در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال 7th July | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:07:45
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اه! چقدر ترسناک شده تیوال سینما!
بیشتر به محل بایگانی شخصی شبیهه تا صفحه سینما!
اسکرول میکنی میری پایین هی میری پایین باز میری پایین فقط اقای ز بدون کامنت!
تا اون تموم میشه آقای ت معروف میاد پشت هم بدون کامنت!
میری پایین خانم ن پشت هم بدون کامنت!
میری پایین آقای م پشت هم بدون کامنت!
خیلی وقت بود نبودم
رویه اینه؟
یا هاید شده و باید دسترسی خاصی داشته باشی تا ببینی کامنتا رو مثل چشم برزخی!
خلاصه که شبیه سکانس اخر فیلمای اخرالزمانی شده
بسی ترسناک و خالی
نیلوفر ثانی، سپهر، امیر مسعود و نیلوفر این را دوست دارند
عه! عوضش تیوال تاتر، نظرات یکی بهتر از اون یکی. یعنی آدم نمیدونه کدومو اول بخونه. اصلا یه وضعی! 🤦‍♀️☺️
🚶‍♀️🚶‍♀️
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
امروز برگشتم یه تعدادی از نوشته‌هات رو دوباره خوندم...
واقعا حیف نیست؟ نه واقعا؟؟؟ چرا نباید دوباره بنویسی خب؟؟؟😍
۱۴ دی ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
۲۹ اوریل:
https://t.me/Canalefilm/31182
https://t.me/Canalefilm/31176

جای پالپ فیکشن خالیه!
نیلوفر این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
7th July (tatraneh)
درباره سریال مهمونی i
"مهمونی" خوبه ولی نه در حد و اندازه این تعریف و تمجیدهایی که ازش میشه! نقاط عطفش همین محدود دیالوگهاییه که دوستان به اشتراک گذاشتن.
۴ قسمت ازش گذشت و اونچه نشون داده شد اینه که مهمونی به جای اینکه یه گام رو به جلو باشه در مقایسه با کلاه قرمزی قطعا خیلی عقبه!
اگر فکر و ایده و امضای حمید جبلی رو کلا کنار بگذاریم مهمونی یک صداپیشه خوب رو نداره. حالا محمد بحرانی و علی سرابی و احسان کرمی و محمد هدایتی و ... بمانند.
مشکل مهمونی همونطور که آقای مجری تو قسمت اول میگه برنامه ایه برای مخاطب بزرگسال که حالا بچه ها هم میتونند اون رو تماشا کنند! این مشکله و میبینیم بچه ها اصلا نمیتونند باهاش ارتباط برقرار کنند. یه دلیلش اینه که آیتم های اضافه شده مثل موسیقی ملل و نمایش و گفتگو ها برای مخاطب بزرگسال طراحی شده. بچه های امروزی حتی تین ایجرهاش که شدیدا تحت تاثیر همسالان خودشون هستن هم خیلی براشون جذابیتی نداره و نمیبینند. حالا به هر دلیلی که هست. یه دلیلش این میتونه باشه که نسل من اگه کلاه قرمزی و پسرخاله خداشون شد نسل دنیای عروسکی بودن. تقریبا همه برنامه ها و شخصیتها و فیلمهای سینمایی محبوب دوران ما عروسک بودن. عروسکهایی که با آسمون و ریسمون و زباله دان تاریخ شروع شد، با درون و برون، هاچین و واچین، قلی و ننه، پدربزرگ و فسقلی، آفتاب و مهتاب ادامه پیدا کرد، با مدرسه موشها، هادی و هدی، خونه مادربزرگه، زی زی گولو، گلنار و گربه آوازه خوان به اوج رسید و تا امروز با ما بزرگ شدن و ادامه یافتن و شناسنامه و هویت و نوستالوژی ما هستند. شهر موشهای ۲ برای ما ساخته شد نه ... دیدن ادامه ›› بچه هامون!
یه نکته دیگه هم این بود که ما با کلاه قرمزی به کشف و شهود رسیدیم! برای همینه اینقدر همراهی میکنیم. ژولی پولی و جغجغه عروسک اصلی بودن و کلاه قرمزی مهمون بود. کلاه قرمزی اصلا بلد نبود حرف بزنه و جای حرف زدن آب دهن میپاشید و آقای مجری ترجمه میکرد که چی داره میگه. همین نقیصه شد جذابیت برای ما و اونقدر پررنگ شد که ژولی پولی رفت و کلاه قرمزی و پسرخاله موندن. نسل امروز دنیای دیگه ای دارن که متاسفانه عروسک براشون جذاب نیست.
تنها کاراکتر و عروسکی که هم قد و قواره عروسکهای تاپ کلاه قرمزیه، بجه پرو (بادوم یا بچه گل فروش) هست. خیلی خوبه به همون اندازه ای که پسر عمه زا، جیگر، فامیل دور، آقای همساده خوبه. ماجرای کارت عروسی و با بانو و طلاقت نمیدم و برات طلا میخرم عالی بود عالی!
عروسک پشه خوب هست ولی تاپ نیست _اگه اون رو مقایسه کنیم با جیگر که هر دو رو کاظم سیاحی میگه_ اینکه با مکیدن خون هر شخصی خصوصیات اون رو میگیره میتونه نجاتش بده و رشد کنه. پشه اینجا کلی دیالوگ میگه و زمان زیادی در اختیارشه ولی جز تکیه کلام بامزه اش خیلی چیزی برای ارائه نداشته درحالیکه جیگر با اینکه کم دیالوگ بود و زمان کوتاهی در نمایشها بهش میرسید با حرفاش میترکوند.
شاباش و دی جی تو این ۴ قسمت فقط یه کار رو مدام تکرار کردن یه آهنگ رو خوندن و دیالوگهاشون حتی عوض نشده! قراره هر قسمت فقط همین رو باز تکرار کنند؟ خب که چی؟ هوتن شکیبا انگار بداهه گویی نداره درحالیکه مثلا برتری یکی مثل محمد بحرانی یا محمد هدایتی در بداهه گوبی هاشونه.
دو تا عروسک کته و قیمه که بقول دیبی بر فنا هستن. اگه تغییر نکنند و اینجور بمونند که کلا حذف بشن هم به برنامه لطف کردن و هم به بیننده.
عروسک مگس هم که کاملا معمولیه.
در آخر اگه این کست و این عروسکها و این صداپیشه ها به همین منوال باقی بمونند و مسیرشون رو عوض نکنند یا عروسک و صداپیشه دیگه ای بهشون اضافه نشه همین مخاطب بزرگسال هم که نوستالوژیشون ایرج طهماسب هست ریزش میکنه. قطعا این کیفیت راضی کننده نیست!
پ ن: اینکه بنا به جبر جغرافیایی و این ژنوم شرقی و این زیست بوم و این صدا و سیما و این دستگاه قدرت که خودش تشخیص میده چی برای ما خوبه و جای ما تصمیم میگیره و خوراک به ما میده به کجا باید پناه ببریم؟ ما که میدونیم کجای راه رو اشتباه رفتیم اما برای برگشت باید چه کنیم؟ اینکه با اینهمه منابع و سرمایه هر روز میگیم دریغ از دیروز رو کجای دلمون بزاریم؟ شدیم تجسم ضرب المثل اگه نباشه دریا به قطره اکتفا کن! بجای اینکه رو به جلو بریم و درهای جدیدی به رومون باز شه باید دلخوش باشیم به چیزی شبیه اونچه گه قبلا داشتیم! بقول قلعه حیوانات: پیروزی یعنی بدست آوردن چیزهایی که قبلا داشتی و از دستش داده بودی! یا بقول ایمان باقری تو ماجرای فوتبال هر روز یه دلخوشیمون رو از دست میدیم! هنر میخواد از سریالای نوروزی مثل پایتخت برسیم به نجلا! هنر میخواد پیام دهکردی پارتنرش بشه علی صبوری! هنر میخواد عیدی که تلویزیون چیزی نداره و مسافرتم نرفتی سینماها هم بازه فیلمی وجود نداشته باشه که دلت بخواد بری تماشاش کنی! درسته هنرمند کم داریم ولی شکر خدا یه عالمه باهنر ریخته بالا سرمون
چه نوشته ی خوبی بود
من هنوز وقت نکردم شروع کنم و انتظارم عجیب بالا رفته بود، مرسی معتدلش کردی
۱۲ فروردین ۱۴۰۱
نمی دونم چرا من رو هم جذب نمی کنه. چند قسمتش رو هم دیدم و سعی کردم مقایسه نکنم با کلاه قرمزی ولی جذبم نمی کنه.
۲۳ فروردین ۱۴۰۱
قسمت ۵ هم مثل قبلیا بود حتی پایینتر.
۲۳ فروردین ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
7th July (tatraneh)
درباره فیلم قهرمان i
قهرمان فیلم خوبیه خوشم اومد اما چون مستند دو سر برد دو سر باخت رو قبلا دیده بودم همش در طول فیلم بین این دو تا رفت و برگشت داشتم.
فرهادی داستان ... دیدن ادامه ›› مستند رو کاملا برای خودش کرده اما تغییراتی که نسبت به مستند داده اینبار یقه خودش رو گرفته. تغییراتی که موضع محافظه کاری و یا حتی شائبه وابستگیش به دستگاه قدرت رو به چالش کشیده. دیگه اینطور نیست که طرح موضوع کنه و بره یه گوشه دستاشو بزار رو سینش، یه پایی تکیه بده به دیوار و عکس العملای مارو در برابر دروغهای سفید، خرده جنایتها، پنهانکاریها و قضاوت کردنا ببینه. اینبار خودش افتاده وسط معرکه و همه دارن قضاوتش میکنن از دروغ سفیدی که گفته و نگفته. از پنهانکاری و محافظه کاری هایی که کرده و نکرده. از اطلاع و سکوتش در برابر سازنده مستند تا اطلاع و سکوتش در برابر خوزستان.
قهرمان مستند خودش کیف رو پیدا میکنه ولی تو فیلم فرهادی معشوقه قهرمان کیف رو پیدا میکنه. معشوقه ای که ساخته شده تا بار درام و عاطفی قصه زیاد شه ولی نه فقط جواب نمیده بلکه تبدیل میشه به بزرگترین حفره فیلم. چرا یه دختر باید سکه هایی رو که پیدا کرده بده برای آزادی رحیم؟ این رابطه به این عمق چجوری شکل گرفته؟ با چه متر و معیاری؟ کجا به تصویر کشیده میشه؟ تو جلسات گفتار درمانی بوده؟ عاشق و همدرد سیاوش بوده و سیاوش کاتالیزور رابطه شده؟ رابطه قدیمی بوده؟ این سوال اساسی جواب داده نمیشه ولی معشوقه از اول تا آخر فیلم شخصیتی میشه که بزنگاه ها رو میسازه.
قهرمان مستند بخاطر مهریه میره زندان ولی قهرمان فیلم بخاطر عقوبت پول نزول کردن و شکایت باجناقش. بالطبع نمایش اینکه مهریه چی هست و بخاطرش آدم رو زندانی میکنند برای مخاطب خارجی حساسیت زاست. ولی نمایش عقوبت نزول خوشایند دستگاه قدرت.
روزی که قهرمان مستند کیف رو پیدا میکنه یک دختر رو اعدام میکنند و بخاطر همینم کسی به غیبت اون اهمیتی نمیده جایی که در مستند گفته میشه انقدر شلوغ بوده که خیابون رو نقل بارون کرده بودند. ولی تو فیلم اشاره میشه که یک زندانی بدلایلی خودکشی میکنه. پر واضحه که مساله اعدام اون هم یک دختر چه بازتابی خواهد داشت و این تغییر هم به نفع کیه؟
قهرمان مستند شماره موبایل خودش رو میده و اینجور برداشت میشه که راحت با موبایل به زندان میرفته و با اطلاع عوامل زندان بوده ولی تو فیلم طوری هست که عوامل زندان نمیدونن چجوری با موبایل پیامی به بیرون داده شده.
فیلم یه امیر جدیدی عالی داره و بازیگرای نقشهای فرعی خوب. سکانس سخنرانی سیاوش منقلب کنندست و در نهایت جایی که با مسئول زندان درگیر میشه تا عزت نفس پسرش خرد نشه و تبدیل میشه به یه قهرمان واقعی برای پسرش، این تصویر و فضا سازی ستودنیه.
یه احتمال هم هست. اینکه معشوقه رحیم کیف رو پیدا نکرده بلکه با پس انداز خودش این سکه ها رو خریده و برای اینکه عزت نفس رحیم خدشه دار نشه گفته که اونو پیدا کرده و وقتی متوجه میشه که رحیم قصد نداره از اون سکه ها استفاده کنه اون زن رو می فرسته تا حداقل سکه ها رو از دست نده.
۱۰ بهمن ۱۴۰۰
7th July
این که خیلی دور از ذهنه و غیرمنطقی ولی اگر فرض کنیم سکه ها مال معشوقه بوده سوال بزرگتر میشه. چرا باید این کار رو بکنه؟ کجای فیلم ما شاهد این رابطه عمیق هستیم؟ به صرف گفتن یک جمله خطاب به برادرش ...
در مورد رابطه باهات هم نظرم چون چیزی از عمیق بودن رابطه از اول به ما نشون داده نمیشه اما میگم این یه احتماله هرچند کمی دور از ذهن
۱۰ بهمن ۱۴۰۰
تنها گزینه ای که چرا صاحب کیف پیدا نمیشه اتفاقا همین ایده ای هست که فرهادی داره. زنی که نمیخواسته شوهرش بفهمه سکه جمع کرده.
ولی این زن خیلی زرنگ و بی پروا بوده کسی که بتونه هیچ ردی از خودش باقی نزاره.
ایده کیف قاپ یا دزد یا هم دست دزد بودن زن هم تنها زمانی درست درمیاد که اون پول کثیف بوده باشه مثلا شوهرش مواد فروش بوده باشه یا از یه خلافکار یا از کسی که به هر نحوی نمیتونه به پلیس گزارش سرقت رو بده دزدیده باشند.
در مستند که اصلا قضیه به سمتی میره که این داستان غیرواقعی و ساختگی بوده. چرا که با آدمی طرفیم که راحت دروغ میگه و زرنگه. جایی میگه که زن برای خوابوندن پول به حساب اومده بوده بانک. پس میشده ردش رو گرفت ولی چنین چیزی نبوده.
۱۰ بهمن ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امروز از میون جعبه دی وی دی فیلمام که یه گوشه دارن خاک میخورن "جری مگوایر" رو برداشتم تا یه فیلم حال خوب کن با بازی کسایی که دوسشون داشتم رو ببینم. اما نکته ای که عجیب یادم رفته بود و همون سالها که فیلمو دیدم خیلی توجهم رو جلب کرده بود، بازی فوق العاده پسربچه فیلم بود. خیلی شیرین و دوست داشتنی بود و چقدر عالی بازی میکرد. صحنه هایی که پارتنر تام کروز بود همه خوب بودن. امروزم کلی ذوق کردم و خندیدم.
علیرغم فراموشی جاناتان لیپنیکی در نقش ری تو این فیلم، فیلمای زیادی هستن که بخاطر بازی درخشان بازیگر کودک و نوجوانشون تو ذهنم موندن دروبری مور تو ای تی خیلی ناز بود. جودی فاستر راننده تاکسی و ناتالی پورتمن لئون شاهکارن. بازی ناتالی اونجا که نشسته سیگار میکشه و زمانی که از بیرون میاد و میبینه که گری اولدمن و دار و دستش خونوادش رو سلاخی کردن و میره جلوی خونه لئون به در زدن و التماس جاودانست.
از هیلی جوئل ازمونت میترسیدم اصلن از اون فیس معلوم بود که روح نداره و فنه حس ششم و هوش مصنوعی بود.
بنظرم من سام هسنم تاثیرگذاریش رو مدیون داکوتا فانینگ هستش. همینطور تو مردی در آتش که تونسته بود قلب دنزل واشنگتن رو بدست بیاره.
تخسی از چشای مکالی کالکین میبارید چه بلایی سر دزدا تو تنها در خانه که نیاورد.
تو یکی از قسمتای دکتر هاوس یه دختر بچه سرطانی میاد و با هاوس سر وجود خدا و ایمان کل میندازه. بازی دختر بچه و گیجی و باخت هاوس عالیه.
یه ... دیدن ادامه ›› سریال کره ای هم چند سال پیش از تلویزیون خودمون پخش میشد که کاراکترش رو بیریخت صدا میکردن. یه دختر تنها تو یه شهر کوچیک که با مادرش زندگی میکرد و کلی شیرین زبونی داشت و به بیریختیش افتخار میکرد.
سارا پولی رو تو سریال پزشک دهکده دوست داشتم.
بازی دوقلوها وقتی بچه هستن تو سریال دسپریت هاوس وایف خیلی خوبه خیلی باحالن.
بازم فکر میکنم ببینم چیا یادم میاد. شما کدوم بازیگر خردسال تو ذهنتون مونده؟
امیرمسعود فدائی، سپهر و امیر مسعود این را خواندند
نیلوفر، بهار گراوندی و پویا فلاح این را دوست دارند
شیرین‌ترینش یادت رفت که!!! همون بچه‌ای که با چاپلین بازی می‌کرد...عشق بود...
اون دختر بچه توله‌سگ فیلم hunt هم خوب بود و لج‌درار...

اما یه بچه/بچه‌هایی، محاله یادم بره...نمیدونم اسمشون چیه؟! من بهشون میگم "تخمسگ‌های ژاپنی"... همون‌هایی که‌توی فیلم ترسناک‌ها کله‌ گردشون رو سفید می‌کنن و معمولا زیر پله‌ها می‌شینن و وظیفه‌شون اینه برن توی مغزت و تا آخر عمرت هر جا راه‌پله دیدی،یادشون بیفتی?


منم باز فکر می‌کنم ببینم چی یادم‌ میاد...جالب بود...و متفاوت...دمت گرم?
۰۲ آذر ۱۴۰۰
نیلوفر
آقا بحث جگرسوختن و معصومه خانوم و سنگدلی شد،یادم افتاد!!! اخ من چقد دلم واسه اون پسره توی مهر مادری کباب بود!!!! همیشه آخرش وقتی معتمدآریا میفرستدش پرورشگاه،چقد گریم میگرفت!!! که اخه سنگدل خب ...
خیلی جالبه که همه‌ی این فیلم‌ها رو به اسم ژانر کودک میساختن?
مثلا فیلم بادکنک سفید که تا لحظه‌ی سال تحویل نشسته بودن گوشه خیابون، یا یه فیلمی بود اسمش فکر کنم ساعت بود،بچهه انگشتش توی جعبه گیر کرده بود ،رفیقش دیگه میخواست با اره انگشتشو ببره،یا فیلم چکمه ...
فیلمهای قشنگی بودن،ولی جدا برای کودک خیلی غم‌انگیز بودن.
همین مهرمادری رو منم درک نمیکردم که چرا معتمدآریا انقدر نسبت به این بچه بی رحمه،اسمش هم یادم رفت،داش مهدی فکر کنم.
۰۲ آذر ۱۴۰۰
سروناز یکتا
خیلی جالبه که همه‌ی این فیلم‌ها رو به اسم ژانر کودک میساختن? مثلا فیلم بادکنک سفید که تا لحظه‌ی سال تحویل نشسته بودن گوشه خیابون، یا یه فیلمی بود اسمش فکر کنم ساعت بود،بچهه انگشتش توی جعبه گیر ...
بی‌خود نیست که انقد از نظر روانی نسل سالمی هستیم...?
۰۲ آذر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بقول نیلوفر موقت:
یه "هفته ی فرهنگی" کره خودم ترتیب دادم نشستم شبی یه فیلم کره ای دیدم. البته همچنان ادامه داره و اختتامیش نمیدونم کی هست?
گزارشش رو مفصلتر بعدا مینویسم
فقط میخوام بگم یه فرمول کلی داره:
سینمای نکبت مال اوناست نه ما.
مثلا یارو دختره خوشگل گوگولی مگولی عاشق پسره فقیر بدبخت فلک زدست بعد یهو با تبر میزنه تو سر پسره که چرا آخر تابستون منو نبردی ترکیه خون میپاشه همه جا. پسره با تبر تو سرش میره سراغ رییس احمقمش که سرخوشیه مال خودش درخواست مساعده میکنه رییسه میگه وقت ندارم دارم میرم مچچد(کلیسا) نماز بخونم که پسره چاقو میزنه کبد رییس رو درمیاره خون میپاشه اونجاهاییکه که قبلا نپاشیده شده بود. کبد رو میبره جلو بیمارستان محب سئول بفروشه. یارو خریداره یک میلیون وون تقلبی به پسره میده و با کبد فرار میکنه. پسره میدوئه دنبالش با سرعت از کوچه پس کوچه های ولنجک سئول(سراشیبی، سربالایی) بالا ... دیدن ادامه ›› پایین میشن.
بارون شدید هم؛ هست
آخرشم پسره میفهمه خریداره کبد رو مال خواهرش میخواسته و نمیدونسته این دومادشون بوده که خواهرش ازشون مخفی کرده بوده
??

فیلمای این هفته:
انگل
ساکت شده
خاطرات قتل
تعقیب کننده
پیر پسر
جزیره

پ ن: جدیش رو آخر هفته مینوبسم
خدا لعنتت کنه???
این چه متنیه که نوشتی اخه؟؟؟????
همون بهتر که زیاد نمی‌نویسی??????
۲۵ مهر ۱۴۰۰
نیلوفر
فرزاد اون سایتی که کارامد داد که زیرنویسش اکیه!!! فقط دو سه قسمت آخر باید طبق راهنمایی کارآمد یه مثبت ۴۲ اضافه کنی،حل میشه... خدا رو شکر پس اکستریم جاب خوبه??
جدی؟ پس باز دقیق ش و ازش میپرسم ??
۲۸ آبان ۱۴۰۰
سیدمهدی
لنتی ?????? پ چیو یا چی سینک کنم؟ ???? میام میگیرم ردیفش میکنم
فدا مدا ❤ :))) دوست داشتی خودتم ببین، چیز خوبیه :))
۲۸ آبان ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بالاخره یه اسم فیلم خوب دیدم "شنای پروانه"
بعنوان اولین فیلم یه کارگردان و اینکه یه بچه از همین محلات کارگردان شده کردیت داره
فیلم ... دیدن ادامه ›› ریتم خیلی خوبی داره و گره های فراوان اما منطق نداره. گره ها بی منطقند!
اساسا اولین مشکلم با فیلم اینه که زنی مثل پروانه چرا زن هاشم شده؟ -پروانه خیلی معصوم بنظر میاد- و در طول فیلم هیچ اشاره ای به اون نمیشه. اصلا غیر منطقیه پروانه عاشق هاشم بوده باشه یا اثری نمیبینیم که باباش با تهدید هاشم و بزور پروانه رو بهش داده باشه یا خود باباهه لات باشه.
بعد چطور میشه از شنای یه زن فیلم گرفت؟ مثلا با موبایل و کسی تو فیلم نباشه؟ دقت کنید از رختکن فیلم گرفته نشده و پروانه مربی شنا بوده و به بچه ها آموزش میداده!
چرا باید مصیب، برای حجت سنگ اندازی کنه با پاپوش دوختن؟ اونکه پی رضا زارع رفته بود و دیده بود که مرده و سرش خورده به طاق و امکان نداشت که بفهمه کار کی بوده؟
کارگردان برای سرک کشیدن به پاتوق های خلاف پایین شهر و نشون دادن انواع و اقسام خلافها جواب سوال بالا رو ندید میگیره!
چرا اکبر کنتی که از شکنجه بریده جلوی همه نمیگه زن صیغه ایت بهم پول داده؟ دروغ میگه و بعد وقتی تنها هستن میگه؟
خرابتر دیالوگای بعدی زنه که از خودش بواسطه فیلم گرفتن داره باجگیری میشه ولی قسم میخوره نمیدونستم فیلم پروانه رو برای چی میخواد؟
حالا اصلن این قبول! محمد(رفیق و شوهر خواهرش) که فهمیده مخبر کی بوده چرا براش سوال نمیشه که حجت چرا اکبر کنتی رو لو نداد؟ و اصلا از اینجا به بعد محمد دیگه تو داستان نیست.
اصلا مگه میشه تو پایین، شما با یه زن بری تو گاراژ و کرکره رو بکشی پایین و بعد زنه با ماشین شیشه شکسته بره بیرون کسی ندیده باشدتون؟
یا بدتر بری تو خونه مصیب نبیننت که رفتی تازه جلو خونه مصیبم مغازه باشه؟
بازی امیر آقایی و جواد عزتی و طناز طباطبایی معمولی و بازی علی شادمان و بازیگر پدر و مصیب و صد البته ایمان صفا عالی بودند. ته لهجه آذری امیر آقایی یه وصله ناجور بود وقتی عصبانی میشد تازه میرفت بجای اینکه بیاد.
اگر منطق رو کنار بزاریم فضاسازیها خوب بود ولی المانها بی معنی اند! اگر آب دادن به پروانه رو تمثیلی از قربانی شدنش میبینیم آب دادن به زن فیلمبردار و آب دادن به مصیب چیند؟ گیره سر پروانه چیه؟
خوبیش اینه که ته فیلم لاتها بسازشون میرسن و همه راضی اند من چرا راضی نباشم:)
فربد: امروز خیلی اتفاقی از یه ساقی مواد تورو گرفتم، ببین بینظیر بود

حسام بوالهوس: دیدی چه سمیه! میزنی حس میکنی اقتصادت از اقتصاد آلمانم برتره


پ ن: تا 1400 دمت گرم پیمان قاسم خانی
سپهر و پوریا صادقی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اگه هر چیزی شان خودش رو رعایت کنه و تو جایگاه خودش قرار بگیره خروجی درستی داره
فیلم سینمایی خوب بد جلف ارتش سری یه دری وری تمام بود ولی از اولین قسمت سریالش راضی ام
حالا فرصت هست تا دیالوگهای معمولی هم تو موقعیت ها، طنز ایجاد کنه.
زوج خنگ و خنگ تر پژمان و سام تو واگن قطار خیلی خوب دراومده
شیطنتهای ریز و مخصوص قاسم خانی ها رو میشه دید
امیدوارم با همین ریتم بره جلو ...
به نظر منم معرکه بود..
۱۳ بهمن ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هومن سیدی و کاراش رو دوست دارم ولی این قورباغه بیشتر "غور باغ ئه" هست یعنی پر از کپی و سوتی و گاف و گسیختگی و شلختگی و همینه که علیرغم ... دیدن ادامه ›› داشتن قابهای نفس گیری مثل "سکانسی که فرید اسلحه رو پشتش میگیره و با پلیس صحبت میکنه" یا دیالوگهایی مثل "مال اصغر هاشمی ایناست ... اینا دله دزدند ... نمیفهمند شاید آدم جلو زیدش هوا کرده باشه آدم ضایع کنن" یا بازی خوب بازیگر نقش جواد؛ بیشتر خودبخود به این فکر کنم که این صحنه رو فلان جا دیدم، این رو از این فیلم آورده، اینجا شبیه فلان فیلم شده، اینجاش سوتیه و...
واسه همینه که خیلی دلچسب نیست و یه دلیله دیگش هم اینه که چاشنی خشونتش و دوز کثافتکاریهاش را بالاتر برده
مغزهای زنگ زده بنظرم یه کار فوق العاده بود ولی وقتی میری سراغ سریال که همون فضا رو داره ولی اندازه ده بیست تا فیلم کار میبره باید حواست به چفت و بست فیلمنامت باشه و تکنیک و حوادث باعث نشه چیزی که ساختی قطعه قطعه بنظر بیاد شبیه ویدئو کلیپهای بهم پیوسته طولانی
من تماشگر هم با این همه فیلم پلیسی و جنایی که دیدم میدونم تو داستان درگیریه داخل ماشین که قراره پلیس کشف کنه، نه یه چیزی بلکه خیلی چیزا کمه! تو اونجا قراره شیشه نشکسته باقی بمونه که دیالوگ نوید محمد زاده (نوری) جذاب بنظر بیاد ولی داداش پوکه ها چی میشن؟ کجان؟ اثر باروت روی دستهای شلیک کرده میمونه
پلیس جنایی نمیفهمه این چیزا رو؟
جلوتر میریم، تیراندازیها تو شب اتفاق می افته ولی تیر توی سینه رامین فرداش شلیک میشه. پزشکی قانونی و پزشکای اتاق عمل نمیتونن ساعت تیراندازی رو تشخیص بدن!؟
بعد اصلا پسره برای شلیک توی قلب رامین چرا باید از بالش استفاده کنه؟ دیشبش که شب بوده و همه جا ساکت و چند بار هم شلیک میشه و حتی تیر میزنن و شیشه رو میارن پایین! اصلا خبری نشده بعد الان برای چیه دقیقا این کار؟
سوتی بعدی اینه که طرف تفنگ رو میذاره وسط بالش و شلیک میکنه ولی وسط بالش سمت راست سینه رامینه و وقتی بالش رو برمیداره، دوربین جای گلوله رو سمت چپ سینه رامین نشون میده و جالبتر اینکه زیر بالش پاره نشده و بالای بالش پاره میشه و ازش دود میاد!؟
این صحنه پر از سوتی دوبار بتصویر کشیده میشه
اولای قسمت سوم رامین، نوری رو جلوی کلانتری میبینه که دنبالشن، این توهم رامینه؟ چراکه وقتی میره در خونه نوری تازه میفهمن زندست. پس اون سکانس اول این قسمت چی بود؟ توهم؟
فرهاد معتاد چجوری رامین رو تعقیب میکنه که میتونه جلوی خونه نوری گیرش بندازه؟ درحالیکه لانگ شات از موتورسواری اون تو جاده ها نشون داده میشه و کسی هم پشتش نیست؟!
اصلا رامین توی پمپ بنزین چرا باید فرهاد رو قال بزاره که تنها بره سراغ جاعل پاسپورت؟ مبادا فرهاد جای جاعل رو بدونه؟ طبق مچگیری فرهاد که نشون داده شده همون موقع که رامین با موتور بوده و فرهاد تعقیبش میکرده پس جاعل رو هم دیده بوده! پس رامین این رو میدونسته!
خیلی چیزای دیگه هم هست که درست نیست مثل اونکه جواد اول سریال اسم رامین رو رضا صدا میزنه و...
ولی با اینحال دیدن سریال رو ادامه میدم چرا که چیز خوبتری برای تماشا فعلا نیست و البته هومن سیدی رو دوست دارم
من خودم اصلا از این آدما نیستم که هی تقی به توقی میخوره بگم :"داره به شعورم توهین میشه"
اما خدایی همین سه قسمت برام کافیه...دیگه ‌نمی بینم..

اصلا همه اینایی که شما و دوستان گفتی یه طرف...شما به من بگو این قسمت سوم چی داشت؟؟؟؟ آیا چیزی جز پول پخش کردن بود؟؟؟یعنی از اول تا اخر نشست با اون معتاده در مورد سهم پول ... دیدن ادامه ›› ور زد...
آقا کلا ۱۶ قسمته...سه قسمتش رفته،هیچی به هیچی...معلوم نیست این لامصب چی میخواد بگه؟میخواد چی کار کنه؟لابد بازم باید صبور باشیم!!!
هی بشینیم آقای سیدی شاگردای با استعدادش (شما بخون یبث و مزخرفش) رو پرزنت کنه!!!


