کار شسته رفته و تمیزی بود بابازی های حسی و صحنه ای معنا گراینه...
نویسنده به حال وهوای رمان وفادار است اما ایده و دغدغه خودرا با زیرکی بیان میکند. کارگردان صحنه را عین زندگی پر از حس, کنش و واکنش و میزانسن میبیند. بازیها و شخصیت پردازیها جذاب و قوی است. گویی در سالن خانه یکی از اقوام نشسته ای،صمیمانه و دوست داشتنی به روایت ها و داستانهای هر یک گوش میکنی.. همه شخصیتها برایت آشنایند و دلت می خواهدبا هر یک خصوصی گپی بزنی تااز سر و سرخود با تو بگویند.
حصرت می خورم از اینکه دو روز به پایان کار بیش نمانده و نمی توانم اینکاررا دوباره ببینم و بعید میدانم با این چهره بازی هایی که در تئاتر امروز ما راه افتاده کارهایی اینچنین با مضامینی عمیق و درون مایه قوی درسالن های مطرح به این زودی هامجال اجرابگیرند...