**سلام**
میرم از این دنیا یه روزی بی گرفتاری
یک لحظه ای غافل بشی تا چشم برداری
دیدی چجوری از قفس پر میکشه زودی
وقتی کنار یک قناری آب می ذاری
خالی میشه دور و برت تا سر بگردونی
هرگز نبوده پیش تو اون سال انگاری
آروم بگیر این لحظه ها دایم نمی مونه
ای نازنین قدری بمون از روی
... دیدن ادامه ››
ناچاری
خسته شدم از تک روی بی همزبونی کاش
گفتم شما تصمیم های مشترک داری
من قول میدم تا همیشه مهربون باشم
اما فقط با غیر تو ، تو خواب و بیداری
گلهای زرد کوچه رو هر روز می بوسم
از خاطراتم می کنم آوار برداری
می خوابم هر شب با صدای جیر جیرکها
از آرزوها می کنم راحت پرستاری
سر می کشم از شیره های کاج تا آخر
یا می کنم اصرار بر هر کار تکراری
چیزی ندارم تا برای اون بمونم باز
یا غصه و غم باشه و یا ترس بیماری
دیگه به فکر باله های خسته خود باش
نه اینکه بال بسته من رو نگهداری