در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال رضا شاهبداغی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:47:53
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
احساسات عمومی وقت نوشته شدن از کنترل نویسنده خارج شد. حین کارگردانی گریخت و بازیگران به‌دنبالش دویدند ... و تکرار این دویدنْ، توی اجرا شد نَه-دویدن.
دو صندلی و دو مرد و کفِ خیس زمین.
التهابی را بروز داد که قابل فهم نبود. بی‌حد شدنش بی‌حد می‌شد...
حالا که احساسات عمومی مدام تکرار می‌شود، مخاطب که نه! -چون مورد خطاب نیست آنکه نشسته روی صندلی‌های سالن انتظامی- «آنکه حین تماشا، کاری انجام می‌دهد» را به تجسس شکاف‌ها از میان این تکرارها برانگیخت.
راست این‌که «اهمیت تکرار» در احساسات عمومی منجر به درگیری شد. تجربه مواجهه را از سر گذراند. مواجهه یعنی ملاقات با چیزی که از فُرم‌گرفتن تن می‌زند. یعنی فُرمِ «علت و معلول» مضمحل شده، در جای خالی‌اش تداعی‌های پیاپی آشکار می‌شود. محدودیت‌های بازنمایی را به رُخ می‌کشد و لاجرم تماشاکن را هدایت می‌کند به تشخیص سکته‌ها.
این‌جا دیگر قصه مهم نیست، علت یا معلول، یا پَس و پیش کردن علت و معلول. فریب هر قصه‌ای از قبل آشکار شده. پس هر ترفندی ناکار می‌شود. قصه نمی‌تواند اجرا را پُر کند. اجرا شکافِ خالی‌اش را اجرا می‌رود. دقیقا همین‌جا، همین لحظه کلّیت‌های یک‌دست ومنظم بهم می‌ریزد، قصه و هر معنای پیوسته‌اش دود ... دیدن ادامه ›› می‌شود و تماشاکن از تجسس‌اش در افشای هولناکی شکافْ کِیف می‌کند و به هوا می‌رود...
رضا شاهبداغی
بعد از تجربه مواجهه با اولین اجرای احساسات عمومی
سه‌شنبه 18 آبان
کوتاه نوشتی برای نمایش "احساسات عمومی"
..... کارگردان: عابس خلقی
نویسنده : ناصر حبیبیان
بازیگران : امیر جنانی و محسن رستگار
............
داستان ِ نمایش / مربوط به آخرین ساعات ِ زندگی یک محکوم به اعدام است ....که در انفرادی بسر میبرد ....او و زندانبان ... دیدن ادامه ›› با یک دیگر گفتگو میکنند....
نمایشنامه ناصر حبیبیان / نمایشنامه کوتاهی ست ......اما در عین ِ کوتاهی / کم نقص وقابل ِ تامل است .......روایت ِ غیر خطی و لحن ِ دیالوگ ها / سنجیده و حساب شده است ....متنی که / با فضایی که مشخص میکند / غیر ِ مستقیم سبک ِ اجرای صحنه ای اش را نیز / تجویز کرده است ....اما / به نظر میرسد / عابس خلقی در مقام ِ کارگردان .....روی صحنه / در پدیداری و جان بخشیدن آن ....ناتوان و درمانده است و نمیتواند .....یا به عبارتی درست تر/ نمیخواهد ...به فرم ِ درستی برای اجرا برسد ....اجرای او / کمی آن طرف تر از یک رو خوانی ساده ....قرار میگیرد........اجرایی که از همان ابتدا دچار لکنت های فراوان است ........
صحنه نمایش ِ او / جایی ست که / دو بازیگر .....روی دو صندلی نشسته اند وبی آنکه حرکتی کنند / فقط دیالوگ میگویند....و دیگر هیچ...استرلیزه کردن فضا / و حذف ِ همه عوامل صحنه ای.......اگر چه اقدامی آگاهانه و خود خواسته است ....ولی/ در یک نگاه واقع بینانه / کمکی به بهبود ِ اجرا نمیکند .....زیرا اساسن خلاقیتی نمودار نمیشود .....وبرای مخاطب / هیچ جذابیتی ندارد......
......البته / در گذشته ...اجراهایی داشته ایم که با استفاده از روش های مختلفی / مانند این اجرا / در فضایی کاملن استرلیزه شده و متناسب با فضای دیالوگ ها / هنرمندانه / روی صحنه رفته اند وحاصل ِ کارنیز / بسیار موفق و تاثیر گذار بوده است .....اما در روایت ِ صحنه ای عابس خلقی .......اثری از تاثیرگذاری موفق ...و ارتباط ِ دو سویه اجرا با مخاطب نیست .......نمایشی که از همان ابتدا / مشخص میکند که ...اساسن به تمرکز مخاطب روی اجرا / بی اعتناست ....به این ترتیب که اعلام میشود ....حین ِ اجرا ....عکس یا فیلم برداری تماشاگران ...تولید ِ اشکال نمیکند ....
وخروجی همه این اشکال ها ....نمونه ای میشود ...از یک اجرای کاملن شخصی ....که هیج الزامی برای صحنه ای شدنش نمیتوان یافت ......
.........
بیست و دوم آبان ماه / نود و پنج
.....تماشاخانه استاد انتظامی / خانه هنرمندان ایران
.................کریم جوانشیر
۲۶ آبان ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید