یادداشتی بر نمایش کمد دیواری
تمام آنچه به عنوان زندگی درک میکنیم محصول روابط انسانها با یکدیگر است. نه خیابان ها ، نه ساختمان ها نه اتومبیل ها و نه حتی پوشش مردم یک شهر به ما نمیگوید وضعیت زندگی آنها چگونه است. زندگی مردم را تنها از اینکه چگونه با یکدیگر رفتار می کنند می توان بازشناخت. در کار ، در رفت و آمدهای روزانه ، در رابطه های عاشقانه ، در خانواده و روابط زناشویی.
اولین باری که کمد دیواری را خواندم آدم های بسیار آشنایی در آن یافتم. و این دغدغه که نویسنده اش به شکلی آگاهانه یا غریزی آن را در لحظه لحظه اثرش دنبال کرده بود : ما چگونه با هم رفتار میکنیم ؟ و اینکه این سوال ، با آنچه اکنون در آن زندگی میکنیم قابل پاسخ دادن بود مرا بیشتر شیفته این نمایشنامه کرد.
مدتهاست که این سوال روح ام را آزرده می کند : آیا همه ی ما فراموش کرده ایم که زندگی کنار انسان های دیگر معنا میابد ؟ که امنیت ، آرامش ، لذت و حتی خود خواهی با حضور دیگری است که جان می گیرند. که اگر ما نتوانیم به هم اعتماد کنیم ، نتوانیم به یکدیگر احترام بگذاریم و بیشتر اوقات از هم عصبانی باشیم تنها و تنهاتر می شویم.
برای من ، کمد دیواری یک شاهکار است. اثری بدون ادعا اما تامل برانگیز. اثری که می توان یک ایرانی ، یک ساکن شهر تهران و یک زوج جوان امروزی را در آن بی حذف و تعدیل دید. اثری که در قبال رفتارهای امروزی ما این سوال را قاطعانه در ذهنمان روشن می کند : که چی ؟
کاوه مرحمتی