در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سیده زهرا غیاثیان | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:01:46
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به به یک لینک و مطلب خوب دیگه بعد از مدتها غیبت از خانم غیاثیان گرامی.......چه خوب ..مرسی
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴
محبت دارین جناب ابرشیر
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وحید هوبخت این را خواند
علی جعفریان، مرتضا، ابرشیر، شکوه حدادی و علی عبدالرحیم این را دوست دارند
مرسی.....تماشا عالیه
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پنجاه کارگردان کلیدی تآتر قرن بیستم

38-لف دودین (1944)

دست آوردهای دودین را قطعن نمی توان جدا از تآتر مالی در پترزبورگ ( که از سال 1983 کارگردان آنجاست ) تصور کرد هیچ کمپانی تآتری دیگر به اندازه ی این گروه به هم پیوسته نیست. این گروه به پشتوانه مدرسه / کمپانی در هم تنیده اش زبان مشترک خاصی ابداع کرده است . از نظر دودین پرورش بازیگر را نمی توان در تکنیک , تمرین یا متد خلاصه کرد . این کار شامل پرورش روح و سیستم عصبی است یعنی تربیت عواطف و حواس و واکنش حسی . او دنباله رو سیستم استانیسلاوسکی است چرا که معتقد است تکنیک عواطف را بیدار می کند ولی او نسبت به این سیستم انتقاداتی دارد و آن را در ردیف متدهایی می داند که بازیگران را از رسیدن به شادابی درونی شان باز می دارد . دودین معتقد است که بازیگری از انرژی درونی تغذیه می کند تعریف او از انرژی درونی این است (( احساسات و افکاری که ما را به حرکت و ناراحتی و هیجان وا می دارد و آسایش را از ما سلب می کند انرژی قوی تر نمی شود بلکه به طرح پرسش های زیرکانه می پردازد )) که باعث به وجود آمدن کنش می شود . دودین ازسال 1967 کار آموزشی خود را شروع و سه نسل از بازیگران را در موسسه تآتر ایالتی لنینگراد ( آکادمی هنرهای نمایشی سنت پترزبورگ ) تربیت کرده ... دیدن ادامه ›› است .تآتر منشور یکی از ابداعات دودین محسوب می شود که هیچ نقطه ی اشتراکی با سنت روسی اقتباس نمایشنامه از رمان ندارد بازیگران دودین یک رمان را با حفظ کلیت آن بازی می کنند و به اصطلاح نمایشنامه ای را در طی فرایند بدنی می نویسند
پنجاه کارگردان کلیدی تآتر قرن بیستم

37-پاتریس شرو (1944)

کارنامه ی درخشان او سرشار از نبوغ است ولی بیشتر وجه عصیانگر کار او مورد توجه واقع شده است. او ازسال 1966 فعالیت های تآتری خود را شروع کرد زمانی که فقط با 22 سال سن به مدیریت و کارگردانی هنری تآتر دو ساتروویل تماشاخانه ای متعلق به شهرداری در حومه ی پاریس منسوب شد. شرو اپرا را مثل آثار نمایشی دیگر اجرا می کند یعنی از خوانندگان انتظار دارد هدف و اهمیت دراماتیک نقش خود را درک کنند و آن را مثل یک بازیگر که آواز می خواند اجرا کنند . یعنی از خوانندگان انتظار دارد هدف واهمیت دراماتیک نقش خود را درک کنند و آن را مثل یک بازیگر که آواز می خواند اجرا کنند . در ساتروویل شرو به تفسیری برشتی از اصول تآتر مردمی ویلار رسیده بود که او با همکاری آشکارا سیاسی با اتحادیه های کارگری ودانش آموزی خصلتی انقلابی تر به این سبک داده بود. او هرگز دیدگاه های سیاسیش را از طیف چپ جدا نکرد. شرو سعی می کرد صورت بازیگران را مثل سینما در فاصله دید نزدیک تری قرار دهد و آنقدر روی مهارت های بدنی بازیگرانش کار می کرد تا بتوانند احساسات شخصیت ها را از طریق بدن بیرون بریزند در تمام آثار تآتر او تکنیک های سینمایی مثل , تراولینگ شات , زوم و کلوزاپ دیده می شود و تاییدی است بر ادعای مکرر او در اواخر ده ی نود مبنی بر اینکه دنیای سینما و تآتر با هم سازگار نیستند
پنجاه کارگردان کلیدی تآتر قرن بیستم

36- آناتولی واسیلی یف (1942)

واسیلی یف در شهر روستوف در دون به دنیا آمد و کارگردانی را نزد دوتن از شاگردان میخاعیل چخوف و استانیسلاوسکی به نام های پوپوف و نبل فرا گرفت وی به طرف تآتری متمایل شد که مبنای آن بداهه پردازی است یعنی استفاده از متن ها و به تعبیر او افزودن بداهه پردازی به ساختار خشک آنها . شخصیت بازیگر در پس نقش محو میشود بازیگر قرار نیست با تکیه به حافظه ی احساسی خود کاراکتری واقعی - به لحاظ روانشناختی یا جسمانی بسازد بلکه به دنبال هدفی از پیش تعیین شده است مدت زمانی را صرف رسیدگی به آن می کند و موقعیت های پیش رویش را در کمال بازیگوشی و هوشیاری بررسی می کند . واسیلی یف در پی یافتن تآتری نوین سه مرحله مجزا را طی کرده است ..کشف فرم های جدید در درام و تآتر (1977-87) تجربیاتی در بداهه سازی (1987-95) و ابداع تآتر شفاهی (1996 تا کنون ) روش او برای غیر روایی کردن متن ابزار مفیدی جهت اجرای نمایشنامه های معاصری است که بر خلاف متن های قدیمی , ساختار منقطع و پیرنگ یا روایت غیر خطی دارند
علی جعفریان و ابرشیر این را خواندند
رسول حسینی، مرتضا، نیلوفر ثانی و وحید هوبخت این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پنجاه کارگردان کلیدی تآتر قرن بیستم

35- رابرت ویلسون (1941)

معدود گارگردانانی به اندازه ی رابرت ویلسون تلاش خود را صرف کنار زدن زبان از کانون اجرای تآتر کرده اند . در کار ویلسون معمولن متن غایب است و اجرا حوا محور حرکت بدن در فضا شکل می گیرد . نمایش های ویلسون شبیه مجسمه هایی در حال حرکت هستند : ترکیبی از صدا و رنگ و سکوت و نور که غیر از حضور عینی خود معنای دیگری ندارند. هیچ داستان یا کاراکتر یا دیالوگی در کار نیست : فقط حرکت, لحن ,زوایا , خطوط و رنگ مایه ها . دلبستگی ویلسون به فرم , در ازای قربانی کردن روایت ریشه در پیشینه ی او در نقاشی دارد . حرکت و زمان دوجنبه از کار کارگردانی تآتر ویلسون هستند که طبق قاعده نباید ارتباط مستقیمی با پیشینه ی نقاشی او داشته باشند . ولی نحوه ی استفاده ی ویلسون از حرکت بی شک نقاشانه است . اهمیت حرکت در آثار او به دلیل تغییراتی است که در دامنه ی دید ایجاد می کند نه به خاطر روایت چیزی بیرون از خودش . بازیگر عبارت است از بدن و صدا , وقفه ای در فضا . حرکات بدن بازیگر برای بیان احساس یا داستانگویی نیست بلکه برای تنظیم نیروها در فضاست یعنی ایجاد شکاف یا تعدیل تضادها . با این همه موضع انعطاف ناپذیر ویلسون درباره ی این مساله نوعی تآتر به وجود آورده است که کم ... دیدن ادامه ›› نظیر ودر عین حال ارزشمند است . عرصه هایی که ویلسون از انگاره های متضاد گسترده است و کلاژهای او از برداشت های حسی اش که حاصل تجربیات اوست هرگز فراموش نخواهد شد . تآثیر آنان بر تآتر قرن بیستم به قدری عمیق است که امروزه هر اثری که حالت مرموز و ابهام نامتعارف کمتری داشته باشد شبیه یادگاری از اعصار گذشته به نظر می رسد

سیّده زهرا خانم !
انشااالله اَجرِ زحماتی که به خود رَوا میدارید را بگیرید . نمیدانم چه طَرفی ازبعضی ازاین بازنویسی ها می بندید مثلن همین آقای ویلسون ! تنظیمِ نیروها درکدام فضا وَدرخدمتِ کدام هدف ؛ ایجادِ شکاف دَرچه چیز وبه جای حلّ تضادها چرا تعدیل ؟ این آقا با نوعی ازبه اصطلاح تئاتر درجشنِ هنرشیراز هرشَلتاقی که توانست زد وجیب هایش را پُرکرد وپُشتِ سَراَش راهم نگاه نکرد ! باوَرکنید هیچ اثرمثبتی ازخود به جا نگذاشته که امروزلیاقتِ نَبشِ قبررا داشته باشد . فراموش نکنید دوستانِ خانواده ی تیوال اغلبِ مطالب را میخوانند وخدای ناکرده اینگونه افاضه ی کلام ویادمان ها به ویژه برای دوستانِ تئاتر نه تنها راهگشا نیست که وقت گیر است و باقی قضایا ! حال خود دانید !!!
۰۵ اسفند ۱۳۹۳
اختیار دارید دانشی که در کارم نیست......از شما بزرگمنش ممنونم
۱۰ اسفند ۱۳۹۳
خواهش می کنم .
ممنون از لطفتان .
پاینده باشید .
۱۱ اسفند ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پنجاه کارگردان کلیدی تآتر قرن بیستم

34- رکس کرامفورن (1941-1991)

در سال 1985 هملت و چشم در برابر چشم را به طور همزمان در تآتر پلی باکس ملبورن اجرا کرد. هر دو نمایش روی صحنه ای خالی اجرا میشدند بازیگران و نوازندگان روی چارپایه های ژاپنی نشسته یا زانو زده بودند و کاملن در معرض دید تماشاگران بودند صحنه با پرتو عریضی از نور سفید روشن میشد. بسیاری از آثار او با استفاده از چنین طرح هایی روی سن خالی اجرا میشدند . این کار فضا را به مجموعه ی فشرده و فعالی از نشانه ها تبدیل می کرد و باعث برجستگی هر چه بیشتر رابطه ی مکانی بین بازیگران می شد. این فضای لخت با ترسیم فلش ها و خطوط منحنی تقسیم بندی میشد و به اوامکان می داد نحوه ی حرکت کاراکتر ها را با دقتی هندسی مشخص کند . کرامفورن معمولن اهمیتی به درک تماشاگران از آثارش نمیداد و گوشزد می کرد که ترجیح می دهد از تماشاگران امتحان ورودی بگیرد . اجرای این دو نمایش نقطه ی اوج فعالیت مرکز توسعه ی بازیگری در پلی باکس محسوب می شود تاسیس این مرکز یکی از تلاش های نافرجام کرامفورن برای تشکیل یک کمپانی تآتر بود جایی که بتواند با تعدادی بازیگر علاقمند به مطالعه ی مدام و همه جانبه در مورد رابطه ی بازیگر - کارگردان بپردازد سودای کار کردن در چنین گروهی تنها انگیزه ی وی برای پیگیری فعالیت های حرفه ای اش بود او تا پایان عمر هم چنان این هدف را دنبال می کرد و به دنبال جلب حمایت مالی بود ولی هیچگاه این گروه تشکیل نشد



برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
معرفی کتاب 78

نمایشنامه گل آتشین
نوشته محمود دولت آبادی
نشر قطره
چاپ اول 1381
تعداد صفحات 66

بر اساس داستان کوتاه گل قرمز از , و . م . گارشین , نویسنده روس

بخشی از کتاب :
پزشک : بعد از نیمه شب خلاف معمول به دیدن او رفتم ...
حال ... دیدن ادامه ›› شما چطوره آقا ؟
دیوانه : خوب , شکر خدا خوب زنده ام . همه چیز گذشت خدا را شکر که همه چیز گذشت
پزشک : من رییس نیستم میخاییل , من پزشک هستم . رییس را تو ندیده ای , شاید فقط صدایش را شنیده باشی
دیوانه : تو فکر می کنی من ذهن خودم را مشغول این موضوع می کنم که فرقی بین تو با رییست قاعل بشوم ؟ حق دارم باز هم بخوابم ؟
پنجاه کارگردان کلیدی تآتر قرن بیستم

33- پینا باوش ( 1940-2009)

باوش نوعی تآتر مبتنی بر حرکات موزون ابداع کرده است که از احساسات غریزی سرچشمه می گیرد و این احساسات درونمایه ی ثابت کار او را فراهم می آورند . اضطراب ,ناامنی ,رنج ,تحقیر ,طردشدگی و ترس برخی از مضامین رایج در آثار او هستند که شوخ طبعی و کنایه های منحصر به فرد همیشگی و گاه طنز پردازی اش , خدشه ای به آنها وارد نمی کند . روابط انسانی از دیدگاه او انباشته از تنش های گوناگونی است که به جنسیت و کینه توزی های برآمده از امیال هر جنس مربوط می شوند و عامل اصلی تشدید آنها نیاز به عشق است قبل از او هیچ گاه واقعیت های روزمره که دغدغه های همیشگی تآتر در طول تاریخ بوده است چنین آزادانه در هنر اجرای حرکات مورون نمود پیدا نکرده است
باوش تآتر خود Tanztheater Woopertal را در سال 1973 پایه گذاری کرد او تا سال 1959 شاگرد کورت یوس در فولکس واگن هشوله واقع در شهر اسن بود ... دیدن ادامه ›› و در آنجا اصول باله ی کلاسیک و آوسدروکس تآتر را فراگرفت . اوسدروکس تآتر حرکات موزون اکسپرسیونیستی رایج در تآتر دهه های 1910 و 1920 بود که پس از جنگ جهانی دوم در آلمان در معرض نمایش قرار گرفت باوش مثل تمام مبتکران بزرگ از میراث گذشته گانش علیه خود آنها استفاده می کند او به سنت باله ی کلاسیک حمله می کند از تکنیک های تآتری نیز استفاده می کند او نمایش مهارت های بدنی و لحظات اوج گیری احساسات را با فاصله گذاری برشتی قطع می کند .نوآوری اهمیتی بنیادین در کار باوش دارد او از بازیگرانش سوالاتی میپرسد تا بر اساس آنها بداهه سازی کنند و از آنها می خواهد مرزهای روانشناختی خود را گسترش دهند و به قول خودش از درون به بیرون حرکت کنند که شباهت زیادی به دیدگاه های استانیسلاوسکی دارد او با راهنمایی هایش به کار بازیگران در صیقل دادن مداوم یافته هایش جهت می دهد آنان به جای ابزار اجرای اثر به عامل تولید کننده ی اثر تبدیل می شوند مشارکت در طراحی حرکت های موزون نوعی حس مالکیت به بازیگر می دهد رویکرد باوش به طور کلی وجه اشتراک چندانی با کار طراحان حرکات موزون ندارد بلکه بیشتر به سبک کارگردانان تجربی شباهت دارد و بیش از همه به شیوه ی کار لف دودین . وی ارزش والایی برای توانایی های روحی و جسمی اجراکنندگان حرکات موزون قاعل است از این نظر حتا از میان آوانگاردترین طراحان حرکات موزون امروز به پای او نمی رسند

باوش تلفظ صحیحه نه باش :دی
۰۲ اسفند ۱۳۹۳
نه دیگه Pina Bausch ترجمه کرده پینا باش :)))))
تلفظ اصلی نشنیده بودم تا حالا ...مرسی تذکر دادی اصلاح میکنم
۰۳ اسفند ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
معرفی کتاب 77

نمایشنامه معمای ماهیار معمار
نوشته رضا قاسمی
نشر نیلوفر
چاپ اول 1382
تعداد صفحات 96

بخشی از کتاب :
ماهیار: هرکس را که شوق کاری باشد نیمه ی آن کار شده باید گرفت
مرد بنا: چگونه می توانم معماری بیاموزم ؟
ماهیار : بنایی را چگونه آموختی ؟
مرد بنا : شاگردی بنایان کردم
ماهیار : اکنون شاگردی معماران کن
رضا قاسمی از اعضا کارگاه نمایش معروف در دهه 50 بوده...
۰۲ اسفند ۱۳۹۳
بله الان فکر میکنم در فرانسه زندگی میکنه فکر کنم تا سال 67 ایران بوده کار می کرده همین نمایشنامه رو سال 65 در سالن اصلی تآتر شهر اجرا برده بازیگراش هادی اسلامی و پرویز پورحسینی و فردوس کاویانی و سهراب سلیمی و اسماعیل پوررضا و... بوده طراح بوروشورش آیدین آغداشلو بوده
اون نسل صاحب اندیشه بودن شرایط اون موقع خیلی خیلی سخت تر از الان بوده ولی با این حال کار میکردن بیشترش هم تالیفی خودشون بوده ولی الان همه درگیر حاشیه ن هیچ کس فکر نمیکنه :) خوب اشون با سابقه هاشون دو تا ورک شاپ در اروپا میرن دو تا اجرا اونجا میبینن میان هم اون کپی برداری میکنن :) جوان ها هم که مشخصه وضعیتشون :)
۰۲ اسفند ۱۳۹۳
اطلاعات شما مثال زدنیه خانم غیاثیان عزیز مرسی ...موافقم باهاتون ...
۰۲ اسفند ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
,پنجاه کارگردان کلیدی تآتر قرن بیستم

32- تاداشی سوزوکی ( 1939)

جنبه ی تحسین برانگیز کار سوزوکی فشردگی نامتعارف کنش ها و بازآفرینی های خلاق او از نمایشنامه های کلاسیک است. مطبوعات فرانسوی زبان بعد از اجرای نمایش هوس های دراماتیک در جشنواره تآتر پاریس به او لقب (( گروتوفسکی ژاپن )) داده اند سبک او را می توان ترجمان کابوکی واری از تآتر شقاوت آرتو توصیف کرد . عوامل اصلی موفقیت او یکی سیستم پرورش بازیگر اوست که ریشه در ترکیب تکنیک های سنتی و و مدرن دارد و دیگری استفاده ی اصیل و همه جانبه ی او از سورآلیسم برای مرعی ساختن رویاهای انسان . متن های او کولاژ پست مدرنی از نمایشنامه های کلاسیک هستند که سابقه ی ذهنی تماشاگر از متن های اصلی به سازمان دهی مجدد معنایی آن ها کمک می کند . مهار کردن , اساس تآتر سنتی ژاپن است بازیگر کابوکی با حضور صحنه ای شدیدن فعال خویش تماشاگر را مسحور می کند راز این سبک بازیگری آزاد کردن آنی یک کنش مهار شده , مهار مجدد آن ...آزاد کردن و تکرار این روند است در واقع یک نوع تنش روانی . سوزوکی معتقد است بازیگر باید تمام وجودش را در خدمت درخواست های دیگران قرار دهد شیوه ی آموزش سوزوکی نظام سازمان یافته ای است که هدف از آن ایجاد انرژی و استقامت و تمرکز به صورت جز به جز و دسته ... دیدن ادامه ›› جمعی است . توانایی بازیگر برای جلب توجه تماشاگر به میزان و کیفیت انرژی بستگی دارد که در تمام جهات از بدنش منتشر می شود . او تکنیک بازیگری , کلاژ ودراماتورژی متن های نمایشی ومیزانسن التقاتی را در هم می آمیزد تا شرایط فرهنگی پا در هوای پسامدرن را برجسته کند
معرفی کتاب 76

نمایشنامه خیزاب
نوشته گونتر گراس
ترجمه عباس شادروان
نشر قطره
چاپ اول 1388
تعداد صفحات 84

بخشی از کتاب :
بتی : بازم سرما می خوریم
نوآ: به خاطر یه چیز کم ارزش , برای این گنجینه
بتی : ولی حالا دیگه تو بخش زیادی از مجموعه ات رو اون بالا داری و من واقعن به تو ...
نوآ: فقط همین صندوق رو
بتی : نوآ , از من قبول کن , این صندوق خیلی سنگینه
پنجاه کارگردان کلیدی تآتر قرن بیستم

31- آریان منوشکین ( 1939)

تآتر برای منوشکین در سه اصل در هم تنیده خلاصه می شود اصولی که تمام اهداف دیگر را در هم پوشش می دهند : آفرینش جمعی اثر به جای تکیه بر دیدگاه فردی کارگردان , تصنع به جای بازنمایی واقع گرایانه , دغدغه های سیاسی به جای زیبایی شناسی . دیدگاه آثار او در طول چهل سالی که منحصرن در تآتر سولی پاریس کار کرده است در راستای همین سه اصل شکل رفته اند. این کمپانی که او یکی از موسسان آن در 1964 بود تشکیلاتی است بدون سلسله مراتب با دستمزدهای برابرو مسولیت های مشترک .در تآتر سولی بازیگران در تهیه ی لباس ها دکور و تجهیزات همکاری می کنند و به نوبت کار نظافت و آشپزی را انجام می دهند هم چنین برای تماشاگران غذا درست می کنند و در آنتراکت ها با لباس تآتر و گریم پشت پیشخوان می روند و از آنان پذیرایی می کنند . رابطه ی مستقیم تماشاگر و بازیگر یکی از ویژگی های اصلی خصلت تآتری آثار منوشکین است همینطور احساس متفاوت بودن در بازیگر که ناشی از ماهیت کار اوست تماشاگر بازیگران را حین لباس پوشیدن و گریم مفصل شان می بیند . منوشکین این ایده را از تآتر آسیا وارد تآتر اروپا کرد . عیان بودن گذر بازیگر از دنیای واقعی به دنیای خیالی اهمیت زیادی دارد چرا که آثار منوشکین ... دیدن ادامه ›› بازنمایی ادبی وقایع تاریخی نیستند بلکه حالتی فشرده وتمثیلی دارند واقع گرایی برای منوشکین نفرت انگیز است به خصوص وقتی پای تحلیل روانشناسانه ی شخصیت نیز در میان باشد فریضه ی اصلی او این است که باید برای اراعه ی تصویر ی تاثیرگذار از مساعل جهان در تآتر باید از جابه جایی استعاری استفاده کرد و ((وضعیت)) بازیگر بخشی جدانشدنی از این استعاره ها است اصطلاح وضعیت در کار او احساس خالصی است که ذهن بازیگر را اشغال می کند مساله احساس نیست مساله اصلی مربوط به نمایش دادن آنهاست .منوشکین طیف وسیعی از شکل های نمایشی آسیایی را آزموده است در یک اثر روی یکی از فرم ها تمرکز کرده و بعد سراغ فرم دیگر می رود این فرم ها را با متن ها و درون مایه ها و بافت غیرآسیایی ترکیب می کند و هنگام اجرا آن ها را بر حسب مقتضیات نمایشی و اجتماعی تغییر می کند آثار او آسیایی نیستند بلکه روایت خاصی از تآتر غربی توسط منوشکین هستند . تآتری دو رگه . او معتقد است تآتر شهروندی تعریف دقیقی برای تآتر او است چرا که فراتر و مهم تر از هر ضرورت سیاسی به تماشاگران این امکان را فراهم می کند که به تمرین وظایف شهروندی بپردازند
معرفی کتاب 75

نمایشنامه پلیکان
نوشته آگوست استریندبرگ
نشر قطره
ترجمه پرویز تاییدی
چاپ اول 1390
تعداد صفحات 72

بخشی از کتاب :
الیزه : چرا داری پرگویی می کنی ؟
فردریک : بله , فعلن که یک حالت بدی در این خانه پیش آمده اما وقتی ... دیدن ادامه ›› که صورت حساب تنظیم شد این وضع خاتمه پیدا می کند
الیزه : منظورت چیست ؟
فردریک : مقصودم صورت مجلس و چیزهای دیگر است ....
الیزه : چه چیزهای دیگر ؟
فردریک : قرض ها ...و کارهای انجام نیافته
الیزه : آها
پنجاه کارگردان کلیدی تآتر قرن بیستم

30- جوآن آکالایتیس( 1939)

