و هو السلام
یکم:
ترخانبای تصمیم میگیرد گنج خود را از بیابان عبور دهد اما گنجش به دست "یاغی" میافتد. "یاغی" متواری میشود و در معبدی پناه میگیرد. دختران "مرشد" معبد، "پری" جوان و "همزاد پری" مجنون با دزد روبهرو میشوند. "یاغی" برای امان در لباس "مرشد" میشود. "همزاد پری" زشت است و "پری" زیبا، همچون "یاغی" و "مرشد". "یاغیِ مرشد" در معبد میماند و تیمار... و علاج... و گریز... و عشق... و حتی عبور از عشق...
("زشت و زیبا"، احمدرضا معتمدی)
دویّم:
"سیامک"
... دیدن ادامه ››
برادرش "سیاوش" را برای بهبودی به خانهی بدنام سابق و مسافرخانهی "بهشت" کنونی میبرد. "پیرزن" و دخترش "آهو" سیاوش را تیمار میکنند. "سیامک" زشت است و "سیاوش" زیبا؛ همچون "پیرزن" و "آهو". "سیامک" و "سیاوش" در مسافرخانه میمانند و تیمار... و علاج... و گریز... و عشق... و حتی عبور از عشق...
("بهشت با طعم چای تلخ"، خسرو امیری)
سِیّم:
بهشت با طعم چای تلخ، هرچند در دل خود زشت و زیبا دارد اما با بیانی مستقل و متفاوت به روایت برخی از زشتها و زیباهای دههی شصت میپردازد. از اجتماع و معضلاتش تا جبهه و رزمندههایش. از حقایق و نامردیهای زمانه تا مردانگیهای دلیرانه. از تنهایی و بیسرپناهی در اجتماع تا تنهایی و غربت در میدان نبرد. از غیرتی شدن و فریاد زدن با ضامندار تا سر درد و موجی شدن و از پا افتادن. از اشتباهات گذشته تا بازگشت و شاید پرواز با کبوتران حرم...
خسرو امیری شعار نمیدهد؛ خیال نمیبافد؛ کلیشه نمیزند. او کار خود را میکند، همانند قبل، متنهایش را قوی و سریع مینویسد که با ضربآهنگی تند در صحنه پخش شوند. او کوروش شاهونه را در کنار خود دارد که همانند مونولوگهای قوی پامناری "آش سرخ پشت پا"، اینبار دیالوگهای پر لهجهی "بهشت" را به همراه علی رجایی و بهار ارجمند، گاهی "با طعم چای تلخ" و گاهی به شیرینی لهجهی کرمانشاهی و مشهدی ادا کنند.
در این تیاتر، میتوان خندید، به فکر فرو رفت و حتی گریست.
در این تیاتر، غفلت تماشاگر برابر است با عبور سریع دیالوگها و سرگذشت نقشها.
در این تیاتر، باید حقایق را بدون پیشذهن جست و جو کرد.
بریدهگویی و سرعت روایی ممکن است موجب سردرگمی لحظهای و از دست دادن سررشتهی داستان در تماشاگر شود اما او را تا ساعتی بعد از اجرا درگیر خود میکند و هیچ چیز نمیتواند جلوی او را برای تماشای دوبارهی این تیاتر بگیرد.
علی رجایی؛ کوروش شاهونه؛ بهار ارجمند؛ دستمریزاد.
خسرو امیری، قلمت پایدار باد. آمین.