این تئاتر علی رغم داستانی نبودن و خط داستانی نداشتن برای مخاطب جذاب بوده هرچند که تعداد زیاد عناوین و سرفصل ها ممکن است کمی مخاطب را در انتها خسته کند اما به دلیل طنز به کار گرفته شده و آهنگین بودن نمایش میتوان از طولانی بودن نمایش بعنوان یک نکته منفی صرف نظر کرد،البته خود کارگردان اظهار دارد که باید به چشم یک نمایشگاه به این تئاتر نگاه کرد و در هر نمایش عمیق نشد و صرفا گذرا و سطحی با آن آشنا شد.
خلاقیت خوبی در کار به وجود آمده بود ایده اینکه نمایش های ایرانی مطابق با روز جلو آمده بودند و معرفی می شدند و اجرا می شدند. اجرای این ایده کار سختی ست اما خب به دلیل نظم خوبی که کلیت کار داشت تونست به خوبی پیاده بشه
در این نمایش از همه نوع هنری استفاده شده بود. رقص (انسان های اولیه) ، طراحی ای که در گوشه ای از اجرا انجام می شد ، استفاده از پروژکتور و پخش فیلم بر روی دیوار و سقف و ....
کاراکتر اسب (رخش) خیلی متفاوت و جالب بود اینکه در هر زمانی از نمایش همچنان حس و حال خودش رو حفظ کرده بود و دور سالن میچرخید و گاهی می ایستاد اما همچنان حس اسب بودن را به خوبی منتقل میکرد.
نقاط ضعف: صدای بازیگران که خیلی وقتا به گوش مخاطب نمیرسید و رسا نبود که این اتفاق باعث می شد مخاطب ارتباطش را با نمایش از دست بدهد که یکی از دلایل رخ دادن اتفاق میتواند همهمه همگانی در صحنه باشد.
بعضی از بازیگرانی که روی چهار پایه ها نشسته بودند و جزو گروه حرکت بودند تمرکز لازم را در صحنه نداشتند.
صحنه سه سویه باعث شده بود تماشاگرانی که در دو طرف صحنه بودند نمیتوانستند صحنه را به خوبی ببینند و گاهی بعضی بازیگران ماسکه می شدند.