در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | کاوه ت: بیشه ی شیرهای نه درشت تر از کفتار از پرانش سنگ آتش شیشه های اجنه چرت
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:44:07
بیشه ی شیرهای نه درشت تر از کفتار
از پرانش سنگ آتش شیشه های اجنه
چرت بعد از چاشت را
در تخت خواب پر قو
با چاشنی کورساکف
شهرزاد
حریصانه
میبلعد

زنبورهای قرمز به شهر میتازند
و ابابیل گونه هایی از جنس "من"
به کندوهای سیمانی شیشه دار
تف میکنند

خودم را در ... دیدن ادامه ›› آینه به آغوش میکشم
و سرم را میبرم
باد از سنگ استخوانهای جناغ سینه
ابرها را فوت میکند
ابرها
چخماق میزنند
و کودک درونم
خیس
سیگار عقیم بودگیش را
دود میکند
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
:-)
مهتوا اون محتواییه که برای اونجایی که استفاده شده در اون لحظه، محتوا رو به درست ترین شکل ممکن به اون کسی که نوشتش نشون داده.
مثلا یه فردی که صبح از خواب بلند شده و خود را کور مییابد و حراسان و نه حتی هراسان یا حراصان، به دنبال کلید چراغ میگردد.
۱۳ تیر ۱۳۹۶
من فکر میکنم از یه جای کار به بعد باهات شاید -نمیدونم- نظرم متفاوت باشه. حالا سعی میکنم اگه بتونم بگم چی فکر میکنم. ببین وقتی میگی "زبان" یه کلیت شامل کلمات و قواعد و ... به ذهن متبادر میشه. حالا فرض کن ما بگیم زبان از دو مجموعه عموم و خصوص من وجه تشکیل شده که آوا و خط اون دو مجموعه هستن. حالا یه ترشح با یه آوا تو ذهن نویسنده سانسور میشه به یک کلمه خب در اینجا اگر فرض این باشه که این نگاشت آوا-کلمه یک نگاشت یک به یکه (توهمی که حالا به ادعای من زبان سعی داره اونو بقبولونه) قطعا حجم سانسور میان ذهن-ثبت زیاد میشه. همین تیکه توی نقاشی هم وجود داره ولی چون از طرف مخاطب -و نه آفریننده- انتظار یک برداشت این همانی و همتراز و استاندار، با دیدن یک تابلو وجود نداره، عموما سطح سانسور خصوصا تو سبکهای امپرسیونیستی بسیار پایینه، اما در خصوص شعر یا نوشتار، این انتظار یک پیشفرضه، یعنی نوشته معنا دارد یا ندارد پس از طرف نویسنده بناچار محدودیت کلمه باعث میشه تا مثلا خسرو و شیرین همون حرفهایی رو بزنه که زید و زینب و لیلی و مجنون اما با تکنیکهای زیباییشناسانه ی متفاوت. خب نمیدونم اصلا تونستنم تا اینجا یک اینتگریتی بین اونچه که میخوام بگم و گفتم ایجاد کنم یا نه. اما در نهایت وقتی کلمات - داستانها - شخصیتهای داستانی فولکور و مذهبی و ملی و ادبیاتی و ... ترکیبهای جدید و قدیم کلمات و همه و همه بتونن روی یه بوم به نحوی بشینن که "حس" رو انتقال ... دیدن ادامه ›› بدن نه لزوما معانی قراردادی رو، اونوقت اون چیزیه که من دوست دارم یا بهتره بگم تلاش میکنم که انجام بدم. بیشتر میشه اسمشو گذاشت یه جراحی بیمورد یه آزمون و خطا. حالا توی این دنیا طبیعتا مخاطب مخیر بین اینکه "آیا فهمش از نوشته فهم کاملی هست" نمیمونه چرا که داره بلانسبت حضرت داووینچی، به مونالیزایی نگاه میکنه که مخلوطی از حسهای درونیش با قسمتی از اثر همفرکانس شده و نتیجه ش اونچیزی میشه که میبینه. البته این یک خیانت بلاتردید در هنر به مصابه یک امر والاست و این منو بیشتر بهش علاقمند میکنه.
۱۴ تیر ۱۳۹۶
خب چون نتونسته بودم بعضی جاهای صحبتهات رو درست بفهمم گفتم " شاید متفاوت باشه نمیدونم".
هنوز هم نمیدونم اصلا متفاوت هست یا نه
۱۴ تیر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید