دل خونینم آرزوی رویت کند
چه وصالی است که اینگونه حالم کند
کج نمی رود دستم از بحر دل
بیچاره دل که چه ها نمی کند
من مانده ام در این راه سهمگین بی تو
به گمانم شب بی تو سحر نمی کند
چه غمی دادی به دلم ای دوست
هیهات از این دنیا که چه ها نمی کند
باورم نمی شود بی عشق سر کردن
ای نور دیده بیا به بالینم که دل رها نمی کند....ترنج