در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال mehrshad ks | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:13:36
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
mehrshad ks (mehrshad12)
درباره نمایش بی پدر i
محمد مساوات عزیز آرزوی موفقیتی دیگر برات دارم و اینو بدون که نظر من راجب به (خیلی وقتا پیاده روی در چهارراه ولیعصر بهتر از شرکت کردن در جلسه نقد است) همچنان پا بر جاست...
تکرار ...تکرار ...و باز هم تکرار
فاصله زیادی بین یک نمایشنامه خوب و یک نمایشنامه که دایما روی صحنه میره هستِ... گاها یک اثر میتونه بسیار ضعیف باشه ولی بارها توسط گروهای مختلف و حتی حرفه ای اجرا بشه...
تا جایی این تکرار ادامه پیدا کنه که دیگه هیچ کس اصل اثر رو مورد تردید قرار نده و شاید به خودش جرات نقد اون اثر رو هم نده.
خدای کشتار دقیقا یه همچین چیزی هست... اثری که سعی میکنه انسانهای نمایشش رو خاکستری نشون بده و کم کم شخصیت اونها رو عوض کنه ...مثل خیلی از ما که بارها این جور تنگناها رو تو زندگی تجربه کردیم...
اما اون چیزی که در عمل اتفاق میافته اثری به شدت خنثی و بدون هیچ گونه جاذبه هنری است که دایما مورد تحسین قرار میگیره...
قصد وارد شدن بیشتر به نوشته یاسمینا رضا رو ندارم ...شاید هم همچین نوشته ای رو فاقد ارزش بررسی بیشتر میدونم ولی جان کلام اینه که تکرار یه اثر دلیل بر خوب بودن ... دیدن ادامه ›› اون نیست...
یه مثال خیلی جالب تو این زمینه کتاب به شدت پرت و پلا و دری وری (صد سال تنهایی) اثر جناب مارکز هست که شاید حتی جایزه نوبل هم نتونه نقص های بیشمارش رو پوشش بده هرچند میتونه اکثر کسایی که کتابو خوندن از نقدش منصرف کنه.
در هر صورت امید دارم اینبار هم خوب بفروشه این خدای کشتار...
چون خیلی ها فکر میکنن که اثر خوبیه!!! و کسایی هم که کلا نفهمیدن چی نوشته این یاسمینا جان!! احتمالا تو عمرشون تئاتر ندیدن...
نیلوفر ثانی و لیلى شجاعى این را خواندند
شاید تکرار یک اثر دلیل خوب بودن اون نباشه ولی مطمئنا دلیل بد بودنش هم نیست!!!
من واقعا از دیدنش لذت بردم ولی خب!!ممکنه به قول شما تو عمرم تئاتر ندیده باشم -) !!!!!
۱۷ فروردین ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

غریبم در این کوچه ها گیج و گنگ
همین گونه عمری به سر برده ام
به جز خشکی از خود ندارم به یاد
کویرم...کویری ترک خورده ام


همه عمر من بوده قربانی ات
که هرگز نبینم پریشانی ات
چه قدر سرد بودی دم رفتنت
فدای دو چشم زمستانیت


اگر خنده ای بر لبم نقش شد
سراسیمه ... دیدن ادامه ›› غم در دلم پخش شد
تمام خوشیهای این روزگار
ندیدم چه بود و چه گشت و چه شد


تو یک قطره در خشکی این کویر
تلاشت به جز رنج و حسرت نبود
اگر زندگی مزه مرگ داشت
خدایا مگر مرگ بهتر نبود؟


هیاهوی آن روزهای نخست
کجا ارزش این همه غصه داشت
شگفتم،،،،هنرمند عالی مقام
که از آدمی جنس بهتر نداشت


تو در خاطراتی ،تو در یادها
که آدم به پای تو در سجده بود
من از روز اول زمینی شدم
من از روز اول دلم مرده بود


همینگونه عمری به سر برده ام
کویرم،کویری دل آزرده ام
برو،چشم سردت ازم باز گیر
که من سالها پیش از این مرده ام

@mehrshadsong
سلام دلم گرفت از اینکه : که من سالها پیش از این مرده ام !!
هیچ شک نباید داشت
که روز خوب تر فرداست
و با ماست
۱۳ فروردین ۱۳۹۶
خیلی خیلی زیبا بود
مرسی
۱۶ فروردین ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خدایا مردیم از هیجان ...!
یــَــلدا مـُعینـی فَـر و نازی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیروز وقتی دیدم شبکه نمایش برای یرنامه سینما کلاسیک فیلم ( مری پاپینز ) رو در نظر گرفته...
خیلی تعجب کردم؛
تلویزیون ما چه طور میخواست این فیلم معروف رو پخش کنه؟ فیلمی که بیشتر از نیمی از تایمش رقص و آوازه...پر از صحنه های ممیزی دار جادوگری ؛ رقص ؛ و در آغوش کشیدن جنس مخالف.
بعد از تماشای فیلم متوجه شدم واقعا چیزی به نام احترام به مخاطب توی نحوه سانسور کردن وجود نداره....
فیلمی که پخش شد در واقع چنان بد سلیقه و ( خرکی) سانسور شده بود که واقعا آدم حس بدی بهش دست میداد.
واقعا اگه بیش از نصف یه فیلم ممیزی داره؛ پخش اون چه توجیهی داره؟
مگه کسی زور کرده بود به شبکه که این فیلمو پخش کنه؟
پس فهم و شعور بیننده اینجا چی میشه؟
واقعا متاسفم واسه برخی از سیاستهای سازمان....
یادمه نوجوون که بودم یک فیلم سینمایی در برنامه کودک و نوجوان پخش شد که ماجراش یادم نیست ولی شخصیت های اصلی داستان یک پسر بچه و دختر همسایه شون بود. اینقدر ذهن این سانسورچی خلاق! بود که کلا داستانو تغییر داده بود و این دو شخصیت رو خواهر و برادر کرده بود. بعد مثلا شب که میشد دختر بچه میرفت خونشون یا مامان داستان با دخترش مثل بچه همسایه رفتار میکرد! منم یادمه اون موقع این سوال برام پیش اومده بود که خوب مگه مجبورین؟ احمق فرض کردن مخاطب تا کجا؟
۰۹ بهمن ۱۳۹۳
حال و روز صدا و سیما که معلومه من تعجبم از دوستان عزیزه که چرا اصلا تلویزیون نگاه میکنن تا بعد بیان اینجا انتقاد کنن
از قدیم گفتن آزموده را آزمودن خطاست و صدا و سیمای میلی هم که آزمونشو پس داده
من که 5 ساله مطلقا تلویزیون رو تحریم کردم و قبل از اون هم خیلی کم و به ندرت نگاه میکردم.
۱۱ بهمن ۱۳۹۳
آقای موسوی من تا حالا هر فیلم خوبی که دیدم از همین صداوسیما بوده.البته که به طرز خلاقانه ای سانسور میکنند.ولی در اصل برای فیلم یک جور تبلیغ محسوب میشه.من فیلم رو در کانال نمایش میبینم،اگه دوست داشتم اصلش رو از اینترنت دانلود میکنم.برای کسانی مثل من،تا حدودی تلویزیون مفید بوده:)
هر چند دانلودش یه بحث جداست...
تازه یه وقتهایی بعد از دیدن فیلم اصلی متوجه میشم که نقش اول اون قدر ها هم که تلویزیون نشون میداد آدم درستی نیست!
با این وجود یه وقتهایی این سانسور ها چنان فیلم رو بی محتوا میکنند که در نظر مخاطب صدا و سیمایی یک فیلم مطرح به یک فیلم مزخرف تبدیل میشه.
۱۱ بهمن ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دو اجرای کوچک !!!
اینم از اون حرفاست...حالا نمیشد یک اجرای بزرگ
چی کوچیکه دقیقا؟ ارزش هنری کار ؛ سالن نمایش ؛ قد بازیگر و یا تایم کار کمه....
اجرا که دیگه کوچک و بزرگ نداره ؛ حالا با هر تایمی و شکلی که اجرا بشه.

آرزوی موفقیت دارم برای این کار

خماری میکشیدم تا ؛ببینم رنگ چشماشو

تو اندوه نگاش دیدم... هزارون دشت خشخاشو :(

تویی در حجم یک فریاد

منم خاکستری در باد

یه شب غافل شدن از تو ... چه اندوهی به قلبم داد

خرابت میشدم هرشب

نکردی یک شب آبادم

تو زندون خیال تو ... ... دیدن ادامه ›› به بندم ؛ گرچه آزادم

نیا دنبال من امشب ؛ .... نرنج از من؛ ... حلالم کن

همه از دست من خستن .... تو هم امشب رهایم کن

منو تنهایی و حافظ

به یاد تو ....تو این شبها

الا یا ایها الساقی ادرکاسا و نا ولها ... :(



از: خود
واقعا لذت بردم ...
۰۴ بهمن ۱۳۹۳
زیبا بود
و با خواندش حالی کردیم...
۰۶ بهمن ۱۳۹۳
@ عمو فرهاد قصه ها...خوشحالم که دوست داشتی؛ ممنون
۰۶ بهمن ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به دیدن هنر و تجربه نرید...لطفا...


ظاهرا کارگردانهایی که فیلماشون رو تو بخش من درآوردیه ( هنر و تجربه ) اکران کردن ؛راضی هستن از نحوه اکران...
اگر بدونن با این شیوه پرت و پلای اکران چه طور با پنبه سرشون بریده میشه ؛ فیلمایی رو که با هزار بدبختی ساختن رو به این راحتی به آتش نمیکشیدن....
اکران به این شیوه در واقع یعنی ماست مالی کردن مودبانه انرژی های جوان و پنهان سازی ضعف دولت در ساخت سینمای... بیشتر و آزاد سازی شیوه های تبلیغاتی...
بسیار امید دارم هرچه زودتر به جای دسته سازیهای من درآوردی برای اکران تمام انرژی دولت روی مشکلات فنی این سینمای بیمار باشه...
ولی بقول خودتون در این سیستم غلط که حالا حالاها هم امیدی به بهبودیش نیست,بالاخره فیلم این کارگردانهای جوان یه جا باید اکران بشه یا نه...کارگردان برای خودش و خانوادش فیلم نمیسازه که!
رضا درمیشیان راضی بود که حتی فیلمش به همین شکل هم اکران بشه
فرمایش شما صحیح است مهرشاد عزیز ولی به صاحبان آثار هم باید حق داد...
۰۴ بهمن ۱۳۹۳
"شما بفرمائید که کیانوش عیاری که نمیخواد در فیلمش دست ببره و دلش هم میخواد اثرش دیده بشه چکار باید بکنه؟!!" - کاملا موافقم. چقدر خوب گفتید جناب کوهی.
۰۶ بهمن ۱۳۹۳
آقای ظلی عزیز در ایران ما همگی مدام در موقعیتهای "آچمزیزاسیون" قرار می گیریم :))
۰۶ بهمن ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به بهانه استفاده از واژه (استندآپ کمدی) !!!

اگر یک نفر بخواهد تعریف درستی از این واژه را بیابد با حجم عظیم نظرات افراد سرشناس در اینباره روبرو میشود...چه خارجی و چه ایرانی...بگذریم از اینکه در داخل کشور خودمان و در بین اهالی هنر که میل و عطش بی پایانی دارند برای تحلیل و پردازش و البته شاخه شاخه کردن همه نمایشها...که مثلا اگر اجرا این خصوصیات را داشت این نام را دارد و اگر این خصوصات را فلان نام....
در پایان فردی که مشتاق یادگیری این سبک اجرا بود چیزی جز نظرات شخصی نصیبش نمیشود...حال اگر به سراغ دانشگاه برود و بخواهد آنجا به دنبال این واژه بگردد اوضاع به مراتب پیچیده تر خواهد شد...
علت اینست که این همه تعاریف روشنفکری از این واژه در حقیقت تنها یک معنی دارد(لطیفه گویی) ...تمامی دنباله ها؛تفسیرها؛ اظهار نظرها و ....چیزی جز نظر شخصی نیستند(تفاوتی هم نمیکند از دهان چه کسی)

اگر نگاهی به تعریفی که نادان نامه آزاد(ویکی پدیا) برای این واژه آورده است بیندازیم میبینیم که یک سری چهارچوب مختصر برای این واژه آورده ... دیدن ادامه ›› است....تمامی این چهارچوبها به راحتی و توسط هر هنرمندی قابل شکسته شدن ویا نادیده گرفتن هستند...پس اساسا چیزی که تمام تعاریفش در هواست چگونه باید تعریف شود؟

پاسخ من به این سوال اینست....هرگز هنری به نام (استندآپ کمدی) وجود نداشته؛ ندارد ؛ و نخواهد داشت...
هرآنچیزی که برروی صحنه به صورت زنده به اجرا در میاید (تئاتر) نام دارد...تئاتر هیچ زیر شاخه ای نداشته ؛ ندارد و نخواهد داشت...و تمامی تعاریف جداکننده از تئاتر صرفا حرافی ست...
به دنبال آن تمامی تاریخچه ای که برای این واژه یعنی کمدی ایستا یا ( استند آپ) آورده اند صرف نظر از شهرت نگارنده؛ تماما نادرست و من درآوردی است...

به امید اجرای موفق این (تئاتر)
فرناز نوروزی، علی عبدالرحیم، عاطفه و کیمیا TAV این را خواندند
سیده زهرا غیاثیان و نازی این را دوست دارند
نادان نامه آزاد(ویکی پدیا) :) خیلی تعریف خوبی هست برای ویکی پدیا ..عالی بود
۳۰ دی ۱۳۹۳
راستی یه چیز دیگه که نظرمو تو پوستر کار جلب کرد نوشته درشت (برای اولین بار در ایران ) بود....این تیتر تنها یه مانور تبلیغاتیه چرا که شما از هر لحاظ که حساب کنی ، اجرای حرفه ای...تکی اجرا کردن...استقبال عمومی...طعنه زدن به مسائل سیاسی و اجتماعی و ...
سالها قبل از به دنیا اومدن پدربزرگهای ما ؛ (کریم شیره ای) طلخک دربار ناصرالدین شاه قاجار این کار رو در حد اعلای خودش انجام میداد.
۰۱ بهمن ۱۳۹۳
نازی خانم، من هم سوالم همینجاست: چه اشکالی داره که زیرشاخه ها و ژانرهای متفاوت داشته باشیم تا هم کارها رو بتونیم راحت دسته بندی کنیم و هم حداقل یک نظر کلی درباره هر اثر قبل از دیدنش داشته باشیم؟ اگر به این کار فقط بگیم "تئاتر"، حتما بیشتر تماشاگران توقع خواهند داشت که کار داستان و طراحی صحنه داشته باشه ولی وقتی میگیم این کار یک استندآپ کمدی هست، اونوقت تکلیفمون باهاش روشنه.

مهرشاد جان، شاید شخصیت و سلیقه شخصی من باشه ولی من از طبقه بندی کردن و منظم بودن همه چیز حمایت میکنم. با اینکه کاملا باهات موافقم که خیلی وقتها از واژه هایی استفاده میشه که بقول شما صرفا برای ژست گرفتن و ادا در آوردنه، ولی با مضمون کلی ژانرها و زیرشاخه ها موافقم بخاطر اینکه یک تعریف کلی به هر اثری میده. درسته، خیلی از اوقات این ژانرها با هم ادقام میشن و حتی ممکنه ژانر جدیدی بوجود بیارن، همونطور که در موسیقی ... دیدن ادامه ›› مثلا از تلفیق پاپ و راک، سبک پاپ/راک رو داریم و غیره. ولی عدم وجود ژانر و زیر شاخه ها رو در هیچکدوم از حوزه های هنری یک امر مثبت نمیدونم و حتی دلیلش رو هم هنوز درک نمیکنم. بهرحال این نظر من و در حد سواد اندک منه. ممنون از وقتی که گذاشتید و پاسخ دادید. :)
۰۱ بهمن ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آخرین پست...

به دلیل علاقم به تئاتر اینجا نوشتم وگرنه فرقی نمیکرد. ... متاسفانه دیگه امکان فعالیت تو شبکه مورد علاقم، رو ندارم و این پست آخرین نوشته منه...اگر در نظراتم ناخواسته دل کسی رو شکستم عذر خواهی میکنم و اگه برخی از پستهای من خوشایند عده ای نبود طلب بخشایش دارم از عزیزان و تیوالی های خوب...