۱۸ دی ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این نوشته ربطی به سینما ندارد!
زندگی زندگی است.
فوتبال زندگی است.
جام یوفا فصل 88-89: دو تیم ناپولی و بایرن وارد زمین ورزشگاه مونیخ میشوند. ناپولی بازی رفت را دو بر صفر برده ولی از صعود خود مطمئن نیست چراکه ماشینهای برنامه ریزی شده آلمانی با امتیاز میزبانی میتوانند نتیجه را برگردانده و صعود کنند. بازیکنان دو تیم شزوع به گرم کردن میکنند. هارمونی و هماهنگی اعضای تیم از پایه های گرم کردن در فوتبال است. حداقل در سمت میزبان چنین است.
اما قضیه ناپولی فرق میکند. اینجا کسی هست که مانند پدرخوانده های ایتالیایی، هنجارشکنی و قانون گریزی جزئی از ذات وجودیش است! حتی اگر نبستن بند کفشهایش باشد. یادگاری از روزگار فقر و نداری. راحتی و ولنگاری.
موزیک life is life از گروه اتریشی opus از بلندگوها پخش میشود و او " مارادونا" شروع به بالا و پایین انداختن شانه هایش میکند. "کارکا" همتیمیش نیز همینکار را تکرار میکند ولی بزودی متوجه میشود که "دیه گو" میرقصد. بدون توپ، با توپ، درحال روپایی زدن، با سر، با شانه ... دیدن ادامه ›› ها هر حرکتش ریتم آهنگ را گرفته و میرقصد. حالا همه ورزشگاه به او نگاه میکنند. متوقف شده و با صدای موزیک دست میزند و باز ریتم میگیرد و میرقصد...
ژرمن ها با دیدن این صحنه ها مسحور بیخیالی، غرور و سرخوشی او میشوند و نمیتوانند وظیفه خود را انجام دهند. آنچنانکه "کلینزمن" که در اشتوتگارت بازی میکرد و در فینال مغلوب ناپولی میشود میگوید: گرم کردن را متوقف کردیم جادو شده بودیم باید او را نگاه میکردیم! یک خاطره غیرواقعی از تاثیر عجیب و غریب این حرکات که در ذهن کلینزمن حک شده!
این ویدئو را در شب مرگ "خدای فوتبال" ببینید. پربازدیدترین صحنه هایی از بازی فوتبال که اثری از مسابقه در آن نیست و این کار خداست!


https://as5.cdn.asset.aparat.com/aparat-video/70c335cfe739c12d333706022265dd7c2122770-270p.apt?wmsAuthSign=eyJhbGciOiJIUzI1NiIsInR5cCI6IkpXVCJ9.eyJ0b2tlbiI6ImJmMWUxNzZhMmM3NjY2MTc4OWQzNzdhY2YyOGNlZTNiIiwiZXhwIjoxNjA2MzU3MDA3LCJpc3MiOiJTYWJhIElkZWEgR1NJRyJ9.kFC2suWsyvS5z8FgjBv86ovjZrwDBAI_x2ge__dUYdc
با خوندن و دیدنِ فایل یاد نیچه افتادم که میگفت : شما آن گاه که آرزومند اوج گرفتن اید، روی به بالا دارید؛ و من روی به پایین، زیرا که اوج گرفته ام!
چه کسی در میان شما هم خندیدن تواند و هم اوج گرفتن؟
آن که بر فراز بلندترین کوه رفته باشد، خنده می زند بر همه نمایش های غمناک و جدی بودن های غمناک.
من تنها بدان خدایی ایمان دارم که رقص بداند .
حقیقتن مارادونا همون خدایی بود که خنده زد بر جدی بودنها و نمایشهای غمناک . خدایی لبریز از روحِ دیونیزوس که رقصیدن بلد بود .
۰۶ آذر ۱۳۹۹
به لطف سانسورهای همه جانبه زندگیمون از رقص مارادونا هم محروم بودیم !!! ممنون بخاطر متن زیبا و اشتراک این فیلم لذت بردم
۰۸ آذر ۱۳۹۹
محمد کارآمد
به لطف سانسورهای همه جانبه زندگیمون از رقص مارادونا هم محروم بودیم !!! ممنون بخاطر متن زیبا و اشتراک این فیلم لذت بردم
ممنون که خوندید و خوشحالم که دوست داشتین
۰۸ آذر ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
7 جولای (tatraneh)
درباره فیلم هزارتو i
چند سال پیش یه سریال ترکیه ای پخش شد به اسم "گمشده" که فضاسازیهاش و بازیهاش رو دوست داشتم و ورای سریالای ترکی رایج بود.

این فیلم رو ابدا از رو اون سریال نساختن و هرگونه المان مشابه تصادفیه.

سپهر، بهار گراوندی و محمد میریحیی این را خواندند
نیلوفر و پویا فلاح این را دوست دارند
7 جولای
گمشده واقعا خوب بود زیر پوست شهر رو هم دوست داشتم کلا اون پسره تو هر فیلمی باشه دوست دارم پویراز کارایلش رو هم خیلی دوست داشتم کمدی باحالی بود با پسربچش واما بنظر من بهترین سریال ترکی برگریزان ...
با توجه به نظراتتون فکر میکنم حتما ایزل رو میپسندید چون اونم دقیقا استانبول رو یک کاراکتر در نظر میگیره و خیلی باهاش کار داره، ایزل ترکیبی از فلسفه مولانا بهمراه چاشنی مفهومی قمارباز داستایوفسکی بر بستر داستان کنت منت کریستو است!! اگر در آینده فرصت کردید تضمین میکنم ارزش وقتتون رو داشته باشه
۰۵ آبان ۱۳۹۹
ممنون از پیشنهادتون حتما چراکه نه
۰۵ آبان ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همش فکر میکردم این فیلم ادامه اسب حیوان نجیبی استه ولی خیلی سطحش پایینتره اما المانهاش همونان
یه مغز بی حس میخواد که از فیلم خوشت بیاد
بغیر از خود حسن معجونی و کاراکترش و دیالوگاش و هر چیزی که بهش مربوط میشد هیچ چیز در خور و چشمگیری نداشت
گزارش محمد بحرانی هم خوب بود دوست داشتم
و کلا یه جوری تموم میشه که قشنگ معلومه پول ساختمون تموم شده یا دلار رفته بالا دیگه نمیشه میلگرد و بتن و سنگ خرید و تو اسکلت و سقف طبقه ۳ ولش میکنی
محسن جوانی هستم یک مغز بی‌حس
۱۴ مهر ۱۳۹۹
نیلوفر ثانی
آقای جوانی من نقش اون پیرمرده رو بازی می کنم که با ته سیگار دنبال طرف دُوید :)))
:)))))))))
۱۴ مهر ۱۳۹۹
نیلوفر ثانی
آقای جوانی من نقش اون پیرمرده رو بازی می کنم که با ته سیگار دنبال طرف دُوید :)))
??
۱۴ مهر ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عجب فیلمی بود این فیلم
چه جاهایی سرک میکشید
قابهایی نشون میداد که مجبورت میکرد باهاش همراه بشی
چقدر بازیهاش سخت بود
و چقدر خوب که اینجوری ... دیدن ادامه ›› تموم شد، هیچ وقت از مردن یه آدم اینقدر خوشحال نشده بودم!!!
عزا گرفته بودم که الان بدهی ها و امین آقا فرزانه رو چیکار کنه؟
یه نفس راحت کشیدم

پ ن : مرداد ۳۲ یه زن انگلیسی تنگش میگیره میره مستراح گردنبند الماسش میافته تو چاه
حیلی خوب بود این قصه!
چند دلیل کافی برای اینکه هم گناه سریال خوبیه:
۱ _ محسن کیایی یه نقش رو بلده بازی کنه ولی تو همون یه نقش عالیه.
۲_ ادبیات سامان خیلی خوبه.
۳_ بازیگرای نقش مکمل عالیند، صغری، افسانه، هدیه، رحمان، نیکی، سامان و بقیه و البته سارا. خانم فروغ قجابگلی یه دونست!
۴_ تمام دخترای تو سریال خوب هستن، نرمالن، مهربونن، آدمن. نه فتنه گرند نه فاسد، نه دسیسه درست میکنن نه خائن. هیچکدوم رو اعصاب نیستن. لیدا رو دیدین. فقط یه رویا تیموریان خرده شیشه داشته.
۵_ علیرضا قربانی میخونه. علی قربانی که میخونه هر چی هست رو میشوره ... دیدن ادامه ›› میبره.

اوایل سریال با همکارم شرط بستم گورکن پیمانه و اون میگفت لیلاست. با اینکه بنظر میاد شرط رو بردم ولی از گره قسمت ۲۳ سورپرایز شدم. کارگردان خوب تونسته بود حواس رو پرت کنه.
متاسفانه کامل نتونستم دنبالش کنم..اما همون چند قسمت واقعا خوب بود..مخصوصا بازی ها....مخصوصا انتخاب بازیگرا که چه خوب و هوشمندانه بود...چه همه یک دست..بازیگرای کم‌تجربه‌تر اصلا از حرفه ای ها جا نمیمونن..و دقیقا دخترای فیلم خیلی خوبن..سوگل خلیق مخصوصا..
۲۱ مرداد ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اتفاقی که بعد از دیدن فیلم برام افتاد این بود که بشدت اعصابم خورد شد! و دلیلش نه یاسر شخصیت شر فیلم، نه اعدام جمال، نه شخصیت پدری نگران آبرو و ناموس، نه فضای تاریک قصه و رخدادها بلکه فقط و فقط کاراکتر مادر بود.
شخصیتش درست نبود یعنی نمیشد باورش کرد حتی استحاله شخصیت هم نداشت که از مسیر آ تا نقطه ب تغییر کرده باشه.
اینکه برای زنده موندن بجه اش یه مادر، درخواست کنه که دختر هووش حتی، سقط جنین کنه اونم جنینی که روح درش دمیده شده و حکم قتل نفس داره از نظر شرعی و از نظر عرفی و اجتماعی هم بشدت نکوهیده است، اصلا باور پذیر نبود. خصوصا اینکه اواسط فیلم که پسر کوچیک میگه اگه دختر خودتم بود بازم میخواستی که طلاق بگیره و زن یاسر بشه بهش برمیخوره بعد از گله و شکایت، که من فرقی نذاشتم بینتون، میگه: مگه من میخوام اسما طلاق بگیره بخاطر جمال، زن یاسر شه که شما با من اینجوری رفتار میکنین! چه اتفاقی مگه میافته که در ادامه فیلم میخواد از اسما سقط جنین کنه و زن یاسر بشه! درسته اهل شرعیات نبود ولی تو دادگاه دروغ نگفت و ساکت بود صحبت از نمک مرتضی علی و برکت خدا میکرد پس چطور این خواسته رو مطرح میکنه درحالیکه همونطور که گفتم سیر شخصیتی هم نشون داده نشده.
مشکل اساسی این فیلم بنظرم دیالوگ نویسیه. دیالوگ باید در خدمت فیلم باشه. کاراکترها جز یاسر و زن داداشش دیالوگاشون به اندازه نبود. برای همین باران کوثری نقش ماست رو بازی میکرد و یا پدر سخنرانی تکراری میشنیدی ازش. بیش از ۵ دقیقه فیلم فقط راجع به شام عروسی حرف میزدن!
صحنه تاثیر گذار فیلم برای من جایی بود که حامد بهداد سر صحنه سازی داداششو با کاتر میزنه و بعد بازی برادره طوری بود که انگار مرد و من بهت زده ... دیدن ادامه ›› که وای اگه بمیره داستان چی میشه. برادرش رو زده کشته ولی قصد کشتن نداشته حالا خونواده چیکار میکنه اصلا خودش باید چی بگه و چیکار کنه کاشکی اینجوری قصه رو ادامه میدادن!
عالی بود 7 جولای عزیز. به نکات درستی اشاره کردید. دقیقا من هم فکر کردم اگر قصه این طوری شیفت کنه چه گره در گره ای می شه و عجب داستانی می شه. خیلی جذاب تر می شد قصه.

من فقط یک چیزی رو نفهمیدم. پدر خانواده 7 ساله که دست زن دومشو گرفته آورده توی خونه زن اولش. الان زن دومش چی شده بود؟ بعد اینا چطوری 7 ساله این قدر صمیم شدن با همدیگه؟ چرا قبلا معرفی نشده بودن به هم؟ چجوری بچه های به این بزرگی داشته از زن دومش؟ یعنی مثلا 10 سال بعد از زن اول رفته زن دوم گرفته؟
۰۴ مرداد ۱۳۹۹
الهه الف
عالی بود 7 جولای عزیز. به نکات درستی اشاره کردید. دقیقا من هم فکر کردم اگر قصه این طوری شیفت کنه چه گره در گره ای می شه و عجب داستانی می شه. خیلی جذاب تر می شد قصه. من فقط یک چیزی رو نفهمیدم. ...
سلام و ممنون از لطف شما.
جایی از فیلم اشاره به فوت زن دوم میکنه انگار با لفظ خدابیامرز فکر میکنم اینطور بود.
نکته دوم هم که بهش پرداخت نشده بود دقیقا همین نکته ای بود که شما بدرستی اشاره کردین
زندگی مخفیانه داشته پدر؟ چجور باهم صمیمی شدن و بعد پذیرفتن؟
سوال و انتظار درستی از بیننده که پاسخی نداشته بده کارگردان
۰۴ مرداد ۱۳۹۹
«مادر بودن»
۰۳ شهریور ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
7 جولای (tatraneh)
درباره فیلم زیر نظر i
یه فیلم لش شل ، پر از گاف تصویری و کلامی که خوب بود.
خوب بود دروغایی که میگفتن اتفاق میافتاد.
خوب بود بشکن بشکناش.
خوب بود نظرش.
ولی،
بچه های پونک عالی بود!

من بودم ته قصه رو با بچه های پونک جمع میکردم!
فکر کن مهشید زنگ میزد میگفت محسن منو خفت کردن و دزدیدن، کی؟ بچه های پونک :))

دیالوگ ماندگار و کاربردی:
آقا همش که نباید تو ثابت کنی که، اونم باید ثابت کنه که موش نخورده دیگه
وااااای اررررره خیییییلی باحال بود:)))))
۲۰ خرداد ۱۳۹۹
7 جولای
تشکر کردم. چجوریه مگه؟ استیکر تشکر نیست؟
توی کامپیوتر دو تا خط عمودی موازی نشون می داد. توی گوشی درسته :)
۲۴ خرداد ۱۳۹۹
عالی قود این فیلم
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آقا یه سوال؟
کی با کرونا صحبت میکنند تا همونطور که قول داده و تو رستورانها و کافی شاپ ها، یا مغازه های طبقات پایین مال ها نمیاد،
تو سینماها هم نیاد؟ و سینماها باز بشه.

سلحشور (آژانس شیشه ای):
میخوام یه خبری بهت بدم مربی. میدونی قهرمان بازیهات الان رو آنتنه؟ میدونی سی ان ان و بی بی سی هردوتاشون تو بوق کردن؟ اگه ما بخوایم به ساز شما برقصیم امنیت این مملکت یعنی کشک! دیگه محاله بتونی پاتو از اینجا بیرون بزاری، چه برسه سر از لندن در بیاری. میدونی امور خارجه این غائله رو تکذیب کرده؟ میدونی معنیش یعنی چی؟ راحت بهتون بگم، یعنی اینکه کسی به اسم کاظم، کسی به اسم عباس، دیگه وجود خارجی ندارن!

این دیالوگ این روزا به شکلای مختلف ادا میشه!
اگه بابام سر صحنه فیلمبرداری این فیلم بود، درحالیکه دوربین رو از فیلمبردار میگرفت با عصبانیت سرش داد میزد: کم تکون بده این صاب مرده رو!
خب منم مثل بابام اعصاب ندارم و اگه بخوام یه فیلم رو مثال بزنم که میتونسته خوب باشه ولی فیلمبرداری اونو نابود کرده قطعا این فیلمه!
دوربین همه جا مثل الاکلنگ یا تاب، یا بالا پایین میره یا سوییچ میشه از این به اون یا میگرده یه آیینه رو پیدا کنه که از اونجا فیلم بگیره. آخه سیستان و بلوچستان یعنی دشت باز. بعد فقط کلوز اپ میبینیم تو این فیلم. واقعا شاهکاره اینکه قاچاقبرها و شوتی ها رو با اون سرعتشون تو اون جاده ها طوری فیلمبرداری کنی که انگار دارن تو اتوبان حکیم رانندگی میکنن. دوربین هیچ جا سر جاییکه باید باشه نیست یا اگه بوده درآورده شده پس تدوین هم بشدت بده. از همه بدتر صحنه کمین نیروها و تعقیب و گریزه که اصلا معلوم نیست کی به کیه‌. تو اونجام همش نمای بسته عبدالحمید رو میبینیم که الکی در حال تیراندازیه. مشخص نیست پلیس کجاست، معاندها چیکار میکنن و فاجعه وقتیه که در پایان یه نمای باز از این صحنه نشون میده میبینیم که یه عالمه ماشینه که لای هم هستن و شانس آوردن به هم نخوردن. یه کارگردانیه بد!
صحنه های بازار پاکستان رو دوست داشتم و نمیدونم میخواست بگه پاکستان از سیستان ما محرومتره؟ علت چرخش عبدالحمید رو نمیفهمم ولی اینکه با ریش گذاشتن این تغییر رو اعلام میکرد جالب بود. سایه شوم یه برادر توی زندگی عبدالحمید و اون حس رعب و وحشت رو تونسته بود دربیاره. رابطه برادر و خواهری فائزه و شهاب هم خوب پرداخت ... دیدن ادامه ›› شده بود.
در مورد بازیها، هوتن شکیبا بازی یکنواخت قوی نداشت بعضی جا ها عالی بود مثل شروع فیلم و یا جاییکه فائزه ازش میپرسه شهاب کجاست و در بیشتر جاها معمولی. لهجه قمی و بازی شبنم مقدمی عالی بود و گریم و لهجه بلوچی و بازی فرشته صدر عرفایی حرف نداشت. الناز شاکر دوست ته لهجه قمی و لنگ زدن رو بالا و پایین اجرا میکرد بعضی جاها انگار یادش میرفت ولی در کل بازیش قابل قبول بود.
تکیه روی صحنه های خشن فیلم بیشتر از نوع تفکری بود که اونها رو میسازه. در موسیقی هم که خست به خرج داده بودند.
و نهایت شبی که ماه کامل شد اشاره داره به چی یا کی؟ به اینکه عبدالحمید فائزه رو آرایش میکنه و بعدش خونشو میریزه. به عبدالحمیده که آدم کشت یا فآئزه که خوشگل شده بود؟ زمانی که فائزه آرایش کرده بود و عبدالحمید بهش میگه مثل ماه بدر شدی بعدش بلافاصله میفهمه عبدالمالک چیکارست. مثل رمانهای جنایی آگاتا کریستی اشاره به جنایت داره؟
دقیقا اولین ایرادی که به این فیلم گرفتم فیلمبرداری افتضاحش بود بعد تایم بی مورد طولانیش و بعد چیزهای دیگه.
شیرفلکه کلوزآپ تو این فیلم از جا در اومده دیگه...
۱۹ دی ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید