امشب بینندۀ نمایشی بودم که برخلاف انتظارم بیشتر از 80 درصد صندلیها توسط تماشاچیان پر شده بود. البته کمتر از 10 دقیقه که از اجرا گذشت این استقبال برایم طبیعی جلوه کرد. نمایش پاشش یک قطره خون در سر روایتگر آدمی است که تمامی باورهای وجودیاش برای دومین بار فرو میریزد.
این نمایش روایتگر آخرین رخداد بزرگ زندگی هامون است. انسانی با دنیایی بسته که بیشتر از یک نفر دیگر در آن جا نیست. و آن طور که خودش برای بیننده تعریف میکند، پروانه، به ناحق از دنیایش گریخته و صحنه، جلسۀ دادگاه محاکمۀ پروانه و هامون است و بینندگان نقش هیئت منصفه را ایفا میکنند.
اولین چیزی که با ورود به سالن نظر بیننده را جلب میکند دکور خلوت اما جامع کار است. هرچند صحنه تا حدی به سمت چپ سنگینی میکند. اما جالب اینکه هیچ چیز در صحنه اضافی و بی استفاده نیست. حتی بینندگان هم بخشی از صحنه میشوند. نکتۀ جالب دیگر دخیل کردن فعال بینندگان در فرآیند داستان است. بازیگر در هیچ لحظهای از اجرا بیننده را به حال خود رها نمیکند. شاید به همین دلیل بود که ندیدم بینندهای به ساعت یا موبایلش نگاه کند.
پاشش یک قطره خون در سر یک محاکمه است. هامون به عنوان وکیل مدافع شاکی، در حضور هیئت منصفه شواهد و مدارک را ارائه میکند. یکی از این شواهد خود پروانه است. سوسن برومند، با وجود حضور کوتاهش در صحنه، شوک بزرگی به بینندگان وارد میکند.
اجرای مونولوگ، ریسک بزرگی برای کارگردان و چالش بزرگی برای بازیگر است. چرا که لحظهای خروج از ریتم یا بیش از اندازه کند و تند کردن ریتم میتواند برای باقی اجرا بیننده را از تماشا پشیمان کند. امیرعلی ابراهیمی با طراحی 8 روایت متفاوت برای اجرای این مونولوگ ریسک مضاعفی را نیز تحمل میکند. حال
... دیدن ادامه ››
آنکه در اجرای اول به خوبی توانست با این خطرات روبرو شود و بیننده را راغب به شنیدن دیگر روایتهای داستان کند.
در هنگام اجرا گاهی بازیگر از ریتم خارج شد و نتوانست شادی و ذوغ هامون را به خوبی اشکهای طبیعیاش به هنگام غم نشان دهد. با این حال به همان سرعت خارج شدن از ریتم، به ریتم باز میگردد. هرچند که در برخی جاها، زبان بدن بازیگر زیادهروی داشته و در برخی جاها میزان سن تصنعی میشود، اما بیان جا افتادۀ بازیگر این کاستی را تا حد قابل قبولی جبران میکند.
کوچکی سالن و سادگی صحنه حکایت از یک نمایش با بودجۀ اندک دارد و تپقهای گاه به گاه در میزان سن و ناهماهنگی موسیقی متن با فرایند اجرا شاهدی بر تازهکاری کادر اجرا هستند. با این حال ریتم پویای مونولوگ و اجرای طبیعی برومند نشانگر نقطۀ آغاز خوبی برای این گروه تازهوارد است. من حداقل 3 روایت دیگر را نیز خواهم شنید و به شما هم پیشنهاد میکنم این کار را بکنید.