باد از من خواهد پرسید
که رقص درختان در تو چه شور انگیخت
و خورشید تمام روز
در انتظار پاسخ بر جلوه طلوع
به دورم می گردد
و کتابها در پی فریاد خاموشی من هستند
بی شک بیهوده نیست سلام
بیهوده نیست خیال
و یا تماشای رهگذری مبهم در تولد یک خیال غریب
من از مشبک عشق دو کبوتر دیدم
که بر زمین قدم می زدند و درباره من می پرسیدند
تو می گویی تعبیرش چیست
آیا حق زندگی را ادا کرده ام