بکار رفته در این نمایش چیزی ننویسم شاید بینندگان آتی این نمایش را بهتر و بیشتر درگیر خود کند:
۱. سه قاب موجود که ... دیدن ادامه ›› افراد پشت آن قرار میگرفتند و نماد قالبی بودن و ماشینی بودن افراد جامعه در نقش های از پیش تعیین شده و بدون هیچ خلاقیت شخصی میتواند باشد. تمییز کردن قابها هم نشان آن بود که افراد جامعه بایستی تنها در نقش های از پیش تعیین شده برایشان خوش بدرخشند.
۲. تماسهای تنها تلفنی که نشانگر ارتباط مکانیکی افراد بدون هیچ ارتباط احساسی و تنها بخاطر انجام وظیفه شغلی است. اینگونه ارتباط میتواند حتا بین افراد‌ یک خانواده هم باشد.
۳. سیفون که نماد آنست که روشنفکر را بیشتر برای آن میخواهند که کثافتکاریهای جامعه و اصحاب قدرت و‌مکنت را جمع و‌جور کند.
۴. در بسته، نماد آن است که روشنفکر آزادی واقعی ندارد.
۵. کاسه توالت نمایانگر به گند کشیده شدن یک جامعه در کلیت آن است.
۶. تماسهای تلفنی که مرتب قطع و وصل میشد و ارتباطات بین افراد با هم تداخل پیدا میکرد که نشانگر ارتباطات و بهره وری موقت افراد جامعه از همدیگر و دخالت کردن در کار همدیگر بود.
۷. و در نهایت خوک و آدم شدنش، که البته تصاویر کف زمین و خوکهایش مشخص نبود و بهتر بود آنرا بر دیوار میتاباندند، که نماد آن بود که حاکمان مردم را عوام و توده ای میخواهند و از تفرد و انسان شدن و صاحب فکر مستقل شدن مردم می هراسند و حداکثر همانگونه که ناشر پارانوئید گفت مردمی همچون سوسک میخواهند که اگر از دیوار زیاد بالا رفت بیفتد و مجروح شود و در صورت نیاز بتوان او را زیر پا له کرد.
البته این دیدگاه هرمنوتیکی و سورئالیستی من به این نمایشنامه و روانکاوی ذهن ناهوشیار نویسنده و کارگردان و بازیگران بود که میتواند با دیدگاه دیگران و عوامل دست اندر کار یکی نباشد.
لطفا گزینه افشا رو فعال کنید
۱۱ بهمن ۱۴۰۲
مائده قنبریان
لطفا گزینه افشا رو فعال کنید
فعال شد
۱۱ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید