در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ماهور | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:47:47
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
امان از ادمها که دم رفتنشان هم که باشد به اندک تومان زندگیشان می اندیشند.. چه دور های فاصله دار است بین عشق و وحدت ما ..چه دیر به نقطه می رسیم که همه چیز را با هم بخواهیم ..امان از این انتهای سخن که هرگز شکل دوست داشتن نمیگیرد.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رهرویی گفت بیا
زاهدی گفت بشین
و تو آمدی
من‌ نه بنشستم
نه آمدم
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
روزگار سهل و آسان می گذرد ...من مانده ام راه بی پایان دوست داشتن های تو...
آری تو ..که خط بطلان همه داشته ها و نداشته های من هستی....
۱ نفر این را امتیاز داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هیچ چیز و هیچ کس نمی تونه جای خودمون پر کنه اما نه برای وقتی که با خودمون غریبیم..برای وقتی به خودمون به وسعت یک دنیا نگاه می کنیم..پر خروش و پر عصیان ..رها از همه قید و بندها و بایدها...می تونیم برای هر قدمی که به خودمون نزدیک بشیم جشن بگیریم اون وقته که میشه با دیگران هم بود ..نه بودن تکراری و خسته کننده بودن هایی از پس یک ماجرایی عظیم..حتی اگر آنها غافل باشند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فکر کن اگر آدمیزاد رو زبان کلام نبود ..و فقط آدمها با چشمهاشون صحبت می کردند..شاید اون موقع این همه تضاد نبود
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کاش میشد قدر زندگی را در ابتدای هر فصلی شروع کرد..کاش هرگز برای فرداها منتظر نمی ماندیم... اکنون ها همه مسیر بود و بس...و ذهن خالی از هیچ چیز میشد..کاش جایش را احساس پر میکرد..احساس عمیق ..چقدر این روزها احساس ‌گم شده زندگی ماست
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
برای تو و خویش چشمانی آرزو می کنم
که چراغ ها و نشانه ها را در ظلماتمان ببیند
گوشی که صداها و شناسه ها را در بیهوشی مان بشنود
برای تو و خویش روحی که این همه را در خود گیرد و بپذیرد
و زبانی که در صداقت خود ما را از خاموشی خویش بیرون کشد
و بگذارد از آن چیزها که در بندمان کشیده است
سخن بگوییم...
مارگوت بیکل...ترجمه شاملو
صد تصویر از تو به جا ماند
هیچ کدام نبود شکل وفا..ترنج
مرتضی کلانی، امیر هوشنگ صدری و سید فرشید جاهد این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تو عاشق باش صبوری کردنش با من
تو لیلی باش مجنون شدنش با من
تو گیسو پریشان کن دیوانه شدنش با من
تو شاعر باش ردیف و قافیه اش با من
تو دلدادگی کن سودای غمت با من
تو همراه باش راه عبورش با من
تو وفایی کن سجده کردنت با من
تو دلبری کن پروانه شدنت با من
خلاصه بگویمت تو یکتایی کن.....
آنکه سر کویت جان بدهد با من.............تابستان سوزان 96..ترنج
امیر هوشنگ صدری، سارا صادقیان و سید فرشید جاهد این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حرفهایی باقی مانده در دل
آشوبی است از جاودانه ترین روزهای سخت
که بر پیکر تنم راه جاودانه اش
را در این بیغوله زمانه فریاد می کشد
من در انتها و ابتدایی هر راهی که باشم
نامت را بر عرصه این تاریخ بی رحم فریاد می کشم
تو قشنگ ترین قاتل زمان بودی برای من
و من عاشق ترین دلداده این سرسپردگی...ترنج
تیلا بختیاری، سید فرشید جاهد و کاوه ت این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد
با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است
دردا که این معما شرح و بیان ندارد
سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن
ای ساروان فروکش کاین ره کران ندارد
چنگ خمیده قامت می‌خواندت به عشرت
بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد
ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز
مست ... دیدن ادامه ›› است و در حق او کس این گمان ندارد
احوال گنج قارون کایام داد بر باد
در گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد
گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان
کان شوخ سربریده بند زبان ندارد
کس در جهان ندارد یک بنده همچو حافظ
زیرا که چون تو شاهی کس در جهان نداردً..

قلم موی احساس ات را بیاور
تا بر بوم عشق زیباترین تصویر را
بر دیوار زندگی به یادگار بگذاریم...ترنج
از حاکم شهر پرسیدن در طلب چه هستی
گفت باده ای که مرا مست کند
گفتند این همه باده سرا
گفت,: نی .باده آن است که یار غمخوار و من به تماشا
گفتند چون است مجنون باشی یار غم دیده کنی
گفت آنچه شما غم بینید من شکر می بینم
چون یار به هیچ دنیا خویی نگرفت
انگاه وعده دیدار نزدیک است....ترنج
بهار اینگونه شد
سرد و بی رحم
جوانه ها آمده اند
اما جایی نبود برای سبز شدن
من به چشم خود دیدم
که شکوفه ها گریستن
باغچه پر کشید
و خورشید دیگر نیامد
همه چیز از یک وهم ترسناک شروع شد
آن زمان که تو برای آمدنت بهانه گرفتی.....ترنج

از کوتاه ترین راه به تو رسیدم
و آن قلب من است...
..................................اردیبهشت 96..ترنج
دل خونینم آرزوی رویت کند
چه وصالی است که اینگونه حالم کند
کج نمی رود دستم از بحر دل
بیچاره دل که چه ها نمی کند
من مانده ام در این راه سهمگین بی تو
به گمانم شب بی تو سحر نمی کند
چه غمی دادی به دلم ای دوست
هیهات از این دنیا که چه ها نمی کند
باورم نمی شود بی عشق سر کردن
ای نور دیده بیا به بالینم که دل رها نمی کند....ترنج
۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قلبت یک بیماری بزرگ دارد
می تپد اما
بدون عشق
مهر
بخشش.....ترنج
تو آغاز دوباره منی
چشم بگشا
آسمان آبی است
پیچک دلم که از دیوار دلت ارغوانی ترین خاطرات تو را فریاد می کشد
زیر نیلگون نی نی چشمان تو خاکستر می شود
و خود را برای عاشقانه ترین شعر ها مهیا می کند
چشم بگشا
اینجا آسمان آبی تنگ است برای باریدن تو
و من سحر خیزان به انتظار تو می نشینم
چشم بگشا.....ترنج
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
باشد که باز ببینیم دیدار آشنا را..حافظ
زهره عمران، امیر هوشنگ صدری و نوشین پیشوا این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تابیده ام
رویده ام
از آسمان باریده ام
تابیده است در دل مرا
زان عشق افسونگر مرا
تا دیده ام نور تو را
چه ها دیده دید مرا
تا آمده ام مست شوم
غمخوار عشق را رسته ام
دیدی چو آید قلب من
تا تو شوی همراه من...........ترنج
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید