در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال هادی عیار | درباره نمایش کروماکی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:39:39
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یادداشت من بر نمایش کروماکی در روزنامه نسل فردا:

تجربه مهاجرتی غیرقانونی با یک «رابط» هلندی
نویسنده : هادی عیار

کم کم می توان آشنایی زدایی در اجراهای تماشاخانه «دا» را به عنوان عادتی برای آن در نظر گرفت. گویی هر کارگردانی وقتی می خواهد کاری متفاوت تر از مقابل تماشاگر ایستادن و برای او بازی کردن و دیالوگ خواندن را اجرا کند، به سراغ «دا» می رود. این بار هم بر منوال همین آشنایی‌زدایی نمایش «کروماکی» یا همان پرده سبز با کارگردانی مارین ون‌هولک(بازیگر و کارگردان هلندی مقیم ایران) با موضوع مهاجرت غیر قانونی از ترکیه به یونان و اروپا به روی صحنه یا بهتر است بگوییم در کنار تماشاگر اجرا می شود. از همان آغاز که از در چوبی «دا» وارد می‌شوی و با پوسترهای تبلیغاتی به زبان ترکی استامبولی مواجه می‌شوی، حس و حال تورهای مسافرتی به سر آدم می زند. پس از آن خانم بازجویی که تلاش می کند چهره‌ای سرد از خودش به نمایش بگذارد و متاسفانه خیلی هم در این کار موفق ... دیدن ادامه ›› نیست، می پرسد: دوست داری کجا مسافرت کنی؟ و در نهایت پیش روی کروماکی عکس پرسنلی شبیه عکس پاسپورت از تو می اندازند و راهی قایق.. یا همان صحنه نمایش می شوی.
تا اینجا می توان یک شروع موفق را برای نمایش در نظر گرفت. قلاب ماهیگیری کارگردان ابتدای کار خوب می‌نشیند و تماشاگر را تا حدود زیادی دارای پیش فرض لازم برای قرار گرفتن در جمع مسافران قاچاق در زیرزمینی سرد شبیه همان سردابه «دا» می کند. متاسفانه در بسیاری از تئاترهایی که این روزها می بینیم به دلیل کم حوصلگی یا کمبود بازیگر حرفه ای تلاش زیادی برای همخوانی چهره بازیگر با نقشی که ایفا می‌کند مشاهده نمی‌شود. آخرینش همین نقش کارگردان نمایش «مجلس ضربت خوردن» است که البته بعید می رسد این انتخاب نامناسب به دلیل کمبود بازیگر باشد. به هر جهت در نمایش کروماکی اما بدون نیاز به شنیدن دیالوگ و تنها با دیدن چهره بازیگرها می توان متوجه حضور ملیت‌های سوری، عراقی، افغانستانی و ایرانی شد. نکته دوم مثبت همین قرار گیری ملیت های مختلفی است که به سختی می توانند با هم ارتباط برقرار کنند . گاهی برای رساندن پیام به دو یا سه واسطه زبانی برای ترجمه نیاز دارند. همین نکته ظریف بسیار به قدرت تعلیق نمایش اضافه کرده است.
نکته مثبت دیگر که به دلیل نگاه از بیرون کارگردان به مسئله مهاجرت ملیت های مختلف است بدون اینکه عضو یکی از آنها باشد، همین مواجهه فرهنگ های مختلف در این دخمه بدون قضاوت درباره آنهاست؛ البته این نکته به شکل شمشیر دو لبه ای است که می توان گفت همانقدر که خاورمیانه ای نبودن کارگردان به جانبدارانه نبودن نگاه او کمک می کند، به همان مقدار خطر نگاه از بیرون بدون زندگی در میان این فرهنگ ها و به نوعی صرفا با تصویری بازنمایی شده از آنها نیز مواجه است که البته با در نظر گرفتن زندگی دو ساله کارگردان در ایران و همانطور که در نمایش می بینیم خوشبختانه وجه مثبت این شمشیر دو لبه به بار نشسته است.
در کنار این وجوه مثبت، اما می توان به چند نکته قابل ذکر در نمایش هم اشاره کرد. نخست اینکه باید از کارگردان پرسید تلاش او برای نشان دادن تیپ و نه شخصیت از هر کدام از ملیت ها چه بوده است؟ نشان دادن دو ایرانی جوان و سرخوش که صرفا برای تجربه نو دست به این خطر زده‌اند، یک زوج سوری جنگ زده وچند افغان برای دست یافتن به زندگی بهتری در غرب چه تفاوتی با خوانش رسانه‌ها و اهالی سیاست از مردمان این سرزمین ها دارد؟ مگر نه اینکه در هنر باید چیزی فراتر از تصور کلیشه ای از این فرهنگ ها به نمایش گذاشته شود که البته این نکته در صحنه ای مثل بازی تخته نرد، ابرو برداشتن زن ها و تقسیم هندوانه تا حدی جبران می شود، اما باز تا پایان نمایش تغییری در تیپ های ساخته شده از ایرانی ، سوری و افغانی باقی می ماند. نکته دوم اما مربوط به نویسندگی خانم مارین ون‌هولک است. کارگردان بیشتر حرفش را در این نمایش در نمایش موقعیت ها نشان می دهد و گویی تلاش زیادی برای نوشتن دیالوگ به عنوان نقاط اوج داستان نشده. حدس من این است که سهم اصلی این ایراد، به خاطر ایرانی نبودن کارگردان و دست و پنجه نرم نکردن با زبان فارسی به دلیل زبان مادری نبودن آن است و اما نکته پایانی اینکه تا ده دقیقه آخر کار تماشاگر نمی تواند شخصیت راوی داستان را تشخیص دهد. اینکه تعمدی در این کار بوده یا نه را باید از کارگردان پرسید، اما آنچه به نظر می رسد اینکه این مشخص نبودن باعث سردرگمی مخاطب در روند همراهی با نمایش می شود و تا حدودی تمرکز او را با این سوال که کدام یک از زنان راوی این داستان می تواند باشد، بر هم می زند.
در نهایت اما توصیه می کنم نمایش کروماکی که کاری مشترک میان ایران و هلند با همکاری کمپانی «استت»، گروه «هنرهای اجرایی ویرگول» و خانه نمایش «دا» است را ببینید اگر تا امروز تجربه سفر خارجی به خصوص به صورت قاچاقی را نداشته اید که امیدوارم هیچ وقت نداشته باشید. «کروماکی» در دو نوبت ۱۹:۳۰ و ۲۱:۳۰ تا 15 مرداد در خانه نمایش «دا» به روی صحنه می‌رود.

لینک یادداشت:
http://www.nasle-farda.ir/newspaper/page/5173/5/56977/0