جوآن یکی از نوآورترین وجنجال برانگیزترین کارگردانان تآتر آمریکا ست که آثارش متن های تآتری اوریجینال تا تفسیرهای بحث برانگیز از نمایشنامه های کلاسیک را در بر می گیرد. شهرت او از رویکرد تصویرگرا و معمارانه به تآتر سرچشمه می گیرد. آثار او چند لایه شبیه کارهای دانشجویی ست در این آثار متن ,بازیگری و طراحی صحنه در هم می آمیزند تا فضای نمایشی تکان دهنده ای ایجاد کنند رویکرد او به اجرا کاملن متکی به حرکات بدنی ست در کارهای او تجسم یافتن وقایع دراماتیک از طریق بدن بازیگران و معماران صحنه ای عناصر مادی ( فضا ,تصویر ,نور ,صدا و موسیقی ) صورت می گیرد از آنجا که جنبه های مادی و ملموس تآتر برای جوآن حکم عناصر اصلی آفرینش اثر را دارند نقشی فراتر از ساختار و فرم بازی می کنند آن ها احساس را نیز منتقل می کنند ( از دیدگاه او ) فضای تآتر همان فضای روانشناختی است و جغرافیای مادی همان جغرافیای عاطفی است . از نظر این کارگردان بدعت گذار مهمترین مساله این است که دنیای درون و بیرون همراه هم باشند . آکالایتیس بیست سال عضو مابو ماینز بود شهرت این گروه تآتری مدیون عناصر بصری, کار دقیق فکری, رعایت اصول دموکراتیک و همکاری مستمر با هنرمندانی از رشته های ... دیدن ادامه ›› مختلف بود. از نظر آکالایتیس عنصر اصلی تآتر بدن هایی ست که در فضای صحنه حرکت می کنند او به دنبال یافتن بازیگرانی ست که با بدن خود احساس راحتی و صمیمیت می کنند کسانی که خلق و خوی احساساتی دارند و در عین حال با کار با بدنشان علاقه دارند در تمرینات او قسمت عمده ای از بازیگر صرف این میشود که با متن , بازیگران دیگر و حتی فضای بصری صحنه ارتباط بدنی ایجاد کند وی موضوعات و متن هایی را دوست دارد که آشفتگی های فردی را یا جامعه ای را نشان می دهند و از طرف دیگر شیفته ی آشوب ناشناخته و گریز ناپذیر فرایند خلاقیت است او کارگردانی ست که مرزهای زیبایی شناسی را زیر پا می گذارد حتا به شناخته ترین منتقدان و محققان در باره ی اجراهایش اعتنایی ندارد تخیل او همان قدر که درگیر ساختارها و سیستم های اجتماعی ست ریشه در رویاهایش نیز دارد او به پرسش های پیچیده اجتماعی, فلسفی دست و پنجه نرم می کند بدون اینکه به پاسخ های ساده دل خوش کند و از منتقدان و تماشاگران نیزکمتر از این انتظار ندارد
معرفی کتاب 74

نمایشنامه تنگنا
نوشته محمود دولت آبادی
نشر قطره
چاپ اول 1381
تعداد صفحات 147

بخشی از کتاب :
مه جبین : باز امشب باید تا صبح گوش بدیم به گریه زاری زن بدبخت
محمد علی : گریه زاری اونم چارشبه. بعدش عادت میکنه
غلام : عادت نکنه . گور پدرش . می خواست پس نندازه
مه جبین : اون که پس ننداخته عبدالله تنبل خان
غلام : پس ننه ام پس انداخته ؟

میثم خسروی، علی جعفریان و مرتضا این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پنجاه کارگردان کلیدی تآتر قرن بیستم

29- پیتر اشتاین (1937)

