به دعوت یکی از دوستان برای دیدن نمایشی در بخش مرور سی و سومین جشنواره تئاتر فجر به تالار سنگلج رفتم ، نمایشی که عدم حضورش در میان کارهای بخش مسابقه باعث شده بود فکر کنم که حتما کار شهرستانی بسیار ضعیفی است . بخصوص که در دو روز گذشته هم یکی دو کار ضعیف از کارهای بخش مسابقه را دیده بودم . ولی حقیقتا بعد از مدتها از کار یک گروه به اصطلاح شهرستانی واقعا لذت بردم . متنی فوق العاده ، کارگردانی بدون ادعا ، روان و یکدست ، ریتمی بسیار عالی ، بازیهایی قابل قبول و در کل کاری که به هیچ عنوان تماشاچی اش را خسته نمیکند ، با قصه ای بسیار جذاب و دراماتیک و درگیر کننده . شیرین به روایت امروز ، نمایشی به شیوه ی نقالی بر اساس داستان معروف خسرو و شیرین و فرهاد بود ، با این تفاوت که اینبار شیرین از دل قصه بیرون آمده تا سرنوشت خودش را تغییر دهد و قصه را عوض کند و در این مسیر بقیه ی شخصیتهای قصه را نیز درگیر این ماجرا کرده و به دل قصه ی خود می کشاند ... و تماشاچی اش را نیز تا آخرین ثانیه ی داستان با خود همراه می سازد . شیرین به روایت امروز کاری در خور تماشا بود و به جرات میتوانم بگویم از بسیاری از کارهایی که در سالهای اخیر در جشنواره تئاتر فجر دیدم ، «تئاتر» تر بود . از اعضای گروه در مورد اجراهای عموم کار پرسیدم و گفتند که این کار فقط در شهر کرج به اجرا در آمده و من امیدوارم که به زودی شاهد اجرای عموم این نمایش در تهران هم باشیم .