مدهآخوانی در تهرانِ هزاره سوم
آنتونیا شرکا
نمایش «حرف بزن مدهآ»، روایتی مدرن از اسطورهای به قدمت بشریت است. خوانشی بهروز از تراژدی یونانی اوریپید. کلارا کرونا یکی از دو کارگردان نمایش و یکی از دو بازیگر نقش مدهآ، نمایش را «درام تنهایی زنانهای که به نتایج فجیع میانجامد»، توصیف میکند و ازنظر مهدی شیخوند، نویسنده و کارگردان اثر، جای نمایشی به سبک «حرف بزن مدهآ» در تئاتر این روزهای ایران خالی است. بهعبارتی، قرار نیست در این تئاتر جوابهایی در اختیار تماشاگر قرار دهیم. ما پرسشها را مطرح میکنیم و با انجام این امر، با تماشاگر وارد دیالوگ میشویم. «نمایش که در ١٤ تابلو حکایت شده، به رؤیا/کابوسی پریشان میماند؛ همانقدر پارهپاره، همانقدر آشفته...» به نظر میرسد خالقان این نمایش کوشیدهاند با ورود به روانشناسی زنی زخمخورده و خشمگین، غلیان ناخودآگاه مجنونش را تجسمی واقعی و ملموس ببخشند و حاصل کار – با بازی درونیشده و بیپروای کرونا در نقش مدهآی پابهسنگذاشته – به اثری زیسته در دنیاهایی ناشناخته و جاری در زمانهایی دستنیافتنی تبدیل شده است. در این نمایش، مدهآ زن را در جایگاهی الهی قرار میدهد: اوست که جان میبخشد و هموست که جان میستاند. برای او زندگی در اوج معنا پیدا میکند: عشق بیکران آنگاه که لبریز میشود، آنی میتواند در هیبت نفرتی بیحدومرز سرریز شود. در خلاصه داستان نمایشنامه اوریپید آمده، مدهآ به کشور پدر خود (کولکیس یا گرجستان امروزی) خیانت میکند. او برادر خود را میکشد و با دشمن کشورش جیسون – که به سودای حکومت، مدهآ را فریفته و شیفته خود نموده - ازدواج کرده و به کولکیس برمیگردد. آنها صاحب دو فرزند پسر میشوند؛ اما جیسون به او خیانت کرده و بار دگر در سودای کسب قدرت پادشاهی، با گلوس دختر پادشاه کرئون ازدواج میکند. مدهآ علاوهبراینکه خود به پدرش خیانت کرده، بر اثر اطمینان به عشق جیسون دختران پلیاس را نیز فریفته تا پدر خود را بکشند
... دیدن ادامه ››
و برای زندگی همراه شوهر و کودکانشان به خاک کورینت بیایند. او، غمگین و زخمخورده از خیانت و متنفر از مردان در صدد است که آخرین حلقه پیوند خود با جیسون، یعنی فرزندانش را بکشد و برای تلافی، با آبیوس، پادشاه آتن، ازدواج کند.
آنچه از مدهآ اسطورهای جاودانه میسازد، نه مکر و حیله او، نه نقش ویرانگر و سرنوشتسازش در بازی قدرت مردان زندگیاش، بلکه عشق زمینی و جسمانی اوست که ثمره لذت و درد است. درواقع، مردان این نمایشنامه کمتر از مدهآ قسیالقلب و مکار نیستند؛ اما مدهآ این شهامت را دارد که شقاوت را در عریانترین شکل ممکن به نمایش بگذارد و تاوان این صراحت و صداقت در رستن از تعاریف قالبی زن، دختر، معشوقه و مادربودن را نیز میپردازد. او پرومتهوار هر روز جگر خود را میخورد که باز از نو ساخته میشود. او تکهتکه خود را میخورد. وجودش از خون بچههایی که هستند و بچههایی که نیستند، تغذیه میشود و قلبش از خوردن خون است که به تپش ادامه میدهد. آیین خودخوری و خودسازی مدهآ هر بار با درد و عذاب تکرار میشود و این بهای زنبودن است؛ در روزگاری که گلی که میتوانست با آب زلال عشق آبیاری شود، در اثر شقاوت روزگار به خون آغشته شد و اینک بقایش به فنای مردانی بند است که بقایشان به زیرپا گذاشتن تمامیتی زنانه بستگی دارد. حضور خوابگردانه گلوس، نوعروس جیسون، در صحنهای که با لباس عروس و در محاصره دخترکانی که با واکنشهای هیجانی خود – آه و خنده و پچپچ – او را در خوابگردی نامتعادلش همراهی کرده و مانع از سقوطش میشوند، یکی از صحنههای زیبای نمایش است. آنان مثلثی را تشکیل میدهند و مانع از بیرونآمدن مدهآ از رأس آن میشوند. مدهآ درنهایت موفق میشود حصر را بشکند و فریادی آوازین سر میدهد. گویی مدهآیی نو متولد شده است که بعد از این جز به انتقام نمیاندیشد، اگرچه به قیمت کشتن فرزندانش... . در صحنهای دیگر، مدهآی اکنون را در مقابل چمدانی میبینیم از لباسهایش. کرئون به او امر کرده از آنجا برود و او دارد حین بستن چمدانش به مرور لباسها و خاطراتش میپردازد: «شاید زندگی بدون خاطره خیلی راحتتر و قشنگتر میشد. یا حداقل کمتر عذابآور بود. لباسها همیشه
آدم را یاد خاطراتش میاندازند». در پسزمینه مدهآی گذشته را داریم که جیسون فریبکار از هر لباس برایش خاطرهای زیبا و بعدها زشت میسازد. این بازی با تم لباس، وقتی به اوج میرسد که مدهآ قصد میکند با لباسهای زهرآلود – که در نمایش به صورت روبانهایی قرمز به رنگ خون نشان داده میشوند - جان گلوسِ عروس و بعد جیسون خائن را بگیرد.
نمایش «حرف بزن مدهآ» تجربهای نامتعارف و درخور توجه از یک کار مشترک است. مده آ - که در نمایش اصلی زنی بیگانه است - در این نمایش نیز با بازی کلارا کرونا و به زبان ایتالیایی، بهخوبی غربت خود را نشان میدهد. دو بازیگر خوب و با صلابت دیگر، یعنی آرمین دیلم (در نقش جیسون) و مسعود زنوزی راد (در نقش کرئون) نیز که تحصیلکرده ایتالیا هستند، به زبان ایتالیایی سخن میگویند، گرچه خوب میبود اگر زبان اصلی فارسی را حفظ میکردند تا بیگانگی مدهآ بیشتر نمود پیدا کند و درهرحال، نمایش دارای رونویس به دو زبان فارسی و ایتالیایی است.