جایگاه اشتاین کارگردان آلمانی در تاریخ تآتر شبیه به موقعیت یک نوجوان در خانواده اش است کسی که هم عصیان گر است و هم منعطف با اساتید خود می جنگد و از آن ها تاثیر می پذیرد . او به وضوج در آثارش تحت تاثیر برشت بود و سعی داشت با استفاده از میراث استادش استعداد هنری رو به رشد خود را محک بزند .اشتاین در آثاراش با از بین بردن قطعیت ساختار دراماتیک نمایش , قطعیت ساختار اجتماعی را نیز به چالش کشید. این واضح ترین تعریفی است که می توان از اثر حماسی در مکتب تآتری برشت اراعه داد . در سال 1970 اشتاین تصمیم گرفت اصل فاصله گذاری را از حوزه اجرا به نحوه اداره گروه های تآتر آلمان نیز تعمیم دهد اشتاین اصول دموکراسی و برابری را در ابتدای همه جانبه وارد تآتر شوبونه کرد که به تازگی اداره ی آن را بر عهده گرفته بود این اصول ویژگی بارز برخی از نمایشنامه هایی محسوب میشد که او کارگردانی کرده بود . کمپانی شوبونه مجموعه بزرگی بود که اشتاین یکی از سه کارگردان اصلی آن محسوب میشد همه بازیگرها در جلسات روزانه شرکت می کردند در این جلسات در مورد اینکه نمایش چه مسیری را باید طی کند بحث می کردند کارگردان ها حتی تکنسین ها را نیز در مسیر افکار خود قرار می دادند ... دیدن ادامه ›› و نظرات آن ها را بی کم و کاست لحاظ می کردند اشتاین به منظور شرکت دادن افراد بیشتری در دموکراسی نوپای خود بعد از اجرا جلسات بحث و گفت و گو برگزار می کرد و از این طریق تماشاگران را ترغیب می کرد که در فرایند تولید نمایش شرکت کنند بعد از مدتی معلوم شد دادن حق مساوی به کارگردان ها و تکنسین ها در تصمیم گیری های حیاتی کمپانی اشتباه بزرگی بوده است اشتاین از تمرین دموکراسی دست کشید سرخوردگی او در قالب گرایش افراطی به ایدعولوژی مخالف بروز کرد یعنی دلتنگی برای تآتر بورژوازی . وی گفت : تآتر ابزار تحقق ایدعولوژی طبقه کارگر نیست تحقق این امر تنها از طریق مبارزه سیاسی واقعی امکان پذیر است که ابزار آن کلام و نوشتن و تصویر است اشتاین به دفعات تاکید کرده است که انقلاب های سوسیالیستی به بهترین شکل در صحنه زندگی واقعی ظاهر می شود نه صحنه ی تآتر. از طرفی تآتر مجرای مناسبی برای انقلاب نبود و از طرفی محدود ساختن تآتر به متن های انقلابی با موازین تآتر هم خوانی نداشت اشتاین مانند افراد از دین بازگشته با شور حرارت درباره ی اجرای خود از پرگینت از ایبسن گفت ( می خواهم با استفاده از این اثر درک جدیدی از ریشه های بورژوازی خودمان را گسترش دهم ) علا رغم خشم اشتاین نسبت به ایدعولوژی سابقش بین این اثر و آثار قبلیش به لحاظ فنی شباهت های زیادی وجود داشت . در نظر بعضی اشتاین اصول خود را زیر پا گذاشته بود ودر نظر بعضی دیگر توانسته بود از سنگینی بار اعتقادات گذسته اش رهایی یابد و با گذشت زمان به کارگردانی با اندیشه و مستقل تبدیل شود
معرفی کتاب 73

نمایشنامه آواز دهکده
نوشته آثول فوگارد
ترجمه مهلا صالحی
نشر افراز
چاپ دوم 1390
تعداد صفحات77

بخشی از کتاب:
ورونیکا : نه !
نویسنده : این طور نیست ؟
ورونیکا : نه !
نویسنده : چطوری کی خوای این کار بکنی ؟ منتظر ... دیدن ادامه ›› می مونی تا روحش پرده رو باز کنه و تلویزیون رو برات روشن کنه ؟!
ورونیکا : راه های دیگه ای هم هست !
نویسنده : پس نمی خوای دست بکشی ؟!
ورونیکا : نه !
نویسنده : اما با همین آرزو ؟!
ورونیکا : بله !
با سلام در زیر لیست چند سایت رو بهتون معرفی میکنم

سایت آگهی و نیازمندی
www.nyazmandy.ir
www.kalanema.ir
www.aqahi.ir
www.kharyd.ir
سایت افزایش بازدید
www.xzz.ir


راه اندازی سایت تبادل لینک
www.linkn.ir


راه ... دیدن ادامه ›› اندازی سایت و اسکریپت
www.wzz.ir

راه اندازی سایت کوتاه کننده لینک
www.qww.ir/qww


سایت کوتاه کننده لینک
www.qww.ir


سایت کارت شارژ
www.charzh.ir

فروش هاست سی پنل و هاست رایگان
www.xpp.ir

۰۶ اسفند ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پنجاه کارگردان کلیدی تآتر قرن بیستم

28- ریچارد فورمن (1937)

ریچارد فورمن در نیویورک به دنیا آمد زمانی که از دانشگاه ییل فارغ التحصیل شد تصمیم داشت شغل نمایشنامه نویسی معمولی را برای خود دست و پا کند .همزمان با بازگشت او به نیویورک در رشته های هنری جنبشی آوانگارد آغاز شده بود که کما بیش واکنشی اعتراض آمیز علیه شرایط سیاسی جامعه محسوب می شد. شغل او می توانست آینده مالی اش را تضمین کند تصمیم گرفت سهمی در این جنبش تجربه گرا داشته باشد او برای انتخاب تماشاخانه اش سراغ سالن های مرسوم تآتر نرفت بلکه تالار همکف سینما تک جوناس در خیابان ووستر اجاره کرد او به دنبال بازیگران معمولی نبود بازیگران او بیشتر از میان نویسنده ها , فیلم سازها, نقاش ها یا دوستانش انتخاب شده بودند . در ابتدای کارش یک نوع دلزدگی در میان تماشاگران ایجاد شد خود او این قضیه را تصدیق می کند :(( در طول شش سال اول می دانستیم نصف تماشاگران قبل از پایان نمایش و اغلب در بیست دقیقه اول سالن را ترک خواهند کرد )) دلزدگی تماشاگران صرفن به دلیل فقدان روایت یا شخصیت های متعارف نبود آنان در تآتر آزاد یا گروه های دیگر به این امر خو گرفته بودند .کار چایکین و گروتفسکی به تمهیداتی مانند وحدت مضمون , آفرینش جمعی , حضور نمایشی و تعهد عاطفی ... دیدن ادامه ›› استوار بود ولی فورمن سعی داشت همه آنها را نقص کند فورمن تمهیدات مخالف آنها را به کار می گرفت : چند پارگی مضمون , تولید مولف - محور , حضور نوشتاری و افراط در فاصله گذاری عاطفی سبک برشت. او در همان ابتدا به اصول زیبایی شناسی خاصی رسید و به آن پایبند ماند : زدودن عادت های عاطفی از هنر به واسطه ی ماهیت کاملن غیر منتظره ی کنش های نمایشی و سبک آزاردهنده ی اجرای تآتراش. تآتر فورمن به طور کامل دیدگاه های نظری او را بیان نمیدارد تآتر او سال هاست قدرت خود را حفظ کرده است چرا که تمام آثار مهم او مفرح هستند , سریع , وحشیانه , خیره کننده , غافلگیرکننده , اهانت آمیز , در عین حال تامل بر انگیز . فورمن صرفن فردی غرق در دغدغه ی شخصی و پژوهش فلسفی در باب واقعیت متمرد نیست او در عین حال به یک مدیر سیرک هم شباهت دارد کسی که آمیزه ای از متن , اجرا , موسیقی , اصوات و اشیاع را در نمایشی واحد عرضه می کند. ماهیت دو گانه کار فورمن که برای گروهش انتخاب کرده , منعکس شده است : تآتر هستی شناسی - هیستریک . وجه هستی شناسانه ی تآتر فورمن در عطشی سوزان و سیری ناپذیر برای یافتن معنایی غایی نهفته است به همین دلیل فورمن تاکید زیادی بر واقعی بودن تک تک لحظه های اثر دارد و اغلب با تکرار این لحظات به ارزیابی مجدد آنها می پردازد . ماهیت هیستریک کار عبارت است از شیوه ی خاصی که برای برانگیختن نقطه ضعف های جسمی , ترس و احساسات غریزی به کار گرفته می شود شیوه ای که ماهیت نامعقولش , عقل گرایی عمیق فرمن را تعدیل می کند . هم کناری هستی شناسی و هیستری انعکاسی است از رابطه ی بین فورمن به مثابه یک نمایشنامه نویس و فورمن به مثابه یک کارگردان . فلسفه اساسن یک کندوکاو عقلانی است حداقل فورمن چنین اعتقاد دارد و دلیل عاری بودن نمایشنامه های فورمن از احساسات انسانی این است که او نمی خواهد تعقل را خدشه دار کند از سوی دیگر تآتر بدون جنبه ی جسمانی آن معنی ندارد , در حالت هیستری خواسته های جسمی بر خواسته های عقلی چیره می شوند فورمن تآتر را رسانه ی ازتباطی بهتری نسبت به داستان , شعر یا نثر جدلی می داند چرا که تآتر هنری زنده و ملموس است
علی جعفریان این را خواند
نیلوفر ثانی، مرتضا و میثم خسروی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
معرفی کتاب 72

نمایشنامه خشم شدید فیلیپ هوتس
نوشته ماکس فریش
ترجمه حمید سمندریان
نشر قطره
چاپ سوم 1392
تعداد صفحات 62

بخشی از کتاب :
هوتس : برگردیم سر سوالمون
ویلفرید: بس کن دیگه فیلیپ
هوتس: پس به عقیده ی تو ازدواج کار درستیه ؟
ویلفرید ... دیدن ادامه ›› : آچارها رو از پنجره پرت می کنم بیرون ها !
( از جا بلند می شود )
ویلفرید : واقعن این کار می کنم ها .
( هوتس به کار خود ادامه می دهد )
هوتس : من همیشه به شوخ طبعی تو حسادت می کردم ویلفرید. حالا چرا یکدفعه از دست دادیش ؟ فقط به این دلیل که من نمی تونم به این حقیقت که تو با زنم رابطه داری بخندم ؟

ابرشیر و علی جعفریان این را خواندند
مرتضا، میثم خسروی و نیلوفر ثانی این را دوست دارند
اتفاقا نمایشش تو آو تا ده اسفند داره اجرا میره.. به دیدنش بیشتر ترغیب کردین
۲۵ بهمن ۱۳۹۳
تبریک بسیار زیاد.چقدر خوب ..... تاتر جایگاه خواندن و خواندن و پژوهشه حتی برای مخاطبانش چه برسد به کسانی که می خواهند پا به این عرصه با شکوه بگذارند..... به نظر میرسه گام هایتان را در مسیر درستی بر می دارید. باز هم تبریک
۲۵ بهمن ۱۳۹۳
مرسی خیلی ممنون :)
۲۵ بهمن ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید