در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال هدیه کاظمی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:10:48
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
تیم همیاری عزیز
من بلیط این کارو قبلن خریدم.اما فراموش کردم دانلود کنم.الان از کجا میتونم بلیطمو دانلود کنم؟
آذرمهر این را خواند
محمد مجللی این را دوست دارد
گروه همیاری (support)
درود بر شما
شما میتوانید کد پیگیری بلیت خود را (دریافت شده در ایمیل یا از طریق پیامک) در بخش پیگیری خرید تیوال وارد نموده و بلیت های خود را دانلود نمایید.
بخش پیگیری خرید بلیت در بالای صفحه اصلی تیوال قابل مشاهده می باشد.
۰۲ اسفند ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یه نفر درباره موسیقی نمایش پرسیده بود و متاسفانه باقی دوستان در جواب دادن کم لطفی کرده بودند.
قبل از این که کار رو ببینم با خودم گفتم اگر رفتم و موسیقیش رو شناختم حتمن بیام به اون دوست عزیز بگم.چون خودم اثلن دوست ندارم سوالم بی جواب بمونه و احساس کردم ممکنه برای اون دوستمون هم همین احساس به وجود اومده باشه....ولی متاسفانه هر چی گشتم پیدا نکردم که کی بود :)
در هر صورت موسیقی مال "رودی واله" بودش...مال فیلم کلاسیک The Vagabond Lover.
ممنون از شما واقعا
بیزحمت اگر امکانش هس لینک دانلودش رو اینجا بزارید چون با سرچ فیلم و آهنگساز نتونستم بیابم. یا شاید بلد نبودم. در هر صورت بازم ممنون.خیلی خیلی لطف کردید
۳۰ مرداد ۱۳۹۷
ای بابا اکسان داشت که...یه عمر اسم این بابا رو اشتباه تلفظ کردیم :)))))
۳۰ مرداد ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قبل از دیدن نمایش به این فکر می کردم که شاهد کدوم ریچارد خواهم بود ، دوم یا سوم ؟ که بلافاصله بعد از شروع کار متوجه شدم که ریچارد سومه ( البته بعد از دیدن عکس ها و تبلیغات کار دیدم که روی اسم ریچارد یک علامت "سوم" نامحسوس هست و من متوجه نشده بودم) .
آقای نعیمی عزیز همیشه نقطه نظر و دیدگاه خودشون رو نسبت به نمایشنامه های بزرگ داشتند که همیشه هم این برداشت های آزاد برای منه نوعی :) خوشایند بوده ، البته تا الان . این ریچارد خلق شده توسط حمیدرضا نعیمی کمی برام غریب بود ...
اول اینکه چرا به جای اضافه کردن یه قوز کوچیک ، ریچارد خم شده بود ؟ بنده خدا حامد کمیلی گاهی ناخودآگاه صاف میشد ... خب انسانه دیگه . کمر درد میگیره :)
دوم اینکه این بعد شخصیتی از ریچارد برای من کمی تازگی داشت . ریچارد تعریف شده در سیستم من دیکتاتور تر و سادیستیک تر از این حرفاست ، که البته یه جایی از نمایش این مسئله برام کمی حل شد . ( جایی که ریچارد گفت : اتفاقن اینها همه از مازوخ درون من میاد) این تعریف تازه و غیرشکسپیری از ریچارد ، جالب بود.
اما در مورد ریتم و اجرا ، به نظر من اگر بخش رقص های بی ربط حذف می شدند و کمی شخصیت ها بیشتر پردازش می شدند ، کار بیش از این تاثیر گذار می بود.البته که دیدن رقص های دسته جمعی و باله و تماشای دامن های زیبای بانوان هنرمند روی صحنه کمیاب و لذت بخشه ، ولی من ترجیح می دادم به جای همه ی اینها ، نمایش بیشتر دینش رو به شخصیتی که اسمش رو یدک می کشه ادا می کرد . اتفاقی که در سقراط و فاوست و رابینسون شاهدش بودیم . حرکات موزون در اینجا برعکس فاوست ... دیدن ادامه ›› و سقراط تاثیری در ضرباهنگ کار نداشته و بیشتر جنبه ی سوء استفاده از جذابیت زنانگی به کار اضافه می کردند . نکته ای که دقیقن برعکسش رو در الیور توییست شاهد بودیم . رقص