در نمایش روال عادی چالشی که بین کارکترها ایجاد میشود، ضرورت اثر است و کنش در دیالوگها شکل میگیرد. همچنین عنوان نمایش به درک مضمون و محتوای آن کمک میکند و از درونمایهی اثر گرفته شده است. از رویکردهای مثبتی که در این نمایش به کار گرفته شده زبان آن است که اشخاصی قابل باور را روی صحنه میآورد و شخصیتهایی که خلق شده، از سوی تماشاگر پذیرفتنی است. یکی از تواناییهایی که هر کارگردان نمایش بهتر است از آن برخوردار باشد، تشخیص این موضوع است که با چه زبانی، نمایش را به اجرا درآورد که دکترمحمدرضا خاکی از عهدهی این کار بر آمده است. او در روال عادی، به زبان و ساختاری ساده در خور وضعیت موجود و در جهت واقعنمایی دست یافته است. ساختن جو و فضای مناسب «Atmosphere» برای گیرایی کار از ضروریات هر نمایشی است، اما عدم وجود تحرک در روال عادی این ذهنیت را برای مخاطب به وجود می آورد که این اثر میتوانست نمایشی رادیویی باشد و یا اگر فقط نمایشنامه خوانده میشد، همان میزان لذت را به ارمغان میآورد. بودن عمل نمایشی بیشتر در رفتار بازیگران، ضرباهنگ مطلوبتری را به اجرا وارد میکرد، همچون بالا بردن آهنگ صدا و ... . این اعمال که واسطهی میان نوشتار و بازی صحنهاند، میتوانست ارتباط بیشتری را با بینندهی نمایش روال عادی برقرار کنند. یک نمایش رادیویی به مراتب بیش از یک تئاتر به گفتوگو متکی است گرچه در هر دو، موارد استثئاء هم وجود دارد که نمایش روال عادی یکی از این استثناها است. روال عادی نمایشی دیالوگمحور است با تکیه بر کلام و در نتیجهی همین اتفاق است که دیالوگ بر نمایش حاکم شده و تمام فضای نمایش بر اساس کشمکشهای گفتاری بازیگران است. از طرفی در نمایش روال عادی بازی در سکوت، مهم محسوب میشود و بازیگران با نوع بازی خود میکوشند نقاط پنهان متن را به تصویر بکشند و این مسأله به خصوص در بازی حساب شدهی مسعود دلخواه که متوازن با فراز و فرود متن طراحی شده، تماشاگر را به سمت خود میکشاند. همچنین قسمتی از نورپردازی صحنه از کف، روی بازی بازیگران فوکوس بیشتری میکند و این به دقت تماشاگر در جزئیات بازی بازیگران کمک شایانی میکند و در ترکیب با دیگر عوامل صحنه مانند دکور در روند اجرای این نمایش از اهمیت زیادی برخوردار است. دکور، تماشاگر را وارد یک فضای بسته میکند که بیانگر اسارت شخصیتها است. در نگاهی کلی کارگردان در قالب یک گفتوگو و با کمترین امکان برای تحرک صحنهای، در عین برخورداری از متنی ساده، موقعیت نمایشی پیچیدهای را خلق کرده که در آن ماهیت واقعی شخصیتهای نمایش و جهانی که در آن زندگی میکنند به خوبی افشا میشود. بدین ترتیب
... دیدن ادامه ››
نمایش روال عادی کارکردی نشانهشناسانه پیدا میکند که در آن زبان بنا بر تفسیر سوسور، نظامی از نشانههاست، گرچه در این اثر دیگر نظامهای نشانهها مانند اشارهها، حرکات و ... نیز قابلیت استفادهی بیشتری داشتند.