«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
سلام. من این نمایش رو به پیشنهاد یکی از هم کلاسیهام دیشب دیدم. حقیقتا زیاد تئاتربین نیستم و سینما رو ترجیح میدم. اما به اصرار دوستم که گفت تجربه زیستهمون ممکنه شبیه باشه قبول کردم. بعد از دیدن نمایش هم علاقمند شدم ببینم بقیه چی در مورد این نمایش میگن و جالبه که نظرها صفر و یکیه. بعنوان کسی که روانشناسی میخونه و تجربه دو دوره کوتاه زندگی کردن در خارج از ایران رو داره باید بگم این نمایش بصورت عجیبی دست میزاره رو نکاتی که بسیار ساده ولی بسیار عمیقن و متاسفانه کسی توی کامنتهایی که گذاشته بهشون اشاره نکرده. انسان و خانواده و سفر و دنیایی که دنبالشه. دردی که هم در خونه و هم بیرون خونه به جون آدم میافته. دنیایی که هیچوقت به معنی درست خودش نمیرسه. برای من و دوستم در مواجهه اول تصویری که از یک روانشناس که خودش تو باتلاق پوچی گیر کرده ساخته شده خیلی جذاب بود. بازیگرش هم به نظرم خیلی شیرین و جذاب و خوب بود. تا حالا چنین تصویر روراستی از شکستن کلیشه روان شناس ها ندیده بودم و نقد بسیار تند و جسوری بود به نظرم. من متخصص نمایشنامهنویسی نیستم ولی درام رو به واسطه روانشناسی زیاد خوندم و میخونم، مخصوصا درام یونانی رو که همه داستانهاش رو به واسطه اسطوره و کهن الگو از پیش میدونیم ولی دوباره بخاطر ریزکدها و انگارههایی که داره میخونیمش. این نمایش هم در صورت و زبان سادهای که داره پر از ابهام و سوال و گرههای درونی و بیرونیه به نظرم که دنبال گره زدن مخاطب نیست. نوع استفاده از رنگها بخصوص رنگ نارنجی خیلی دقیق و با زیرکی انتخاب شده. دکور شفافی که پر از معنیه. نور ریشههایی که به سمت تماشاچیها کشیده میشه و خیلی نمادهای روانشناختی که حقیقتا برای من خیلی خیلی جذاب بود. ای کاش بیشتر از جمعه اجراهاشون ادامه پیدا میکرد تا منم دوستام رو میاوردم نمایش رو میدیدن.