در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مهیا | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:46:00
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کدوم حاکمی میتونه ادعا کنه در طول حاکمیتش دستش به خون آغشته نشده؟

موضوع نمایش برای من بسیار جذاب بود. موزیک و نورپردازی صحنه رو دوست داشتم، ... دیدن ادامه ›› یک جور حس ترس رو القا میکرد. من از بدو ورود به سالن و موقع بالا رفتن از پله ها و پیدا کردن صندلیم حسابی در فضای نمایش فرو رفتم. تاریکی نسبی صحنه هم به این همراه شدن کمک میکرد. بازی ها نسبتا بود، فقط بعضی جاها صدای بازیگرها باهم قاطی میشد و داد میزدن روی صحنه که خب جالب نبود.

چیزی که در مورد این کار اصلا دوست نداشتم استفاده از پاورپوینت بود! که از نظر من با وجود تلاش کارگردان لایتچسبک بود!!! یک جور شوخی زورکی که خنده دار هم نبود.
از نظر داستان پردازی هم کمی ضعیف بود. بعضی جاها فریادهایی شنیده میشد و حرکاتی دیده میشد که البته مفهوم خاصی نداشت. به خاطر ندارم اسم شخصیتی رو که مرتب به میله های زندان باتوری می چسبید و در تلاش بود شخصا الیزابت را تنبیه کند، ولی واقعا اون بازی پر انرژی و فریادهای ایشون علیرغم تلاششون خیلی به دل نمی چسبید. سخنرانی که راهبه ها رو تشویق به عزاداری میکرد، ... . نه این که بد و غیرقابل تحمل باشه اما میتونست هنرمندانه تر و به دور از لودگی های مرسوم اجرا بشه. شاید هم کوتاه شدن نمایش میتونست کمک کنه به کمتر شدن این جور حرکات بی اثر.
قسمت هایی از نمایش گنگ بود. تا قبل از برگزاری دادگاه الیزابت همه چیز خیلی جذاب بود. اما بعد از اون جریان تغییر میکرد و الیزابت که به نظر معصوم و بی گناه می اومد و طبق دفاعیاتش در دادگاه قربانی سیاست های دربار بود، تبدیل شد به همون خون آشامی که ازش اسم برده میشد. یک مقداری برای من قابل درک نبود. اما شاید مفهومش این بود که تو این ماجرا به غیر از ژاکوب همه گناهکار بودن. ولی چرا ژاکوب اصرار به نجات الیزابت داشت؟؟؟ قسمت مربوط به خواب ژاکوب هم اصلا برای من مفهوم نبود. ممنون میشم اگر کسی بتونه به روشن شدن داستان کمک کنه.

در کل نمایشی بود که از حیث موضوع متفاوت و جذابش تا چند روز ذهنم رو مشغول کرد و علاقه مند شدم داستان الیزابت رو بخونم. نمی تونم بگم کاری بی نقص و فوق العاده بود اما از نظر من ارزش دیدن داشت.
آقای جوانی،
شما همیشه نکات منفی نظرات کاربران در مورد نمایش الیزابت باتوری رو دوست دارید. من بارها به این نکته پی بردم......
دو بار این نمایش رو دیدم، علاقه داشتم که رفتم . ولی شخصا با چنین نکات منفی که برخی دوستان در مورد نمایش میفرمایند ، موافق نیستم. اینها رو ندیدم. این نظر من هست!
دوست داشتم بیان کنم ، چنین نظرات بالا، بعقیده من حرفه ای نیستن! چرا چنین بود نمایش نامه چرا اصلا ... دیدن ادامه ›› چنان بود؟
احترام به کارگردانی و بازیگری فراموش نشود شاید بهتر هست. بهر حال تازه وارد تیوال شده ام اما مانند بعضی ها جبهه نمیگیرم.
در آخر نظر دوستمون محترم .
۲۴ مرداد ۱۳۹۸
آقای جوانی
درود فراوان بر شما
البته که در تضارب آرا، شما نیز دستی بر آتش دارید،
مثلا بر رائ من.
۲۵ مرداد ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من شنیدم توی جنگ آدم‌ها با دشمن‌هاشون می‌جنگن ولی ما الان داریم با خودمون که می‌جنگیم! قربان، ستوان لوکاش مرد خوبی بود، عاشق زندگی بود و برای زندگی ساخته شده بود نه برای مرگ.
من نمی‌فهمم، من خیلی‌ چیزها رو نمی‌فهمم به خاطر اینه که سفیه هستم. گروهبان خدا ما رو فراموش کرده...