ها و آواز دسته جمعی که به دلیل موزیکال بودن کار نه تنها بی ربط نبود ، بلکه خیلی هم به جا بود. به گمان من جناب نعیمی عزیز با اضافه کردن این صحنه ها سعی در همراه کردن تماشاگر با روند نمایش داشتند و بنا بر نظر شخصی بنده اصلا وجود این صحنه ها بی مورد بود . به نظرم فقط یه جا رقص ها جالب بود ( صحنه ی قتل نجیب زاده ها که شروع به رقص می کنند و بعد از قطع موسیقی با اشاره ی ریچارد می میرند) اگرنه بقیه ی صحنه ها به قدری با نمایش بی ربط بودند که برای وصل کردنشون به نمایش ، خود بازیگران شروع به دست زدن و تشویق کردن رقصنده ها می کردند.
در کل با تمام این اوصاف خوشحالم که فرصت دیدن این نمایش نصیبم شد .
تشکر از حمیدرضا نعیمی عزیز ... هنرمند بی تکلف و خوشرو و دوست داشتنی . به قول دوستان : مرسی که هستی
عاطفه گندم آبادی، جهان، بابک، میترا و solaris این را خواندند
محمد لهاک، مجید ذاکر، سامان و سارا حدادی این را دوست دارند
سپاس از اینکه با ما همراه شدید و نمایش را دیدند
و همچنین نظرتان را نوشتید
۱۹ مرداد ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از استقبال عجیبی که از کارهای اقای پیروزفر در این سال های اخیر میشه ، می ترسم.
از طرفی می ترسم و از طرفی خوشحالم از تئاتر دوستیه هموطنان .
می ترسم پارسا پیروزفر که در سینما و تلویزیون خطر بازیگر گیشه ای شدن رو با هوش و ذکاوت از سر گذروند ، همیشه با بهترین کارگردان ها کار کرد و بهترین نقش ها رو گرفت و گزیده کاری کرد ، در تئاتر به دام تماشاگرنماها بیفته (با یک دیدگاه کاملا بدبینانه البته) .
من به شدت سبک ایشون رو دوست دارم و تک تک کارهایی چند سال اخیر ایشون ، درنوع خودشون برام ماندگار شدند. این کار رو هنوز فرصت نکردم ببینم ، اما با پیشینه ای که از نمایش های قبلی آقای پیروزفر دارم ، متاسفانه تماشاگران آن طور که باید ، نبودند. خودم هم از این مبحثی که دارم پیش می کشم به شدت شرمنده ام و متاسف. ولی نظر به اینکه بلیط نمایش های هنرمندان دیگر به این سرعت فروش نمیره و اینکه هر کار آقای پیروزفر داره رکورد فروش کار قبلی رو میزنه ، فقط میتونم بگم امیدوارم به خیر بگذره و پارسا پیروزفر در تئاتر هم همین سیر عاقبت بخیری رو طی کنه.
از صمیم قلب امیدوارم کسی به خودش نگیره و ناراحت نشه ... و دوستان درک کنند که حرف من از روی عشق به تئاتر و سبک آقای پیروزفر هست و بس و صدالبته اینکه همه ی این ها نظر شخصی بنده است (که امیدوارم در این باره اشتباه کرده باشم).
خلاصه اینکه خدا پارسا پیروزفر رو از تئاتر و رضا بهبودی رو از پارسا پیروزفر نگیره :))))
و این سه رو از ما نگیره و صد البته ما رو از این سه :))
۱۳ مرداد ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
می بینم که تالار مولوی هنوز بازنشسته نشده ... امیدوارم بازسازی شده باشه حداقل ، قبلنا صندلی هاش داستانی بود واسه خودش :)
محمد لهاک این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گاهی بعضی از نمایش های جمع و جور ، صد مرتبه از بعضی نمایش های پرستاره و پر سر و صدا جالب تر از آب در میان.
دیدن این کار هم شاید خالی از لطف نباشه :)
هدیه کاظمی (nebula)
درباره اپرای عروسکی رستم و سهراب i
با توجه به روند رو به رشد نمایش های جناب غریب پور که جدیدن شدند استاد غریب پور (البته نه که این بنده ی حقیر ایشون رو به استادی نشناسم ، سوء تعبیر نشود ، فقط از کودکی شنیدم مشک آنست که خود ببوید و ...) بگذریم ، به ذهنم رسید که مطالبی رو عنوان کنم.