به عنوان پست آخرم در شبکه ترجیح دادم تعدادی از واکنشهای مخاطبین تیوال به پستهای خودم رو بنویسم...البته با این توضیح که قصدم رد یا تائید نظرات دوستان و یا تائید درستی نظرات خودم نیست و صرفا به جهت اینکه خیلی بامزه بود این کارو انجام دادم...به نظرم بهتر از شعر سوزناک بود :)

همتونو به خدای بزرگ میسپارم و آرزوی موفقیت هر چه بیشتر این شبکه عزیز رو دارم...


_هه هه هه هه هه ...

_!!!!!!!!!!!!!

_واقعا از ... دیدن ادامه ›› لحن نوشتهات خوشم نمیاد...

_(همیاری) خواهشمندیم از ادامه روند بهره برداری از ادبیات تند و تمسخر امیز خودداری فرمائید

_ولش کن رفیق؛...بیخیال باش رفیق؛ به این جور پستها نگاه کن لبخند بزن و رد شو...

_این چه برخوردیه واقعا...حتی تو شبکه مجازی هم جلوی بیان طرز تفکر رو میگیرید(در پاسخ به کاربری دیگر)

_(همیاری) ... دوری از واژه های تند و تمسخر امیز در تیوال الزامی است...

_از....تا آخر مطلبتونو شدیدا مخالفم...

_...خواهش میکنم به شیوه آقای فراستی نگاه نکنید و کمی آب رو نوشابه فرض کنید...

_...گیرم گلاب شما اصل قمصر است...حالا واقعا است؟

_من از پست های شما احساس میکنم باهاش مشکل داری هی میخای بگی...

_واژه هاتون خوب نیست ولی موافقم

_آقای مهرشاد میشه شما بگی کلا با چی موافقی؟...

_وات د فاز؟


_...اینجا جای خودنمایی و این پست های نامربوط نیست...

_دلم برات میسوزه؛ همین

_من که نفهمیدم چی میگی...خود درگیری نداری؟

_خوب الان من چی بگم به این نوشته؟مساوات کتلته؟پسر بزرگ خیار شوره؟من نون پنیرم؟

_میدونید که کار خیلی بدیه ضعف کار خودتونو با تخریب دیگران بپوشونید؟

_شما در مطلبتون کاملا به روابط عمومی ...توهین کردین...

به جای کینه ورزی و حسادت حواست به کار خودت باشه.

:)


امیدوارم این ترک کردن به دلیل این نظرها نباشه چون اگه باشه یه جورایی فرار کردی!
من نظراتت رو دنبال میکردم و کتمنت های دوستانم رو هم میخوندم، خیلی جاها موافق نبودم و بعضی وقت ها هم همس بودم!
به هر حال اگه آزادی بیان هست شما حق داشتی که نظر بدی و بقیه هم حق داشتن! اما نظرات منحصر به فرد شما باعث شد که بیش از حد منتقد و مخالف داشته باشی و این چیز بدی نبود!
۲۴ دی ۱۳۹۳
مهرشاد عزیز، خوشحالم کردی. خیـــــــــــلی.
۳۰ دی ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تو با اندوه این غم آشنا شو؛که یک عمره تو این خونه نشسته
تو با اوج صدایی هم نفس باش؛که از باروت و خون بغضش شکسته

بیا و روزگارو پر کن از نور؛ که شب اسباب رفتن رو ببنده
بیا تا ماه و شب؛تا صبح فردا به خاک روی پوتینم نخنده

هنوزم واسه دستای نیازم؛تو اون حس غرور لایزالی
یه امیدی واسه روح نحیفم؛میون سنگرای بی قراری

منو باز با خودم تنها نذاری؛که التماس لبهامون هدر شه
تحمل کن کمی شاید که اینبار؛غروب بی ... دیدن ادامه ›› کسی از خونه رد شه

تو هم عاشق میشی؛هم میگریزی...تو بامن آشنایی و غریبی
تو یک انگیزه از حس نیازی؛تو یک پیکره ازجنس حریری

تو با تن پوشی از گلبرگ و شبنم؛به جنگ آهن و گلوله رفتی
کدوم سرباز زخمی یادت اومد؟؛که رفتی و به من چیزی نگفتی

تو رفتی؛ساخته هام ویرون شد از نو؛
گرفتار غمو داغون شد از نو...

تو رفتی کفترم بی بال و پر شد؛
تموم دفترم از گریه تر شد...

هنوزم در به در ؛در جستجو تا...
ببینم چشماتو یک لحظه حتی

هنوزم دلهره داره فشنگم
هنوزم با دلم مشغول جنگم

هنوزم وقتی که نیستی کنارم...
کنار عکس تو سر رو میذارم؛

روی دستای سردم یادگاری؛
از اون لبهای پر گلایه....دارم....


از: تابستان 1385
عاطفه، سیده زهرا غیاثیان و نازی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اصولا چیزی به عنوان (Performance Art) وجود خارجی ندارد و همین طور تمام زیر شاخه های آن...و هر آنچیزی که در سالن و یا در فضای باز به نمایش در میاید (تئاتر) است...تمام تلاشی که در دوره های دانشگاهی برای جداسازی مفهوم کلی تئاتر میشود صرفا به جهت ابراز وجود است و نه چیز دیگر...

تقسیم بندی تئاتر بر اساس شیوه اجرا و یا مکان اجرا و یا مناسبت و سایر موارد ...همگی زائیده تفکر و سلیقه ای هستند و به طور کلی هر چیزی که به نمایش در آید ...نمایش است...
چیزی به اسم تئاتر کمدی؛ تئاتر اجتماعی ؛ تئاتر موزیکال ؛ رو حوضی؛ تئاتر خیابانی و .... وجود خارجی ندارند و همگی این تعاریف من در آوردی و بر خلاف ادعاهای اساتید محترم ؛به طور کامل بدون چهار چوب تعریفی خواستی هستند...

اگر یک پله بالاتر بیاییم اساسا چیزی به اسم ( ژانر ) چه در تئاتر و چه در سینما وجود ندارد و ژانر که یکی از اصلی ترین واژه های مورد بحث در اکثر نقد هاست؛ خودش فاقد هویت و به طور کامل (بی معنی ) است...هیچ فیلم و یا تئاتری تا به حال ساخته نشده که کاملا با تعریف یک ژانر خاص تطبیق داده شود.

... دیدن ادامه ›› همینطور کلیه واژه هایی که در زیر میاید جعلی؛ من درآوردی و بی اساس هستند...

(هنر فاخر؛ تئاتر شریف؛ فیلم ارزشی؛ جریان نو؛ جریان کلاسیک؛ تئاتر تعاملی؛ مخاطب خاص؛ مخاطب عام؛هنر عامه پسند؛ تئوری مؤلف؛ بازی زیر پوستی؛) و البته بسیاری از واژه های دیگر...
باز هم آغاز جشنواره فیلم فجر...

آوردن یه نفر از هیات انتخاب تو برنامه هفت برای توجیه کردن چرا اینو آوردین و اونو نیاوردین...و متقابلا توضیحات بی سر و ته میهمان بزرگوار...
اعتراض و بیانیه های برخی کارگردانها ...
بحث های نه چندان سازنده (صد من یک غاز ) در مطبوعات...
در مرحله بعد اعتراضات به تقسیم بندی فیلمها در بخشهای مجهول الهویه ای چون سودای سیمرغ ...فیلم اول...نگاه نو ...
برنده شدن افراد مختلف در بخشهای مختلف و به احتمال زیاد بغض کردن چند تا از برنده ها روی سن (این قسمتش واقعا تاثیر گذاره)
مجددا اعتراضات افراد دیگر و البته گسترده تر و توضیحات داوران...

چکیده ایست از جشنواره اصلی سینمای کشور...جشنواره ای به معنای واقعی کلمه ...ول...سرگردان...هیجان زده...
من عاشق جشنوارم.
ﻭﺍ ﻋﻠﯽ ﺁﻗﺎ ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﻭ زدی ؟؟؟
۲۰ دی ۱۳۹۳
علی ابراهیم عزیز...من هم میتونم این جمله رو در مورد خودت و یا هر کس دیگه به کار ببرم...مثلا بگم از نوشته هات حالم بهم میخوره و یا حتی بدتر از این ...و شما هم میتونی...همین طور که نوشتی...خوب تا اینجا همه چیز درست سر جاش بود ...یعنی من بتونم حرفم بزنم و شما هم زیرش کامنت بذاری و یا برعکس...مشکل از جایی درست میشه که کسی بیاد و بگه دیگه مطلب نذار...یا اینجوری مطلب نذار...یا جوری مطلب بذار که من خوشم بیاد.
کلمات (ول...سرگردان و هیجان زده ) هیچکدام بی ادبانه و یا تند نیستند و اگه ما دایره توهین رو تا این اندازه بزرگ در نظر بگیریم ...دیگه حتی معمولی ترین صحبتهامون توهین حساب میشه...
در مورد تذکر همیاری هم باید بگم خود دوستان همیاری با سیاستهای غلطی که انجام میدن در تمام طول روز مشغول توهین به سایر کاربران هستند...بدیهی است که به میل اونها رفتار کردن یعنی پذیرش کارهایی که انجام میدن...
موفق باشین.
۲۰ دی ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با اینکه مطلبی رو که میگم نمیشه کاملا تائید کرد اما چون چند تا گروه دیگه همچین کارایی رو کرده بودن ترجیح دادم بنویسم .

همیشه وقتی فیلمهای هالیوودی به تیتراژ پایانی میرسه از این همه عوامل که گاهی تا یک ربع ساعت بالا اومدن اسمها طول میکشه(برای پروژه های بزرگ) آدم حیرت زده میشه...
این حیرت زدگی ظاهرا به برخی عوامل تئاترهای وطنی هم رسوخ کرده که گاها تو پوستر برخی کارها 7خط عوامل نوشتن...
هرچند که اگه کمی دقیق بشین تو عوامل میبینین که شاگرد مغازه کرایه تجهیزات نور و صدا هم اسمشو زدن توی عوامل...
برخی شلوغی عوامل رو دلیلی بر بزرگ کردن اثر خودشون میدونن و به قولی خودشونو باد میکنن...حال بماند که این اسامی تا چه حد در کار دخالت داشتن...و آیا نوشتن اسم همه عوامل غیر مستقیم لازمه؟

هرچند نمونه های بسیار آشکارتری از این قضیه در تیوال سراغ دارم ولی این نمایش هم یه جورایی میاد تو همین دایره...

مجری لباس؟ مشاور طراح ... دیدن ادامه ›› صدا؟؟ و بعد دستیار اجرایی؟؟!! تمام گروه نوازندگان؟! و آخری هم دستیار تهیه!!

هرچند میشه برای تمام این عناوین یه وظیفه ای تراشید ولی مسلما به راحتی قابل ادغام تو دیگر وظایف هستند...
آرزوی موفقیت دارم برای این کار و البته همه عوامل...
آفتابه و لَگن که هفت سرویسِ هفت پارچه باشد ؛ شام ونهارمیشود هیچّی !! میمون هم هرچه زشت تر؛ ادا واطوارش بیشر !!!
۱۸ دی ۱۳۹۳
منم با جناب حریفی موافقم.

۱۹ دی ۱۳۹۳
اگر شما عضو کوچکی از یه نمایش بودید و ساعت ها و روزها در کنار بقیه عوامل مهم تر زحمت می کشیدید دوست نداشتید اسمتون حداقل ذکر بشه؟
خیلی ازین مشاغلی که اسم بردید دستمزد کمی مثلا برای 60 شب اجرا دارند. حداقل کاری که کارگردان میکنه اینه که اسمشونو ذکر کنه. تازه این کار نه خرجی داره نه ضرری داره نه به جایی بر میخوره. فقط اون آدم احساس خوبی بهش دست میده که ازش یاد شده.
حالا یکم لیسته عوامل طولانی تر باشه. چی میشه مگه؟ سخت نگیرید:)
۲۸ بهمن ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گفتی تمامش کن

....برو


باشد؛ تمامش میکنم

این قلب پاره پاره را
در سینه چالش میکنم


در خاطرات خوب تو
آن رفته از یادت منم
در ابر سنگین دلم
نزدیک باران گشتنم


من خو گرفته ... دیدن ادامه ›› با غمو
لبخندهای کوچکم
با خستگی های زیاد
باخنده های اندکم


اینک رها کن این تنم
سرخورده تر از تو....منم
آوار حسرت را نگیر
از لحظه های آخرم


بی روح و سرد و دل فریب
اینک چنین میبینمت
قصری که با جان ساختم....




......اینک فرو میریزمت.......
پاییز 1393


از: خود
زیبا بود
★★★
۱۷ دی ۱۳۹۳
رهام (-: زیر آسمون

مینا ابراهیمی...ممنون از شما
۲۰ دی ۱۳۹۳
@ علی ابراهیم ...ممنون
۲۱ دی ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حرف زدن ....و چیزی نگفتن؛

سالهاست که در قشر تحصیل کرده هنرمند کشور شاهد تب شدید تحصیلات آکادمیک هستیم...این ذهنیت مسموم در بین اهالی هنر ایجاد شده که یک کارگردان و یا بازیگر تحصیل کرده بهتر از همتای خود که تحصیلات آکادمیک ندارد ایفای نقش میکند...آیا واقعا اینطور است؟
گرچه میتوان مثالهای نقض فراوانی برای این مسئله آورد ولی من دوست دارم کمی جو فضای دانشگاهی هنر رو در ایران باز کنم...
یک دانشجوی تئاتر در کلیه رشته ها از همان ابتدا با یک نگرش روبرو میشود... کلمه بازی....البته این واژه ایه که من روش گذاشتم...
دانشجو علاوه بر اینکه سالها وقت خود رو صرف مطالعه کتاب های غربی به ظاهر سطح بالا و در واقع پوچ و بیهوده میکنه؛ از ابتدا یاد میگیره چه طور حرافی کنه...این حرافی همون چیزیه که به واقع تحصیلات آکادمیک آموزش میده...
از طولانی شدن بحث خودداری میکنم و قسمتی از متنی رو که آقای محمد رضا ایمانیان به نقل از استاد سعید اسعدی ؛در صفحه نمایش مرگ فروشنده نوشته ... دیدن ادامه ›› اند رو مینویسم...
در این پاراگراف استاد اسعدی سعی میکنه فضای اجرا رو برای ما بشکافه ولی در واقع هیچ حرفی نمیزنه؛این نمونه بارز حرافی هنرمندانه و میل جنون آمیز فضای آکادمیک کشور رو به بازی با لغات به خوبی نشون میده...

((اجرای مدرن از یک خوانش مدرن در این دیالکتیک نمود نمایشی را در عرض صحنه منتشر می کند و تا جای ممکن عمق را به نفع این دیالکتیک کنار می گذارد. این تداخل زمان_مکانی و سیالیت حرکت در نمایش، امپرسیون و منطق تاثیرات ذهنی را به واقعیت موجود در زندگی این شخصیت سرخورده از درون و بیرون زندگیش پیوند می زند. ))

جدا از اینکه این پاراگراف اصلا معنی داشت یا خیر ( که به عقیده من نداشت) کلمات چنان گنگ و دو پهلو بیان میشن که هر شخصی میتونه هر نتیجه ای رو از اون برداشت کنه...بدیهی است تحصیل در چنین مکتبی تنها حاصلی که در بردارد حرف زدن و تنها نتیجه اش هیچ نگفتن است.
یاد انجمن شاعران مرده می افتم :) نقد کتابی که نخوانده ای! فکت آوردن از فیلسوف هندی که اصلا در عالم هستی وجود نداشته و ندارد و نخواهد داشت! :) ولی یه چیزی رو میتونم بگم: کسانی رو هم دیدم که در تحصیلات آکادمیک خودشون رو محدود به سطح تئوری ها نکردند و واقعا این تئوری ها رو درک کردند. اون ها کسانی هستند که اسیر این لفاظی ها نشده و نمی شوند و نخواهند شد.

ممنون بابت شفافیت و صراحتت مهرشاد جان
۱۴ دی ۱۳۹۳
بله شاهین جان هستند هنرمندانی که در دام این کلمه بازیها نیفتادند...ممنون ازتو
۱۴ دی ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هیاهویی برای هیچ..........

بماند که کار خوبی بوده و یا خیر( از آن جهت که من چیزی به اسم نقد رو نمیشناسم ) که عمیقا از ته دل آرزوی فروش خوب دارم برای این نمایش...

ادا بازی...در ایده اولیه کار موج میزنه...ایده ای که به زور به تماشاگر تزریق میشه و اوجش استفاده از جمله( با حفظ احترام اخراج میشود) است ...استفاده ابزاری از دو چهره سینمایی...استفاده از اسپانسرهای گردن کلفت...سالن خوب و وو...همگی هیاهویی است برای ایده ای که شاید نو باشد اما به واقع همچون طبلی است با صدای زیاد و تو خالی...

ادا در آوردن به نظر میرسه بد جوری در علی اتحاد رسوخ کرده...شما رو ارجاع میدم به شنیدن مصاحبه او با محمد عسگری که در ابتدای مصاحبه به صورت رگباری شروع میکنه به پرتاب کلمات انگلیسی و غربی ؛طوری که حس گوش دادن به یک رادیوی غربی رو القا میکنه...

در هر حال امیدوارم تو جذب مخاطب موفق ظاهر بشه.
۱۰ نفر این را خواندند
نازی این را دوست دارد
با شنیدن مصاحبه آقای بابک حمیدیان و دیدگاهشون درباره دغدغه های کارگردان این کار و ایده نو و جدیدشون دوست دارم این کارو ببینم
۱۴ دی ۱۳۹۳
برای اینکه بدونی سر سوزنی اهمیت نداره اینجا کسی منو بشناسه یا ببینه یا.. تمام کامنت هامو پاک کردم فقط هدف ام این بود که بعضی حواسشون باشه بعضیا حواسشون هست به رفتار و حرفای بقیه.. بازم میگم اینقدر برام بی ارزش این حرف که خندم میگیره و علاقه ای به ادامه بحث ندارم.. بازم تکرار میکنم اونابی که برام اهمیت دارن منو میشناسن و باهاشون دوستم و اینکه بقیه منو بشناسن یا نه ذره ای برام اهمیت نداره.
۱۷ دی ۱۳۹۳
@ rokan 10 عزیز ممنون از نظری که دادی و بسیار هم محترم...

در مورد لغت (ادا بازی) باید بگم منظور من دقیقا همان ادا در آوردنه...شاید به ذائقه برخی خوش نیاد اینجور لغات ولی منظور من به هیچ وجه توهین یا تحقیر نیست... ممنون از تو...
۱۷ دی ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با توجه به فراخوانی که برای نقد این فیلم شد ؛شاهد انباشتگی یک خروار نظر و نقد و بد بود و خوب بود اگه اینجوری بود بهتر بود...هستیم ؛ مصاحبه گر هم هرکی که باشه با یه نگاه سطحی به نظرات دچار سرگیجه شده و لابلای مصاحبش یکی دو تا نکته از این نظرات رو میپرونه(ازش استفاده میکنه)...

کارگردان هم که شروع میکنه به دفاع از خودش و استفاده از جمله تکراری( زاویه دیدگاه من این نبود)...

جمشید محمودی اگه واقعا قدر خودشو بدونه هرگز به چنین مصاحبه ای نمیاد و حالا که دیگه از قبل اعلام شده که مصاحبه انجام میشه تنها راه نجاتش اینه که خوب حرف بزنه...چون به واقع جلسه نقد یعنی هنر حرافی کارگردان ...که هر چی بتونه خوشکل تر صحبت کنه تو مصاحبه موفق تره و در عمل بیشتر از خود فیلم درباره حواشی فیلم صحبت ... دیدن ادامه ›› میشه...

در پایان هم هر دو (مصاحبه گر و کارگردان) با لبخند و اظهار رضایت و درست مثل آخر تیزرهای تبلیغاتی میخندد و احتمالا در پوست خود نمیگنجند از فرط رضایت...
جناب محمودی عزیز فیلمتو ساختی....از دور شاهد نتایجش باش....همین اول کاری به جلسات حرف بازی (نقد فیلم) عادت نکن.
گروه همیاری (support)
درود بر شما
با احترام به ماهیت نظر شما یادآوری می‌کنیم بهره از ادبیات مناسب و محترمانه و دوری از واژه‌های تند و تمسخرآمیز در بیان هر مطلب موافق یا مخالفی در تیوال یک اصل اساسی است و از شما خواهشمندیم همواره در نگارش روی تیوال به این اصل توجه فرمایید.
۱۳ دی ۱۳۹۳
گروه همیاری عزیز بنده هم به شما یاداوری میکنم به جای نصیحت های عجولانه و نگاه بالا به پایین...به نظرات کاربران احترام بگذرید و نظرات مخالف را تاب بیاورد...
۱۳ دی ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گاه و بیگاه در تیوال شاهد آگهی هایی هستیم که عکس و اسم شخص معروفی رو کاور کرده و با عناوینی من درآوردی همچون ( کارگاه بازیگری ؛ بررسی موسیقی و مکتب فلان موزیسین ؛ شناخت حرکات بدن ؛ هماهنگ سازی روح با فلان و...)
تو برخی کاورها رو که نگاه میکنیم میبینیم مدعی شده جهت آشنایی جوانان با فلان مکتب تاریخ هنر...بعد میبینی طول مدت جلسه 2 ساعته با بلیط 25 هزار تومنی .
حالا بگذریم از اینکه خرج شبکه باید یه جوری در بیاد ولی واقعا از این کارگاه ها چی در میاد؟ اصلا ما چرا این همه استاد و کارگاه و هزار جور برنامه آموزشی داریم؟
عزیزی که میخای بری یک ملیون و پونصد پول بدی به کارگاه بازیگری ...والا تمام مباحث بازیگری توی دانشگاه هم همگی من در آوردیه و سلیقه فلان بازیگر معروف ...بقیه این ادا بازیها مثل چگونه نفس بگیریم...چه طور حس رو انتقال بدیم...چه طور با دوربین کشتی بگیریم...تماما من در آوردی و به معنای واقعی کلمه اتلاف عمر و وقت و انرژیه.
جالبه برخی از این کارگاه ها تو اماکن دولتی برگزار میشه ولی با فلان قدر هزینه...
این کارگاه ها به جای یاد دادن توهم دانش رو ایجاد میکنن چون تمامی اصول آکادمی سینما و تئاتر نسبی هستند...به عبارت واضح تر هیچ اصول صد در صد درستی در سینما و تئاتر وجود نداره...
در هر صورت صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
محمود زهره‌وند (mahmoud)
با احترام
از "حالا بگذریم از اینکه خرج شبکه ..." تا انتهای مطلبتون شدیدا و تحقیقا مخالفم.

جسارتا با توجه به اختلاف نظر اساسی با جنابعالی، در این مورد به خصوص، و اعتقاد به اینکه هرگز از طریق گفتگوی مجازی امکان پر کردن این شکاف سلیقه ای وجود ندارد، ارائه استدلال، محاجه و توضیح نظر خود در مخالفت با دیدگاه جنابعالی را، به دیدار حضوری، چنانچه فرصتش مهیا شود، موکول می کنم.

شاد و سلامت و به روز باشید.
۱۱ دی ۱۳۹۳
جناب مهرشاد بزرگوار اجازه بدید نظرتون رو قبول نکنم ..
چرا؟
چون مثلا کلاسهاس استاد سمندریان هیچ وقت این طور نیست و اینکه شوما اگر مدرسه نمیرفتی هیچ وقت نمیتونستی بفهمی که دو به اضافه دو میشه چهار و اینکه کلا زندگی یک چیز نسبی است و باید بگم با کلمه من دراوردیتون به شدت مخالفم چرا...چون که دوستان میدونند که مثلا تنفس دیافی طریقه خاصی داره و خودش خیلی بحث میطلبه و خیلی چیزهای دیگه ... و ادم با دانش و انصاف زیاد داریم ... و پوزش که بی ادبی کردم
و دراخر خواهش میکنم به شیوه اقای فراصتی نگاه نکنید یخرده اب را نوشابه فرض کنید
سپاس
۱۱ دی ۱۳۹۳
زهرا غیاثیان بزرگوار نظر شما محترم ...در مورد لحن صحبت برخی کاربران میتونین برخی نظرات رو تو صفحه من بخونین...اما جدا دلخوری از این بابت ندارم...

علیرضا شجاع عزیز نظری که دادم با تاسف فراوان کلاسهای استاد سمندریان رو نیز شامل میشه...حتی دروس رسمی دانشگاهی رو هم شامل میشه...اون هم در مدارج بسیار بالا...نظر شما هم محترم.
۱۱ دی ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
راستش این مطلبو برای این میذارم که قراره یک اجرا با جلسه نقد همراه بشه و گرنه ارتباط دیگه ای با این نمایش نداره...
تو جلسات نقد معمولا یه ردیف عوامل در امتداد هم پشت تریبون میشینن(البته در نوع تر و تمیزش و الا بعضی وقتا همه وایستادن و یه میکروفن رو با هم دست به دست میکنن) و توی قسمت تماشاگرا هم علاقمندها و شاید چند منتقد حرفه ای و خبرنگار وجود دارن...
جلسه با پرسش حاظرین شروع میشه و پی در پی پاسخ عوامل رو در برداره...اگه کسی یه جای نمایش رو نپسنده با عوامل وارد گفتگو میشه..اما واقعا جلسه نقد چیه و به چه دردی میخوره؟
جلسه نقد در واقع جایی است برای ته نشین کردن هیجانات عوامل نمایش؛ کنجکاوی و در بسیاری مواقع خود نمایی مخاطبان آماتور؛ اظهار فضل و دیکتاتوری منتقدین حرفه ای؛ دنبال سوژه گشتن و داغ کردن مطلب برای خب نگاران...
در واقع بسیار بسیار کم پیش میاد توی یه جلسه نقد حرفی از دهن تمام گروه هایی که تو سالن هستن بیرون بیاد که واقعا به درد کسی بخوره...
این جلسات بر خلاف ادعایی که دارن و بر خلاف انتظاری که ازشون میره به معنی واقعی کلمه بیهوده هستند ؛به طوری که چرخ زدن تو ولیعصر همون قدر به آدم اضافه میکنه که شرکت در یه جلسه نقد...
اما به هر صورت بهتر از چرخیدن تو خیابونه چون دست کم چیزی هم کم نمیکنه...
اینها تقصیر هیچکس نیست و در اصل ... دیدن ادامه ›› ما از اونجایی ضربه میخوریم که خیلی توش قوی هستیم...یعنی این سیل خروشان هنرمندان که شامل بازیگر و کارگردان و طراح و مجری و ...و نبودن فضا و مجال کافی برای بروز این استعدادها باعث میشه ما متمدنانه به هم بپریم و در نهایت اقیانوس بی کران هنر چیزی جز چند لکه نفتی به ما نمیده...
به امید روزی که بیشتر از حرف در باره پیرامون اثر خود اثر رو ببینیم.



من متاسفانه چون شناختی از شما و یا آثاری که خلق کردید ندارم فقط می تونم بگم :

گیریم گلاب شما اصل قمصر است... حالا واقعا است؟؟
:))
۱۱ دی ۱۳۹۳
اگر هم باشد، حاصل گل های پرپر است :(
۱۱ دی ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید