در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | malihe.b: به خانه برمی‌گردم از تو، در روشنای نوخاسته بهار که می‌تراود از دیواره
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:46:53
به خانه برمی‌گردم از تو، در روشنای نوخاسته بهار
که می‌تراود از دیوارهای هرروزه، پزدورادو،
حراجی‌ها، کفاشی ... و من سبد خواربار را کشان‌کشان می‌آورم،
با عجله به سمت آسانسور می‌روم
آنجا مردی کشیده قامت، مسن، باوقار
نزدیک است در را به رویم ببندد. با حالتی عصبی، نفس‌زنان می‌گویم
- به خاطر خدا نگهش دار! او هم مثل من نفس می‌کشد.
خودم را به آشپزخانه می‌رسانم، بسته‌ها را درمی آورم،
قهوه درست می‌کنم، پنجره را باز می‌کنم، ترانه‌ای از نینا سیمون می‌گذارم
که می‌خواند ... دیدن ادامه ›› اکنون خورشید سر می‌رسد ... بسته‌های پستی را باز می‌کنم،
موسیقی مطبوع و قهوه مطبوعم را فرو می‌دهم،
تنم همچنان هم سنگین و هم سبک از تو. از توی بسته پست
رونوشتی بیرون می‌افتد از چیزی به خط مردی بیست‌وهفت ساله،
اسیر، شکنجه‌شده در زندان:
با رفتار سادیستی چنان آزارم می‌دهند
که پیوسته از درد بیدارم...
برای زنده ماندن هرکار می‌توانی بکن.
می‌دانی، من فکر می‌کنم مردها عاشق جنگ‌اند...
و خشم علاج‌ناپذیرم، زخم‌های التیام‌نیافتنی‌ام
سر باز می‌کنند و سرریز می‌شوند به همراه اشک، درمانده گریه می‌کنم،
و آنها همچنان جهان را در دست دارند، و آغوش من از تو خالی است.

آدرین ریچ - ترجمه سارا خلیلی جهرمی