در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | شاهد درباره نمایش روبینسون و کروزو: روبینسون و کروزو از آن دسته نمایش هاست که تیاتر امروز ما به ویژه در شه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:54:51
روبینسون و کروزو از آن دسته نمایش هاست که تیاتر امروز ما به ویژه در شهرستان‌ به شدت نیاز دارد. هم مخاطب حرفه ای تئاتر و هم به اصطلاح تئاتر اولی ها را راضی از سالن بیرون می فرستد. نه آنقدر داعیه‌ی متفاوت بودن دارد که رنج به هم چسباندن سر و تهش را در کل نمایش تحمل کنید و نه به قیمت تبدیل شدن به جُنگ قصد خنداندن مخاطب را. روبینسون و کروزو روایت دو سر باز از دو جبهه متخاصم است که در یک جزیره روبروی هم قرار می‌گیرند و خط سیر داستان این دو را از دشمنی و نبرد بر سر بقا به دو دوست تبدیل می‌کند. در این بین چیز مبهم و قابل کشفی وجود ندارد، حتی خود کارگردان در بروشور از ابتدا تا انتهای داستان را لو می‌دهد، اما نقاط عطف هوشمندانه‌ی متن، کارگردانی روان اثر و بازی درخشان بازیگرانِ آن، نمایش بسیار دلچسبی از آنچه پیشتر می‌دانید را پیش رویتان قرار می‌ دهد. روایتی جهانشمول و فارغ از زمان و مکان از روابط انسانی.
هر دو بازیگر به خوبی اغراق‌های مختص کارهای گروتسک را دریافته و به شکلی درست در بازیشان به کار می بندند. مجتبی علیپور که نقش یک سرباز گیلک را بازی می کند به خوبی از پس نقشش برآمده، انعطاف بدنی مناسب نقش خود را دارد، پاساژهای احساسی داستان را به خوبی در بازی اش می‌توان مشاهده کرد و به غیر از یکی دو مورد جزئی، از مرز استفاده از زبان بومی و سوق به سمت لودگی کلامی به سلامت عبور کرده است. عامر عظیمی بازیگر نقش سرباز گرجی که استفاده بسیار روانی از این زبان نیز دارد با بازی خیره کننده اش طوری با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند که در انتها تماشگر این نمایش احساس می‌کند همانقدر که به شخصیت گیلک داستان نزدیک است، به شخصیت گرجی هم نزدیک است، حرف هر دو را به یک اندازه فهمیده و طرفدار هیچ کدام نیست و شاید پیام کلی نمایش هم چیزی جز این نباشد.
کارگردانی اثر به گونه ایست که در مدت زمان هفتاد دقیقه ای نمایش با ریتم بسیار مناسب و چینش درست و باورپذیر رویدادها مخاطب را با تحول شخصیت های داستان همراه می کند و روند تبدیل لباس های تیره سربازی به لباس های روشن و شاد، تبدیل اسکلت از نماد وحشت به نماد بازی و تبدیل فضای درگیری و بی اعتمادی ... دیدن ادامه ›› به فضای شادی و اعتماد را به راحتی هضم می‌کند و در این بین از شوخی هایی که تنها در موارد اندکی، غیر ضروری و هجو به نظر می رسند لذت می برد. شاید پایان بندی فیلم فارسی گونه‌ی نمایش کمی توی ذوق بزند اما به نظر می‌رسد کوشک جلالی تعمدی در این اغراق داشته و می خواسته جنبه های امید بخش بیشتری را از بستر حادثه‌ای شوم چون جنگ به نمایش بگذارد. همانطور که از ابتدای نمایش نیز شاهدیم غیر از چوب هیچ اسلحه‌ی گرم یا سردی وجود ندارد و حتی کوشک جلالی نور را بر صحنه های درگیری دو سرباز که از صحنه های دشوار برای بازیگران نیز بوده، می‌بندد. روی هم رفته عوامل تولید نمایش روبینسون و کروزو شما را با لبی خندان و دلی روشن از سالن نمایش بدرقه می کنند.