نوشتن درباره «رسوایی2» کار سختی است. انتقاد از فیلمهای مسعود دهنمکی در فضای غبارآلود فعلی به معنای مخالفت با خود او فهم میشود و تعریف از فیلمش نیز کار پیچیدهای است.
من «مسعود دهنمکی» را به هزار و یک دلیل دوست دارم و از همه آنها مهمتر اینکه در چند سال گذشته، خنده و لبخند عیدانه را بر لب کارکنان و کارگران مظلوم سینماهای سراسر کشور نشانده است.
درباره جدیدترین فیلمش به همین جمله اکتفا میکنم که به نظرم دهنمکی در «رسوایی2» تا اندازه زیادی تمرکزش را صرف جلوههای رایانهای برای ساختن شهر فرضی و بازسازی زلزله در آن کرده که انصافا هم دیدنی و جذاب شده و به همین نسبت، حواسش از بخشهای دیگر، کمی پرت شده است.
اما به هر حال همه کاستیهای «رسوایی2» را میشود به سکانس پایانی و برافراشته شدن پرچم حسینی بر فراز شهر و موسیقی تیتراژ آن، نادیده گرفت.