«درباره تصویری که از من داری تجدید نظر کن» در واقع نام دوم نمایش «لندن، رُم، تهران، آمستردام» است که در یک قیاس سطحی و اولیه هم درمییابیم قرار است که فکری مبادله یا حسی القاء شود. این مهم بیانگر این نکته است که دشت آرای با مفهوم کنار آمده است. برخی به اشتباه در قالب فرمگرایی اصلاً میانهای با محتوا و مضمون و مفهوم ندارند، بلکه به دنبال تهی شدن فضا از هر چیزی هستند. اما این درک غلط است، چون فرمالیسم به دنبال بیان زیباتر، گیراتر و غیرمستقیمتر مفاهیم است. برای همین فرم برایش دغدغۀ اصلی است تا در پیچ و تابش بتواند نکات ارزندهای را لفافه پیچ نماید. به بیان بهتر نمیخواهد آشکار حرفی زده باشد اما در پنهان به دنبال آشکار شدن مفاهیم غنی و قوی است. در این نمایش این حرف در دو لایه سطحی و ژرف پی جویی میشود. شاید شکل سطحیاش چندان مصداقی دقیق برای بیان یک وضعیت زیباتر نباشد، اما بازنمایی اندیشه در زیر لایهها مناسبتی شکلی با کلیت اجرا داشته است. با این حال، مانع اصلی برای تحقق آن، نداشتن بستر نمایشی است. همین میتواند دلیل بزرگی برای دیده نشدن باشد.