من فیلم «فروشنده» رو با ذوق و شوق زیادی در روز اول اکرانش دیدم. قبل از دیدنش عطش زیادی داشتم نسبت به دیدنش. و مطمئن بودم حداقل دو یا سه بار دیگه به دیدنش میرم.
ولی خب انتظاراتم برآورده نشد. موضوع فیلم و کلیت ماجرا آن چیزی نبود که من منتظرش بودم. فیلم، فیلم بدی نبود. و من دوستش داشتم. ولی مطابق میل من نبود.
اینکه اصغر فرهادی در این فیلم چه چیزی رو میخواست نشون بده و هدفش چی بوده که در مصاحبههاش هست. و من کاری با اون ندارم. شاید به هدفش هم رسیده باشه.
از نظر من فیلمنامهی کار یک چیزی کم داشت. نمیدونم چی. ولی من در طول نمایش فیلم همش منتظر بودم عمیقتر بشه. همش احساس میکردم داریم سطح ماجرا رو میبینیم. همش احساس میکردم فقط یک نمایشه. به همین خاطر از نظر من این فیلم، فیلم تاثیرگذاری نیست. فیلم بهیادموندنیای نیست. این فیلم و صحنهها و داستان این فیلم خیلی زود از ذهن خارج میشه. برخلاف فیلمهای قبلی فرهادی که همچنان توی
... دیدن ادامه ››
ذهن ما هست.
فیلم در مورد تجاوز نیست. در مورد حریم خصوصیه (به گفتهی خود فرهادی). ولی همه جا حرف از تجاوز زده میشه در مورد فیلم. توی فیلم تجاوزی رخ نداده. هیچ مردی به زنی تجاوز نکرده (تجاوز به معنی رایج کلمه). پس این بزرگترین اشتباهه که ما بگیم قضیه در مورد تجاوز، و برخورد شوهر با مردی که به زنش تجاوز کرده و این چیزها است.
تجاوز یک قضیهی دیگه است. آسیبی که تجاوز به یک زن میزنه با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست. با دیدن و شاید لمس بدن برهنهی یک زن فرق میکنه. خیلی هم فرق میکنه. تجاوز فاجعه است. مرگه. شاید هم بدتر از مرگ...
زن در این فیلم مورد تجاوز قرار نگرفت. زن به صورت برهنه توسط مرد غریبهای دیده و یا شاید لمس شد. مطمئناً این هم چیز کمی نیست. ولی با تجاوز خیلی خیلی متفاوته.
زن اشتباه بزرگی انجام داد. بدون اینکه مطمئن باشه که شوهرش پشت در است یا نه، در را باز کرد و خودش رفت داخل حمام. در حمام هم قفل نکرد. یعنی حماقت در این حد!
خب، تاوانش حماقتش را هم داد. به شکل بدی هم داد. ولی بدتر از این هم ممکن بود...
مساله دیگر، اینکه چرا مرد خطاکار (و نه تجاوزکننده) پیرمرد ناتوانی بود؟ این قضیه را سادهتر میکند. و از پیچیدگی و دیوانگی و جنون قضیه کم میکند.
دلیل این انتخاب فرهادی را نمیدانم. و یا شاید هم میدانم. هدف فرهادی چیز دیگری بود از این فیلم. اینکه دوگانگی و انتخاب را برای مخاطب سخت کند. اینکه شوهر انتقام بگیرد یا نه. اینکه آیا آبروی آن مرد حفظ شود یا نه. و ...
تصور کنید همین قضیه به این شکل بود که مرد جوانی (با گریم آدمهای شر و اینکاره) به زن تجاوز میکرد. آیا قضیه به همین سادگی و آرامی فیلم پیش میرفت. آیا ما در آخر فیلم مدام ته دلمان این میآمد که پیرمرد نمیرد؟ چرا ما باید ته دلمان با پیرمرد هم باشد؟ چون پیرمرد است. چون مریض است. چون تجاوز نکرده است. ...
از نظر من گناه و خطای زن در فیلم بیشتر از گناه و خطای پیرمرد است.
من خودم را در جای شخصیت عماد قرار دادم. کارهایش از نظر من معقول و منطقی بود. من هیچ عمل غیرمنطقی از عماد ندیدم که سیر «گاو شدن» او را نشان دهد. من نمیدونم چرا فرهادی قصد داشت که سیر رفتارهای عماد رو یک جورهایی با گاو شدن مشدی حسن مقایسه کنه. البته که هیچ ربطی با هم ندارند.
فیلم قصد دارد عماد را در ابتدای فیلم آدم روشنفکر و صلحطلبی نشان دهد، و در انتهای فیلم یک آدم خشن و انتقامجو.
که چنین نیست. عماد همواره یک آدم منطقی هست. کارهایش منطقی هست. حتی آن سیلی دلچسب. عماد چرا باید گاو شده باشد. عماد از اشتباه و گناه زنش به سادگی گذشت. از حماقت و خریت زنش به سادگی گذشت. به خاطر آسیب روحی که زنش با خودش داشت، از سرزنش کردنش گذشت. و ...
از نظر من این فیلم ارزش همان یک بار دیدن را دارد. فیلم خوبی است که با شاهکار شدن فاصلهی زیادی دارد.
.
.
.
این نظر و سلیقهی شخصی من است!