یک تئاتر بی‌نظیر! داستان گیرا، دیالوگ‌های بسیار بسیار خوب، بازی‌های روان و هماهنگ، موزیک خوب، طراحی صحنه فوق‌العاده...
من با وجود گرمای سالن و نامناسب بودن صندلی‌های سالن، گذر زمان رو متوجه نشدم. بازی فرهاد آییش وااااااقعا درخشان بود، مدت زمان طولانی رو روی صحنه مشغول بود و اصلاااا هیییچ ضعفی نشان نداد، وقتی که اجرا تموم شد و ایشون روی صحنه برگشتن مدت طولانی مورد تشویق قرار گرفتن که واقعا مستحقش بودن. حرکات هماهنگ گروه بازیگر بشدت من رو تحت تاثیر قرار داد.
یک تئاتر به معنای واقعی، یک طنز تلخ! تقریبا از نیمه نمایش به بعد یکسره خندیدیم (لطفا توی سالن قه قهه نزنید ؛) برای بقیه تماشاگرها احترام قائل باشیم).
برای امیرحسین رستمی چیزی جست دست مریزاد نمی‌تونم بگم، نقش بسیااااار قابل توجه و بازی فوق‌العااااده‌اش رو پسندیدم.

واقعا هرچی از این نمایش بگم کم گفتم. امیدوارم دوستان این کار رو از دست ندن.
مهیا (c.bride)
درباره نمایش دریبل i
دقایق ابتدایی نمایش بیش از حد ملال‌آور بود، من مرتب به خودم امید می‌دادم که با پیشروی کار داستان جذاب خواهد شد. اواسط نمایش آرزو می‌کردم کاش سالن جوری طراحی شده بود که می‌تونستم هرچه سریع‌تر اون‌جا رو ترک کنم.
ای کاش به جای هزینه کردن برای دیدن این کار یک فیلم خوب به قیمت یک چندمِ پول بلیت این نمایش خریده بودم و از تماشای اون لذت می‌بردم.
باورم نمی‌شد بعد از ساعت‌های طولانی کار، اون همه استرس رو تحمل کردم تا زود برسم و نمایش رو از دست ندم و این‌ کارِ سخیف رو می‌دیدم. واقعا حس کردم به من توهین شده!
یک جورهایی تصمیم گرفتم که دیگه برای دیدن تئاترهایی با نمایشنامه‌های داخلی نروم (صرف نظر از چندتا کار خوب که دیدم اکثر نمایشنامه‌های داخلی چنگی به دل نمی‌زنن).
آیا این جریان که یک دختر در دلِ مشکلات خانوادگی اعم از بی‌مادری، پدر معتاد، برادر بیکار و... زندگی می‌کنه و یه پسر یک دل نه صد دل گرفتارش شده سوژه تکراری نیست؟ آیا نمی‌شد این سوژه بشود فیلم سینمایی مثل خیلی از فیلم‌هایی که اکران میشه؟
بازی‌ها به شدت ابتدایی و تاسف‌بار بود. نمایش کشدار و کم‌دیالوگ!!! متوجه نشدم حضور پریچهر قنبری که نهایتا ۱۰ تا جمله هم نگفت و همه‌ حواسش ... دیدن ادامه ›› به درست کردن شالش بود (یعنی نمی‌تونست چیز دیگه‌ای بپوشه؟) به چه منظوری بود! فقط با اسم ایشون مخاطب رو می‌کشن توی سالن که وقتش رو تلف بکنند.

