هیچ بخششى در کار نیست!
انسان امروز، رها شده و تنها، در مسیرى دایره وار در پى گذشته و آینده اش سرگردان شده و در این حصر مى چرخد و مى گردد در انتظار گشایشى که هیچ زمان و مکانى براى آن نمى توان متصور بود.
هیچ تفاوتى در کار نیست، شاه باشى یا شاهزاده، کارگرباشى یا رجال مملکتى، انسان باشى یا پرى. هیچ بخششى در کار نیست، ما جملگى در حصر جزیره اى برهوت و یکسان، در یوغ تمام و کمال تاریخ تکرار شونده قرار گرفته ایم و نه امیدى به بازگشت داریم و نه به پیشرفت، چون پیشرفت و بازگشت در این جهان دایره اى نمى توانند تفاوت معنایى عمده اى داشته باشند.
این همان ساختار ظریف و جذاب "توفان" قرائت شده ى مازیار سیدى بسیار جوان است.
طراحى و دراماتورژی خارق العاده ای که یک کمدى رنسانسى رو به یک ابسورد مدرن بى نقص مبدل مى کند. جوان اما خلاق، با نبوغى وافر که نوید بخش آینده اى بسیار درخشان است. تصویر هاى هنرمندانه اى که در ذهن به نقاش هایى متحرک مبدل مى شود. موسیقى هایى دلربا و مدرن، اما دقیق و فکر شده. و ریتمى منحصر به فرد که ابدا نمونه اى از آن را در نمایش هاى اجرا شده از متون شکسپیر در ایران در چند سال گذشته ندیده بودم. یک کارناوال کامل ... دیدن ادامه ›› کلاسیک-مدرن!
دیدن یک خوانش پرمایه و منحصر به فرد از یکى از متون بسیار عالى دنیاى کلاسیک، با درون مایه سیاسى، و تلفیق آن با جهان امروز، میتواند همان چیزی باشد که تئاتر کرخت این روزهایمان عجیب به آن نیاز دارد.
بى هیچ امکانات خاصى، بی هیچ حمایت خاصى، خالص و ساده و دلچسب و جوانانه.
جوانانى که چه در امر بازیگرى، چه دراماتورژى، چه طراحى و چه کارگردانى، چنان انرژى و انگیزه اى از خود نشان دادند که لحظه اى، جایى براى پلک زدن ما باقى نگذاشتند. جوانانى که در هر سمتى که داشتند مشخصا خوب فکر کرده و تمام تلاششان را براى نزدیک شدن به ذهن و تلاش کارگردان کرده بودند و همین امر ماحصلى چنین ویژه را بجا گذاشته.
درود فراوان بر این کارگردان جوان اما پخته و تک تک اعضاى بى نظیر گروهش.

پ.ن: صحنه این اجرا دایره است ، بنابراین هر باکسى را برای تماشا انتخاب کنید لطف خاص خودش را دارد. ردیف هاى جلوى هر باکس همسطح با زمین، که اتفاقا در طراحى هوشمندانه ى محل استقرار تماشاگر، بنظر جاى جالب ترى براى تماشا مى آید. من تصمیم دارم یکبار دیگر این نمایش را ببینم، اینبار در باکسى دیگر و اتفاقا در ردیف هاى جلو.