روزی روزگاری در مراکش : یک ورکشاپ آموزنده و ارزشمند
ایستگاه سفید : انتظاری در برفی سنگین
هنر کشتن : هنری در تار و پود تار عنکبوت
تهران ساعت 25 : با اینکه در سال 1998 بازی انجام شده ولی باز هم از زدن آن گل احساس غرور میکنم و جالب است در شادی مردم از صحنه ای فیلم میگیرد که با جامعه ی امروزی کمی تفاوت داشت
بم روز سوم . روز دهم : در آن خرابی به بار آمده شیون های مردی که میگفت :(( پسرم قرار بود دانشگاه بره . این گل سر دخترم بود.)) بسیار غم انگیز بود و اذان گفتن آرشیتکت عکاس بسیار زیبا بود

عاشق لحظه ای ام که مارال داشت مردن خودش رو توصیف میکرد

منظر رزی نشسته بودم که یهو یک دستی بهم خورد گفت ببخشید اون آقا امشب نمیآد ..... گفتم کی؟ گفت همونی که هر شب میآد یه علمه گل رز میاره .....همونی که شب تا صبح اینجا میخوابه......همونی که پاش درد میکنه عصا میزنه.... همون آقای که فکر میکنه این خانوم رو کشته......همون آقایی که فکر میکنه شوهر این خانومه!!!!!

استفن کینگ نویسنده بزرگیست که نویسنده کتاب هایی چون shawshank redemption, green mile, shining, cujo , carrie, the mist و... است که امروزه تبدیل به فیلم های بزرگی شده است که به نظر من این تئاتر دیدنی است