هنگام ورود من و او قیام یادت رفت
با ما که تو دست ندادی ،سلام یادت رفت
رفتی و نشست بچشمم چکان چکان اشکی
گریان شده ام که منادی کلام یادت رفت
بی شک که بسوخت دلت از فراق یارانت
هیهات وصیتشان ،بی مرام یادت رفت
راضی که نبود تو بعدش چنین کنی جانم
حیران نگریست نگاهت، پیام یادت
... دیدن ادامه ››
رفت
گفتی چه شود اگر آن عادلم زره آید
افسوس عدالت و پاکی ،تمام یادت رفت
آن شیر امانت و پاکی نماند و آخر رفت
رفتش ،و طریق امانت ،مدام یادت رفت
دردا که زیاد تو بردی دگر عزیزانت
بر زخم دلم تو چرا التیام یادت رفت
ما عازم جنگ شهادت بعشق یارانیم
در این سحری سخنم ناتمام ،یادت رفت
شعری که سروده ام از های های جانم بود
دیگر سخنم نشنو ،وسّلام یادت رفت
مهدی نقدی