تنها و تنها گیرایی کار حضور پسر خسرو شکیبایی، پوریا بود که به دلیل شباهت ظاهری و آوایی به خسروی بزرگ، جمعیت رو تحت تاثیر قرار داد. شیوه تعریف داستانش هم جالب بود البته که چون داستان گیرایی نداشت خیلی قوت نگرفت.

در آخر می‌خوام خواهش کنم از دوستان تئاتری که وقتی یک کار رو به تماشا نشستند وقت بگذارند و چندخطی بنویسند تا به ما یک سرنخی بده که تئاتر خوب رو ببینیم.
واقعا ممنونم. هیچی بیشتر از دیدن تئاتر های اینچنینی آزارم نمیده. خوب شد خوندم وگرنه کی میخواست جواب شش نفری که قرار بود بهشون پیشنهاد بدم بیان رو بده . هنوز بخاطر تئاتر اعتراف و افکتهای سینمایی و ترقه بازی و سالن بد پیششون شرمنده ام. باز خوبه بعدش بلیط صندلی خوب ماتریوشکا گیر اومد از دلشون دربیارم. بهرحال ممنونم ازت
۰۶ آبان ۱۳۹۶
نظر خانم مهیا کاملا منصفانه و از سر تفکر و بدور از هر هر گونه منافع شخصی و رابطه نسبی با بازیگران این اجرا بود
ممنون از این خانم بابت صراحت در بیان نظرشون
بنده از عزیزان خواهش و دعوت دارم تا به تماشای اجراهای قوی بنشینند تا نقد قویتری داشته باشند و بگذارند صندلی های سالن نمایشهای اینچنینی خالی از تماشاگر باشند تا دلزدگی و توهین رو به بیننده تئاتر منتقل نکنند.
۱۱ آبان ۱۳۹۶
پریسا و سناز عزیز، ممنون از نظر شما.
شقایق جان، ای کاش موضوع‌های مهم‌تر و باارزش‌تری توی تئاتر مطرح بشه. نمایش هملت بارها و بارها درشکل‌های مختلف و با تفکرات متفاوت روی سن رفته و هرگز جذابیت خودش رو از دست نداده و نخواهد داد. اما این کار از نظر من ارزش دیده شدن نداشت. تنها جذابیت کار شاید اون هنگ بود که نواخته می‌شد.
حامد کریمی من نظرم رو بدون تعصب و اتفاقا با رعایت انصاف نوشتم، به آقای کارگردان عزیز هم همین‌ حرف رو زدم. کار واقعا ضعیف بود.
۲۶ دی ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اگه با تیر و تفنگ دهاتی جماعت آدم شدنی بید که تا حالا آدم شده بید! من بعد باید شش دانگ حواست جمع چاراسباب زندگیت باشه. باید فکر نون کنی که خربزه آبه!
بقول خان بابا جانم، وا اسفا به حال ملتی که سلسه جنبانش یک روز با خودش بگه، خلایق هرچه لایق.
اهل این دنیا را چنان بی‌محل کنم که این ملتِ گنده خور از لاعلاجی چراغ به دست بگیرن و توی تاریکی کورمال کورمال به دنبال میراثشون بگردن.

دیدن این نمایش رو به کسانی که تئاتر دوست دارند و به کسانی که از تئاتر بیزارند! توصیه می‌کنم.
همه چیز فوق‌العاده بود. بازی‌های پراحساس و قوی تک‌تک هنرمندان، هماهنگی اعضا، لباس و گریم، دکور، موزیک فوق‌العاده و از همه بهتر متن قوی... . از کارهایی بود که همه را به سکوت واداشته بود و همه حضار سراپا چشم و گوش بودند‌.
من با این‌کار خندیدم و گریه کردم. نمایشی تلخ از واقعیتی که هرچی از اون فرار کنیم باز هم مثل یک داغ پاک‌ نشدنی رو پیشونیمون هست.
برای خریدن بلیت و دیدن نمایش حتی لحظه‌ای هم شک نکنید.
من امشب پچ پچه ها پ شت خط نبرد رو دیدم که نویسنده اش همون نویسنده کوکوی کبوتران حر م هست و اصلا نپسندیدم. واقعا دنبال یه نمایش خوب می گردم
۱۹ مهر ۱۳۹۶
این کار رو از دست ندید. واقعا عالیه و من حتم دارم که خوشتون میاد. تسلط خوب هنرمندان، موزیک و موضوع و متن قوی کار همه رو جادو کرد.
۱۹ مهر ۱۳۹۶
من هم مشتاقم این نمایش رو ببینم حتما ، اما با ساعت نمایش مشکل دارم :( و منتظرم تا سانس ویژه براش در نظر گرفته بشه .
۱۹ مهر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کار تاثیرگذاری نبود!!! من با وجود این لیست بلند از هنرمندان سرشناس در عرصه تئاتر و با توجه به تبلیغات خوب این عزیزان در اینستاگرام به دیدن نمایش ... دیدن ادامه ›› رفتم و حقیقتا انتظار خیلی بیشتری داشتم.
شاید منفی‌ترین نکته در رابطه با این نمایش، نمایشنامه‌ش بود. مجموعه‌ای از غم‌نامه‌های تکراری زنان ایران که با مقداری کم سلیقگی گردآوری شده و با وجود همه تلاش بازیگران بسیار کش‌دار و حوصله‌سربر بود. سردرگمی و بی‌نظمی در ترتیب تعریف داستان‌ها باعث میشد که ذهن مخاطب آشفته شود و من بعد از دیدن نمایش نظر خیلی از دوستان را که پرسیدم با من هم‌عقیده بودند.
ناهماهنگی در بازی این عزیزان مشهود بود. و من به عنوان بیننده حس کردم که به دیدن تمرینِ کار رفتم نه اجرای اصلی. بازی‌ها تک به تک خوب بود اما انگار این افراد به حد کافی باهم انس نگرفته بودند.
یک جاهایی از نمایش، مخصوصا قسمت شروع، همهمه می‌شد و من دیالوگ‌ها رو کامل از دست می‌دادم.
در آخر هم جا داره تشکر کنم از دوستانی که هنوز بین تئاتر و پارک تفاوتی نمی‌بینند. گرچه مخاطب زیاد باعث می‌شود سالن پر شده و درنتیجه باعث رونق بخشیدن به این هنر ارزشمند می‌شود؛ اما این که برخی مخاطبین منتظر هستند تا به هر موضوع کوچکی با بلندترین صدای ممکن بخندند و تا مدتی آن را حین اجرای زنده نقد و بررسی کنند، باعث ناراحتی بقیه می‌شود و من گاهی فکر می‌کنم که ای کاش کیفیت مهم‌تر از کمیت بود، عفونت کلیه گرفتن بخاطر شرایط سخت کار چرا باید باعث قهقهه زدن و همهمه شدن بشود! به حقوق همدیگر احترام بگذاریم.









بیتا نجاتی (tina2677)
از مخاطب ایرانی متاسفانه نمیتوان انتظاری بیش از این داشت
تعداد کثیری از مردم ما آنقدر دچار عقده های ریز و درشت اند که فقط دنبال تخلیه آن به هرشکلی هستند مثلا خنده یا حرف زدن با صدای بلند در سالنهای سینما و تئاتر
چند روز پیش آقایی کنار من در سینما نشسته بود که از اول تا اخر فیلم ، یک ریز بلند بلند با خودش حرف میزد، کامنت می داد ، صحنه و دیالوگ بعدی را پیشگویی می کرد و خلاصه هر مزخرف فکرنشده ای به زبانش می اورد.
معلوم نیست هدف این افراد از ورود به سالن نمایش یا سینما چیه؟ دنبال جلب توجه اند؟ دنبال برقراری رابطه اند؟ ....
۱۶ مهر ۱۳۹۶
مشکل سروصدای بعضی از تماشاگران با گلایه کردن هیچ وقت حل نخواهد شد...حل مشکل وظیفه گروه‌های تاتری، فروشندگان بلیط و سالن ها هست....اگر در توضیحات نمایش دو خط هم در مورد ضرورت حفظ تمرکز بگن....یا اگر موقع خرید بلیط سیری باید و نبایدها تذکر داده بشه و یا اگر در سالن و قبل از شروع نمایش (و نه در آخرین لحظات و درحالیکه ملت در حال نشستن هستند) با ذکر دلیل نبایدهای حین تماشای کار رو آموزش بدن،بتدریج مشکل حل خواهد شد... از همه بدتر اون گروه‌های تاتری هستن که بدنبال تعریف و تمجید تماشاگران خاص هستن اما نمیتونه از پول بلیط مخاطب عام هم بگذرن و درنتیجه تبلیغ یه کار تجربی که به قصد آزار دادن تماشاچی ساخته شده!(به نقل از کارگردان) رو در برنامه خندوانه میکنن و نمیشه از تماشاگری که در اولین تاترش ناخواسته بیننده چنان کاری شده رو ازش توقع سکوت کامل داشت
۲۰ مهر ۱۳۹۶
متاسفانه همین‌طور هست که می‌فرمایید محمدرضای عزیز. نمی‌دونم چطور باید صدامون رو به مسئولین برسونیم. به نظرم جا انداختن فرهنگ‌ سکوت بین تماشاچیان اصلا کار سختی نیست! نمی‌دونم چرا این کار ساده رو انجام نمیدن!
۲۱ مهر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آقای رحمانیان عزیز،
خسته نباشید. این فیلم ما رو با خودش بررررررد...
من خیلی خیلی خوشم اومد. کاملا موافقم که خیلی شبیه سینما پارادیزو بود و البته خیلی هم فرق داشت!!
قسمت پایانی فیلم رو خوب متوجه نشدم. اون قسمتی که دست برق نورد رو صبا می خورد و اون جایی که صبا تو برف با دهن خونی ویلن می زد.
با این حال لذت بردم از تماشای فیلم.
بازی ها بی نقص بودن از نظر من (علی عمرانی بی نظیییییر بود).
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من این نمایشو دیدم و خیلی خیلی دوست داشتم، کاش میشد این قطعه های اجرا شده رو به صورت یک مجموعه می فروختن...واقعا قشنگ بود، از همه هنرمندان این کار تشکر می کنم، به امیددیدن کارهای بیشتر... .
فیلم-تئاترش توی بازار هست. من ندیدم ولی کسایی که تماشا کردن میگن حس اجرای زنده اش رو نداره.
۱۸ تیر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اصلا از فیلمش خوشم نیومد، تعجب کردم از حضور این همه ستاره توی فیلمی که اصلا حرف خاصی برای گفتن نداشت، بازی تکراری آقای عطاران که همیشه توی سریالها دیده بودم هم جالب نبود...صحنه های بازی بهاره رهنما هم خیلی تکراری بود.

خنده دار هم نبود بگم خندیدم باز!
اون صداهای زنگ وسط فیلم و استپا...واقعا چه چیز مهمی خاصی رو میخواست بگه؟
دعواهای فیلم؟ اون قضیه طلاق که صحت قانونی نداره!؟

صحنه ی آخر فیلم فقط خوب بود که موزیکش و حسش بابقیه فیلم هم خونی نداشت ومثل یه چیزی بود که همینجوری رو هوا پچ کردن به فیلم...از کمال تبریزی و پیمان قاسم خانی واقعا دلگیرشدم. ازمحمدرضافروتن که اصلا نقش خاصی نداشت،از پانته آ بهرام...
این دیگه چی بووووووووووووود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من و دوستم برای اولین بار به دیدن تیاتر رفتیم... به نظر من همه چیز خیلی خوب بود و واقعا لذت بردیم.