در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حامد حسین زاده: سلام پنجشنبه رفتیم به دیدن فیلم "ملبورن" تیتروار نظر خودم ر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:43:31
سلام
پنجشنبه رفتیم به دیدن فیلم "ملبورن" تیتروار نظر خودم را بیان می کنم:
1. بیشترین چیزی که توجه من را در جای جای فیلم به خودش جلب می کرد اصغر فرهادی بود.
2.لوکشین: محدود و آپارتمانی
3.فیلمنامه: الف. شروع خوب ب. ادامه خوب با تعلیقی بسیار مناسب و داستانی اصلا حدس نزدنی پ. پایانی با بیماری معاصر یعنی باز ت. سوژه نسبتا ناب ث. ریتم بعضا کندتر از نرمال.
4. بازی ها: پیمان معادی خیلی خوب و تکرار جدایی ... با همون کاراکتر دست و پا بزن بین خوبی و بدی یه آدم میانه جامعه ی نسبتا واقعی. نگار جواهریان کار خاصی نداشت فقط یه جایی به طور زیادی طبیعی دخل معادی را آورد. مانی حقیقی بیشتر نوستالژی و کاریزماش کارکرد داشت یعنی همونی که توی درباره الی دیدیم به من القا شد. الهام کردا هم بود ، از دیدنش خوشحال شدیم.
5. کارگردانی: به نوعی نظرم را در بند اول گفتم.
همین و والسلام
راستی دوباره می گم تعلیق و غیرقابل پیش بینی بودن داستانش خیلی خوب بود.
چیزی که خیلی این روزا تکرار میشه و از نظر من عجیبه، انتظار یک داستان بسته مثل "آخرش همه چی به خوبی و خوشی تموم شد" یا "آخرش همه چی معلوم شد" یا "آخرش هر کس به جزاش رسید" یا ... هست. این نظرات عجیبه که همه میپرسند چرا آخرش "باز" بود؟ این سوال اساسا اشتباه هست. ببینید دوستان، این "باز بودن" ویژگی این نوع روایت هاست. روایت ها انواع مختلفی دارند. منظورم ژانر نیست. انواع مختلف. مثلا داستان محور، شخصیت محور، حادثه محور، حتی زمینه محور و ... . این نوع روایت که به قول درست دوستان این روزها مد شده، فقط حادثه ای رو دستمایه قرار میده تا بازتاب کردار و واکنش های شخصیت ها رو نسبت به اون نشون بده. حس مسئولیت پذیری و تعهد و انسانیت (به طور خلاصه عناصر وجدان، که در دنیای امروزی جای خودش رو به مصلحت داده). همین. نیازی نیست ما آخرشو ببینیم بفهمیم چی شد. اصلا اونطوری هدف داستان (و ساخت فیلم) از بین میره. میخواد ما اون لحظه هایی که دروغ میبینیم و اشتباهات فاحشی که در پی اون میادو ببینیم و با تمام وجود حس کنیم. کارهایی که برای سروسامان دادن به اوضاع انجام میدیم تا خودمونو تبرئه کنیم، بجای اینکه به اشتباه خودمون توجه کنینم. این فیلما میخوان همینو نشون بدن. که ما رو متوجه وظایف انسانیمون بکنن. همین.
برای مطالعه بیشتر درمورد انواع روایت ها و داستانها، کتاب های داستان نویسی خیلی خوب هست. از جمله کتاب داستان ... دیدن ادامه ›› نویسی آقای جمال میرصادقی. در مورد عنوان مطمئن نیستم. چون چند کتاب در این باره دارند. این کتاب تالیف هست ولی درواقع ترجمه هست که ایشون بخش هایی بهش اضافه کردند. مطالعش واقعا خوبه. کتاب راه داستان هم کتاب خوبی هست.(جای قبلی رو نمیگیره) این کتاب ترجمه هست. بنظرم ما باید ادبیاتمون رو خیلی قوی کنیم. بخش عظیمی از سینما با شناخت ادبیات شناخته میشه. چون فیلمها از روی نوشته ها ساخته میشن(معمولا)
۲۰ دی ۱۳۹۳
آقای حامد حسین زاده،
با تشکر از حسن توجه شما. در مورد مد شدن این پایان بندی برای بسیاری از فیلمها درست فرمودید. مثل شوکی که بعد از دیدن فیلم "خوابم میاد" به انسان دست میده.
آقای حامد اصغرزاده،
اصلا مهم نیست که درآخر تقصیر بر گردن چه کسی افتاد. اون هق هق آخر فیلم نشون میده که خودشون خودشونو مقصر میدونن و همین برای عذاب همیشگی شون کافیه.
گاهی آرزو می کنم که در دنیای خارج فیلم هم آدم ها اینقدر وجدان داشتند. دنیای بیرونی، از فیلم هم وحشتناکتره. البته، گاهی هم قشنگ میشه.امید...
۲۳ دی ۱۳۹۳
خانم فاطمه سم
من منظور اصلا"تقصیر"نبود.من گفتم پایان فیلم کاملا مشخصه و باز نیست.
۲۴ دی ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید