عصمت تنهایی خواب هایم...
ای خدای نقره فام چشمه های ماه پرور!..
من
محبوب دور از دست هایم را
انگار جایی کنار شاخه های اقاقیا
لای گلبرگ های مه الود نسترن ،در فسون خواب های پریشانم از دست داده ام...
از دست داده ام ،که چشمانم جولانگاه امواج داغ خورده ی نیایش های
... دیدن ادامه ››
بر باد رفته است...
خدایا نگاه کن، پیشم نیست
جایی که باید...
خدایا...خدای من...
من لبریزم
لبریزم از عصیان خواهش دست هایم
اما،اشنایم نیست
انگار طوفان نبودن هایت افتاب را هم با خود
از این شهر به غارت برده است...