مطالبی که بعد از دیدن سه گانه ی قبلی ایشان به ذهنم رسید اما بیان نکردم ، شاید چون توسط دوستان دیگر بیان شده بود و شاید به حرمت اسم مولانا و شمس ، به خودم اجازه ندارم که بنویسم.
اما الان که می بینم نمایش های جناب غریب پور از سه گانه تبدیل به چهار و در آینده شاید پنج گانه بشوند ، حالا لازم می بینم که مهر سکوت رو بشکنم.

بعد از دیدن نمایش حافظ که دوست داشتم و مولانا که دوست نداشتم (حالا به هر دلیلی) بعضی از دوستان علاقه مند به اپرا پس از نظرخواهی از من ، از دیدن کار منصرف شدند . چرا که توقع دیدن اپرا روی صحنه داشتند . نه صرفن دیدن کلمه ی اپرا در بروشور و یا تعریف دو سه خطی از اپرا که توسط جناب غریب پور عزیز بیان شده.

تمام حرف بنده ی حقیر این است که همین یک کلمه ی اپرا ، قشر اپرادوستی را به سالن روانه می کند که قطعن پس از دیدن کار به دلیل عدم وجود ... دیدن ادامه ›› شاخصه های کلی اپرا ، اظهار نارضایتی می کنند. اتفاقی که تقریبن برای خود من و کاملن برای بعضی ها که می شناختم افتاد.

این که من در لا اسکالا یا کاخ گارنیه اپرای زنده ندیدم درست ، ولی به قدر کافی اپرای غیر زنده مشاهده کردم که اظهارات اخیرم بر مبنای آن ها ، یعنی اپراهای واقعی باشد و نه صرفن ویکی پیدیا.

و در آخر اینکه مواردی که گفته شد نظر شخصی بوده و به هیچ وجه قصد توهین ندارم و دلیل بیانش هم این بود قطعن جناب غریب پور جزو آن دسته از فعالان تئاتر که تنها هدفشان کشاندن مردم به سالن های تئاتر با استفاده از تبلیغات فریبنده هست و هیچ اهمیتی به راضی خارج شدن تماشاگر از سالن نمی دهند ، نمی باشد.
خانم کاظمی، باید بگم خیلی سپاس از اینکه مهر سکوت خودتون رو شکستید و اجازه ندادید بیش از این بار سنگین کلمات بر شما فشار بیاره. :-)
چند نکته گنگ و مبهم در نوشته ی شما بود که ممنون میشم کمی بیشتر راجع بهش بفرمایید.
اول اینکه کجا جناب غریب پور خودشون رو استاد خطاب کردند که شما اون رو مورد کنایه قرار داده اید؟! من پس از مدتی تامل به این نتیجه و گمان رسیدم که شاید منظور سرکار، عکس تبلیغاتی رپرتوار باشه که در اون از عنوان "اپراهای عروسکی استاد غریب پور" استفاده شده. اگر حدس بنده درست باشه، بد نیست بدونید که طراحی و عنوان بندی کامل تبلیغ به عهده گروه محترم تیوال بوده و گروه آران یا شخص آقای غریب پور دخالتی در این موضوع نداشته اند. اما اگر منظور و اشاره ی جنابعالی به جای دیگری است لطفا بفرمایید که ما نیز در جریان باشیم. چون به نظر بنده که افتخار شاگردی ایشون رو دارم، بعد از سالهای سال فعالیت و کارهای گوناگون نیازی نیست که ایشون بخواهند خودشون رو استاد خطاب کنند!! اندکی کم لطفی میکنید.

اما ... دیدن ادامه ›› مطلب دیگر در مورد عنوان اپرا است که در دوره های گذشته هم دوستانی به آن اشاره داشتند و البته خیلی بیشتر از چند خط راجع به اون صحبت شده و توضیحات و تعاریف رو بار دیگر با دوستان مرور کردیم.
شما می فرمایید این آثار اپرا نیست... اما ادامه نمی دهید که به چه دلیل اپرا نیست؟! تعریف شما از اپرا چیست؟؟!
برای آگاهی بیشتر و مجددا به سه ویژگی اصلی و مشترک اپراها اشاره میکنم:
1.منظوم بودن دیالوگ ها
2.استفاده از بازیگر-خواننده ( در اینجا عروسک)
3.استفاده از عنصر موسیقی به شکل دراماتیک، پیوسته و اثر گذار در نمایش

که در تمامی 6 اثر اپرایی عروسکی گروه آران این ویژگی ها موجود میباشند.
( چنانچه علاقمندید پیشنهاد میکنم نگاهی به تاریخچه و تعاریف در اپرای پکن و شباهت ها و تفاوت های آن با اپرا در غرب بیندازید. )

اما مطلب دیگری که بسیار برایم گنگ بود، ناراحتی شما از اجرای سه گانه و چهارگانه آثار بود... اینکه چه ایرادی در اجرای مجدد آثاری که در طی 10 سال فعالیت یک گروه هنری ساخته شده است، وجود دارد؟؟!
آیا شما به تئاتر یک بار مصرف اعتقاد دارید؟!! اینکه یک گروه نمایشی 1سال و گاه بیشتر از عمر خود را صرف تولید یک اثر کنند و فقط در 30 یا 40 شب اجرا آن را خلاصه کنند و تمام...
اگر گروه آران دست به تولید و اجرای اثر جدیدی نمیزد و فقط در تولیدات گذشته ی خود دست و پا میزد، میشد قسمتی از حرف شما را پذیرفت، اما گروه آران نشان داده که هر یک یا دو سال اثر جدیدی را خلق میکند که گامی از اثر پیشین خود فراتر برداشته است!

امیدوارم زیاده گویی های بنده را شما و دوستان دیگر ببخشید، اما تمام تلاشم را کردم که کوتاه تر شود که نشد...

لطفا چنانچه قابل دانستید پاسخ بفرمایید...
۲۳ شهریور ۱۳۹۳
ببخشید اینجا می نویسم؛ خواهش می کنم به پیشنهاد دوستانتان، پیشنهاد بنده را در مورد تیوال با هدف تعامل بیشتر کاربران، مطالعه بفرمایید.
۲۶ شهریور ۱۳۹۳
من دیروز نمایش رو دیدم. خیلی توی ذوقم خورد.
اجرای عروسکی خوبه اما واقعا واقعا واقعا لهجه و در بعضی مواقع حس و نحوه اوازخوانی خواننده ها به معنی واقعی کلمه فاجعه بود. جز دو سه بیت که بدون اواز اجرا میشه، کلا کلام قابل فهم نیست. هیچ فرقی با دیدن یک نمایش به زبان روسی یا هندی یا ترکی یا هر زبان دیگه ای که بلد نیستید نداره و این واقعا در کل نمایش به شدت ازار دهنده است. حس خواننده ها در بعضی مواقع کاملا برعکس فضا است. شاهنامه رو با این کار نابود کردند و این خیلی بده.
الان این همه خواننده توی این کشور هست.
ضمنا با عوض کردن ریتم شاهنامه، کل بار احساسی اثر رو خراب کرده.
۰۷ مهر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ظاهرن همه با این شهر موش ها خاطره دارن غیر از ما !!!!!!!
واقعن برام سواله ؟؟؟
چرا من ندیدم شهر موش ها رو ؟؟؟؟
خیلی عجیبه !!!
ندیدی؟؟؟؟؟ مگه میشه؟
۱۱ شهریور ۱۳۹۳
من طرحش رو می نویسم که اونجا هم امکانات افزایش پیدا کنه هدیه جان.
:)) تا بلکه مسئولین اون سیاره هم به امور رسیدگی کنن.
۱۲ شهریور ۱۳۹۳
بلمه حتمن باید به گوش مسئولین رسوند :))))
۱۵ شهریور ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یه بار یه پلان تو زندگیمون درست دراومد ، اونم می گی بوم تو کادره ؟؟؟؟
.
.
.
.
.
نکته ی دردناکه زندگی همینه ، که همیشه یه جورایی بوم تو کادره :(((((
ای بابا تیوال جان آخه این چه کاریه که این جوری سانس ها رو برای خرید تو سایت باز می کنی ؟
تیم همیاری یعنی چی آخه ؟
مسئولین نمایش یعنی چی آخه ؟
من برای پنج شنبه ساعت 6 بلیط گرفتم در حالی که یکی از دوستانمون نمیتونه اون ساعت بیاد و خیلی ناراحته . در حالی که اگر سانس ساعت 9 همون روز همون موقع باز شده بود ، بلیط اون سانس رو می گرفتیم و اون بیچاره هم می تونست کارو ببینه .

الان هم اگر کسی از دوستان مایل باشه من میتونم بلیطامو در اختیارش بگذارم و برای سانس بعد بلیط بگیرم.
بلیط هام ردیف اول بالکن هست به تعداد 4 تا برای 5 شنبه ساعت 6
محمد لهاک این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پس رضا بهبودی کو ؟؟؟؟

من رضا بهبودی رو می خام :(
محمد لهاک این را خواند
سپهر امیدوار، طیبه علیرضایی، سحر.ز، کیمیا TAV و لونا این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Guns N' Roses - Don't Cry

از نظر روانشناسی ثابت شده که اکثر افراد از زمان حاضر خودشون ناراضی هستند و آرزو می کنند که زودتر که زودتر یا دیرتر به دنیا می آمدند.

من خودم همیشه آرزو داشتم بیست سی سال پیش به سن الانم بودم.
دهه ی هفتاد و هشتاد ...
فیلمهای خوب ....
موسیقی معرکه ....

زمانی که عقده های درونی و مشکلات زندگی ، آدمهایی مثل اکسل رز و سید برت و خیلی های دیگه رو خلق می کرد.

زمانی ... دیدن ادامه ›› که موسیقی ابزاری بود برای نشان دادن شخصیت آدمها و فریاد زدنه درونشون ، نه مثل حالا یک نقاب برای اینکه خود حقیقیشونو پنهان کنند.

اما چه می شه کرد .
حداقل هنوز آهنگهای قدیمی رو داریم که دلمونو بخراشه ...
هنوز اکسل رز هست . . هرچند چاق و پیر ... هرچند که دیگه شلوار می پوشه ... هرچند که دیگه حال رو صحنه دویدن رو نداره ....
اما هنوز هست ، یادگار نسل یاغی

هنوز فریاد می زنه :

