بیشه ی شیرهای نه درشت تر از کفتار
از پرانش سنگ آتش شیشه های اجنه
چرت بعد از چاشت را
در تخت خواب پر قو
با چاشنی کورساکف
شهرزاد
حریصانه
میبلعد
زنبورهای قرمز به شهر میتازند
و ابابیل گونه هایی از جنس "من"
به کندوهای سیمانی شیشه دار
تف میکنند
خودم را در
... دیدن ادامه ››
آینه به آغوش میکشم
و سرم را میبرم
باد از سنگ استخوانهای جناغ سینه
ابرها را فوت میکند
ابرها
چخماق میزنند
و کودک درونم
خیس
سیگار عقیم بودگیش را
دود میکند