در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | کاوه ت: شبهایی بود که دب اکبر، چشمهات را سرمه میکشید و مردانی از زُحَل،
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:34:22
شبهایی بود
که دب اکبر،
چشمهات را
سرمه میکشید
و مردانی
از زُحَل،
با کُتهای چرمِ گران قیمت
پا روی پا و دستها زیر سر
روی سقفِ موتوردودی هایِ چهارچرخِ متحرک
خواب «خیرگی به آسمان» میدیدند

«یاشا*» عاشق گوشهایت بود
و داوود
ران مرغش را به نیش میکشید
«داستان» اما،
جایی میانِ
سیناپْسْها
و طَرْفِ فوقانیِ انگشتان
گم شد!

*یاشا: پیش خدمت جوان / باغ آلبالو / چخوف