نویسنده، طراح و کارگردان: تینو صالحی
طرح نمایشنامه: کاظم پور مهدی
مدیر تولید: لیلا پرورش
بازیگران (به ترتیب حروف الفبا): الهه شه پرست، تینو صالحی٬ علیرضا مهران٬ شیما ملکیان و محمدرضا سجادیان، لیلی شجاعی، مارال عظیمی، بهار زندی، راحله بدیعی٬ آزاده مشعشعی
نوازندگان
(کاری از گروه موسیقی ستاره قطبی)
بهار ایلچی: آهنگساز و نوازنده هارپ و کیبورد
سپیده ایلچی: نوازنده ابوا و باس
مهشید مولایی: خواننده
یاسمین ناصری: نوازنده کلارینت
نازنین سلطانی: نوازنده فلوت
سمانه محمودی: نوازنده درامز و سازهای کوبهای
طراح لباس: الهام شعبانی
عکاس: مهدی آشنا
مدیر روابط عمومی: بهادر آذری
تبلیغات: بهادر آذری، مریم شریعتی
ساخت دکورو طراح آکسسوار: حسین طاهر بخش
طراح گریم: افسانه قلی پور
دوخت لباس: زهره سلیمی پناه
مجریان گریم: امید نوروزی٬ حسین تبریزی٬ سروش رازی٬ هدا رودبار٬ رویا قایمی مهدوی
طراح پوستر و بروشور: بهادر آذری
روابط بین الملل: علی صادقی خواه
دستیاران کارگردان:
عسل امین نیا
بهادر آذری
گروه کارگردانی:
نرگس قربانی
آزاده چهره قانی
علی آهنیان
: ۰۹۲۱۲۱۸۹۷۴۱
صفحهی اینستاگرام این نمایش
برندهی جایزهی بهترین موسیقی از بخش بین الملل سی و سومین جشنواره تاتر فجر
این نمایش پیش تر در سی و سومین جشنواره تاتر فجر به روی صحنه رفت برای خواندن و دیدن نظرات عکس ها و... اینجا کلیک کنید
یادداشت کارگردان
من زنی تنها هستم، وطنی ندارم......
تقدیم به سوسن تسلیمی٬ چراکه داستان غربت او ، و غم زبان او در غربت،انگیزه اصلی نوشتن این متن بود . زمانی که او به دلیل بی زبانی در غربت دفاعی جز عکسهای بازیگریش و بریده روزنامه های هنری در برابر پلیس مهاجرت نداشت،زمانی که او مده آ را یک تنه به اجرا میبرد، آن زمان،زمان غربت است و آن زبان، زبان غربت. از این رو دغدغه اصلی این متن زندگی مهاجران است در غربت، و اینکه تضاد زبان سر و زبان دل در زیر فشار چه آواری بر ذهن بی چاره این بی چارگان فرو میریزد. بارها تاکید کرده ام که تجربه اصلی من در این اثر بالا بردن قدرت ارتباط تیاتر و مخاطب است در اثری تجربی که این روزها گویا گنگی ویژگی آن است و کسی آن را نمیفهمد. هدف من آمیختگی فرم پست مدرن است با قصه. چرا که مردمانی قصه گو و قصه دوست بوده ایم از دیرباز و روایت در خون ماست. تیاتری که بومی باشد ، به روز باشد، فیزیکی باشد متعهد باشد ، دغدغه فرهنگ داشته باشد و در عین حال قابل فهم باشد، این تیاتر همان است که برایش تلاش میکنم نه آنکه بدستش آورده باشم. در آخر چند نکته دارم. سپاس از رزمندگان نمایش وو ، چراکه با بیرون و درون جنگیدند تا وو به صحنه بیاید. تجربه روندی دیالکتیک و بی مرز است از آن جهت هر روز آماده تغییریم . هر کس تعریف و چهارچوبی برای تجربه دارد کهنه است چون در چهارچوب آمده و بسته است. آرزوی آشتی برای تیاتر و آرزوی در امان ماندن تیاتر از گزند تفکر تجاری و انسانهای تجارت پیشه٬ ممنون از همراهان تیوال که نمایشهای ترنج و مم و زین را حمایت کردند و این نمایشها بدون بازیگر تجاری موفق بودند چون شما مهر تایید آن را زدید . امید که وو بیشتر از همه آثارم مقبول باشد