هر از گاهی کتابی درباره ی بالا رفتن سن می خوانم و نویسنده هر کسی که باشد می نویسد بالا رفتن سن خوب است. می نویسد خیلی خوب است که ادم عاقل و فرزانه و و جاافتاده بشود، خیلی عالی است که آدم به نقطه ای از زندگی برسد که بفهمد چه چیزهایی در زندگی مهم هستند. من نمی توانم آدم هایی را که این جور حرف می زنند درک کنم. این آدم ها چه فکری می کنند؟ مگر خودشان گردن ندارند.
از کتاب من از گردنم میاد نوشته نورا افرون با ترجمه کیهان بهمنی . نشر آموت