There's a heaven above you baby
And don't you cry tonight
یک سوال از عزیزانی که کار رو دیدند :
برتولت برشت یک نمایشنامه داره به اسم ننه کارار و تفنگهایش . برام جای سواله که آیا این نمایش ، همونه ؟ اون هم همین طور حال و هوای جنگ داشت . اما این که بازیگرای نمایش همه خانوم هستند منو به شک انداخت . مگر اینکه نقش پسرهارو ، خانوم ها بازی کنند.
بهرنگ این را خواند
سلام خانم کاظمی عزیز. این نمایش مبتنی بر نمایش نامه ای از برشت به همین نام (ننه دلاور و فرزندان او) است. جهت اطلاع، لینک مربوط به کتاب را ذیلا" برایتان می گذارم:http://shahreketabonline.com/products/34/36993/
۱۱ مرداد ۱۳۹۳
ممنون عزیز :)
ولی هنوز فکر می کنم این همونه ، اسمش عوض شده :)
۱۱ مرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هدیه کاظمی (nebula)
درباره اپرای عروسکی مولوی i
دو روزه که کار شروع شده ، اثر عزیز و گرانبهایی که درباره ی مولاناست ؛
و عجیب و ناراحت کنندست که فقط دو نفر درباره ی خود این اثر نوشتند !!!!!
به جاش در عوض خیلی داغه بازار سیاه بلیط در دیوار این نمایش.
دوستان ، لطفن کم لطفی ننموده و ما رو هم نظرات زیباتون بهره مند فرمایید.
غزاله کهن دل و محمد لهاک این را خواندند
شکیبا و پگاه این را دوست دارند
برای من هم به شخصه این معضل خیلی دردناکه که صفحه مربوط به چنین شاهکاری انباشته از پیامهای به نوعی اسپم باشه :(((
۲۰ خرداد ۱۳۹۳
نه ... یعنی نمی دونم راستش .
شاید بهتر بود نمی نوشتم بازار سیاه ، چون از قیمت ها بی اطلاعم.
۲۰ خرداد ۱۳۹۳
من هم آمدم اینجا که نظرات را بخوانم و متاسفانه نظر مریوط به کار کم دیدم اما نمی توان به خرید و فروش بلیط هم اعتراض کرد، چون یکی از قابلیت های این سایت همین خرید بلیط است و مکان مجزایی هم برای تقابل دوستانی که بلیط می خواهند یا بلیط اضافه دارند در نظر گرفته نشده
۰۶ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام دوستان ،
مدتیه دنبال نت پیانوی از سرزمین های شرقی (پالت) می گردم.
گفتم آخرین تیرو تو تاریکی بندازم ، ببینم کسی میتونه این جا راهنمایی کنه که از کجا می تونم پیداش کنم ؟
محمد لهاک این را خواند
غزاله سماوات و محمد مجللی این را دوست دارند
سلام خانم هدیه
من ساکن تهران نیستم اما دربعضی سفرها سری به یک فروشگاه( اسمش را خاطرم نیست) در ضلع شمالی پیچ خیابان کریمخان " حد فاصل میدان ولیعصر و حافظ " میزنم که آثار خاص رو حتما در طبقه دومش داره. اگر فرصت شد بروید
۱۹ خرداد ۱۳۹۳
خیلی خیلی ممنونم.
حتمن می رم سراغش.
۱۹ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جنگ ....
راستی که با چنین جنایات خونینی ، چه قدر نوشته ها و اندیشه های بشر باطل جلوه می کند. آنجا که فرهنگ و تمدن هزار ساله ی بشر نتوانسته باشد جلوی این رودهای خون را بگیرد ، پس هرچه می کنند و می گویند دروغ است.
من سربازی جوانم ؛ با این وصف ، جز یاس و مرگ و هراس و خامی کشنده ای که در ژرفای غم و حسرت مغروق است ، چیز دیگری از زندگی نمی شناسم.

به چشم خود می بینم که چگونه ملت ها را در برابر هم می گمارند و اینان کورکورانه ، احمقانه ، برده وار و بی گناه به جان هم می افتند. به چشم خود می بینم که متفکرترین مغزهای جهان هم خود را اختراع سلاح های مرگبار می کنند و بعد سعی دارند کار خود را موجه و لازم جلوه بدهند.
من و جوانان هم نسل من در همه ی جهان این ها را می بینیم و با آن دست به گریبانیم.

روزی که جنگ به پایان برسد ، پدرانمان چه انتظاری از ما خواهند داشت ؟
مایی که سالیان دراز شغلمان کشتن انسان ها و اولین حرفه زندگی و شناخت ما از زندگی تنها یک چیز بوده است : مرگ.


در جبهه ی غرب خبری نیست - اریش ماریا رمارک
جنگ یعنی به صدا درآمدن ناقوس مرگ ازش متنفرم که عزیزترین کسم رو ازم گرفت
۱۳ خرداد ۱۳۹۳
نه خدا رو شکر هنوز سایه اش بالای سرمونه
از من که کلی بدنم داغون شده هم سالمتره. گاهی وقت کنیم با هم بیرون بریم به گرد پاش نمی رسم
۱۰ تیر ۱۳۹۳
خدا رو شکر. سایشون مستدام
۱۰ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هدیه کاظمی (nebula)
درباره اپرای عروسکی حافظ i
یک تشکر حسابی از تمامی گروه این نمایش .
تماشای این اثر ناب ملی در بهترین کیفیت ، در زمانی که بیشتر تئاترها براساس نمایشنامه های خارجی اجرا می شه ، دوباره یادم آورد که چرا گاهی احساس وطن پرستی می کنم.
ممنون که یکی از دلایل این احساس رو دوباره برام یادآوری کردید.
گفتنی های درباره ی این اثر فاخر رو ، دوستان از قبل زحمتش رو کشیدند.
خوبی های این کار ، از دکور و موسیقی و غیره تا انتقاداتی از جمله طولانی بودن کار ، همه و همه به خوبی توسط دوستان بیان شده.
اما در طول نمایش ، یک احساس عجیبی داشتم . با خودم تصور می کردم اگر این کار توسط بازیگران و با موسیقی زنده اجرا می شد ، چه اپرای عظیمی از آب در می اومد .
نمی دونم چرا ... اما دلم می خواست به جای عروسک ، انسان روی صحنه ببینم. شاید چون من خیلی عروسک دوست ندارم ، این احساس رو پیدا کردم.

پ .ن : نمی دونستم که حافظیان هم سماع می کردند . یعنی دیدنش واقعن برام عجیب بود . هنوز هم در این مورد کمی گیجم .
سماع تا جایی که بنده خواندم ، سابقه اش از دوم هجری قمری هست ...


الان هم جایی دیدم این رو نوشته :


در باره زمان پیدایش مجلس سماع اطلاع دقیقی در دست نیست ، لکن سماع سابقه ای مذهبی غیر اسلامی داشته و از زمانهای بسیار دور در ... دیدن ادامه ›› پرستشهای مذهبی و پرستشگاهها مورد استفاده واقع شده و به شنوندگان رقت قلب می بخشد ( تاریخ خانقاه ایران ص 429 )

ولی قدر مسلم این است در صدر اسلام سماع بدان صورت که در مجالس صوفیه برگزار شده وجودنداشته است ، تا در سال 245 هجری که ذالنون مصری از زندان متوکل آزاد گردید ، صوفیان در جامع بغداد به دور او گرد آمده و درباره سماع از او اجازه گرفتند قوال شعری خواند و ذوالنون مصری هم ابراز شادی کرد و در سال 253 که نخستین حلقه سماع را علی نتوخی یکی از یاران سری سقطی ( متوفی 253 ) در بغداد به پا کرد.

از این زمان به بعد مجالس سماع شکل به خود گرفته ، تشکیل حلقه سماع مرسوم گردیده گروهی به نظاره آن پرداختند ، جاذبه موسیقی همراه یک سلسله سخنان عرفانی و محرک ، افراد پرشور و حساس را به نوعی روحانیت و معنویت دعوت می کرد و عده ای از اشخاص متفرقه نیز همراه صوفیان به سماع می پرداختند .
۱۱ خرداد ۱۳۹۳
خیلی خیلی ممنون از توضیحات خوبتون.
البته خودم هم کمی پرس و جو و تحقیق کردم و متوجه شدم مشکل از کم اطلاعی من در این زمینه بوده.
۱۳ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
30000 تومان ؟
می بینم که تماشاخانه ایرانشهر دوباره می خواد رکوردزنی کنه .
هدیه جان الان شده 20 تومان ولی گویا باز هم زیاده :)
۱۰ خرداد ۱۳۹۳
خواهش عزیزم :)
۱۰ خرداد ۱۳۹۳
من شنیدم خود کارگردان اینطور خواسته.
۱۱ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تا همین دیروز واقعن قصد داشتم این کار رو ببینم. به خصوص با خواندن متن که خیلی به نظم جالب اومد.
اما با دیدن بیلبوردهای تبلیغاتی این اثر در خیابان ، منصرف شدم.
واقعا چه نیازی به این تبلیغات هست ؟ این که افرادی رو به سالن بیاره که هدفشون نه لذت بردن از یک تئاتر زیبا ، بلکه صرفن تفریح کردن هست ؟
آیا تئاتر مخاطب خودش رو نداره ؟ معلومه که داره.
یکی مثل من که با دیدن بیلبورد توی خیابان ، با خودم گفتم : وای ... از اون نمایش هاست که مردم چیپس به دست می آیند و نمایش هم با چند تا تیکه ی بی مزه خنده رو لبهاشون می یاره و از خجالتشون در میاد (در این مورد صرفن منظورم این نمایش نیست. چون این کارو ندیدم و از روی تجربه های قبلی عرض می کنم)

به امید روزی که دست اندرکاران تئاتر خودشون رو قانع بکنند که تئاتر ، مثل پفک و بستنی نیاز به تبلیغ نداره.
با نفس تبلیغات بیلبوردی مشکل دارید یا با نوع خاص بیلبورد این کار؟ من متوجه نشدم.
۱۰ خرداد ۱۳۹۳
آقای محمدرضا موافقم
خانم هدیه مخالفم
هر کسی از ظن خود شد یار من
شبی که با دوستم بابک این کار را دیدم در صندلی کنار من پسرک 20 و اندی سال تنها آمده بود . چند دقیقه از کار گذشت موبایلش را در آورد و در تاریکی سالن با فلش گوشی از خودش که توی صندلی آمیزان بود عکس گرفت. بجز نور فلش، خنده های بی مورد و بلندش حواس من، سایرین و ... را ... دیدن ادامه ›› پرت میکرد
اما من لذت خودم را بردم
بالاخره روزی دیگران هم مثل من و شما خواهند فهمید که حضور در هر فضائی مختصات خاصی را لازم دارد
بگذاریم خود آدم ها به این شعور برسند. زور یا توضیح که باشد اگر درکش نکنند فایده‌ای ندارد
۱۹ خرداد ۱۳۹۳
آقای محمود باهاتون موافقم
۱۰ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی جالبه ، با کلی منت ، روزی رو برای دانشجویان تعیین می کنند و می گن با کارت دانشجوی از گیشه بلیط نصف قیمت بگیرید.
حالا قشنگش اینجاست : گیشه اصلن باز نمی شه.
واقعن دانشجوی مملکت رو چی فرض کردند ؟ یک عده آدم علاف که دم گیشه می ایستند تا شاید ، شاید گیشه تا ساعت 5.30 و 6 باز بشه ؟
اینم از قشر فرهنگی و هنری... دیگه از بقیه چه انتظاری می شه داشت.
خنده دار اینه که هیچ کس هم پاسخگو نیست.