سلام
امکان خرید ردیف ویژه تالار فردوسی از فردا امکان پذیر خواهد بود .
این اقدام به این منظور صورت گرفت تا تعداد بیشتری از علاقه مندان بتوانند از اپرای مولوی دیدن کنند زیرا همان طور که آقای حسینی پیشتر گفته بودند به دلیل شروع ایام عزاداری ماه محرم امکان تمدید اجرا وجود نداشت . امید وارم این اقدام بتواند جوابگوی آن دسته از دوستان که موفق به تهیه بلیت نشده بودند باشد . به امید دیدارتان در اپرای مولوی

۱_برای ارکستر زنده به جایی تقریبا معادل فضای سالن فردوسی نیاز دارد.پس اجرای زنده ارکستر از محالات است.
۲_هفده خواننده و گروه باید کجا قرار بگیرند که هم رهبر ارکستر را ببینند و هم عروسکها که صدایشان منطبق بر بازی عروسکها باشد.این هم از محالات است.
۳_در طول اجرا افکت هایی شنیده می شود که فضا سازی را تقویت می کند.اولا که اینها نمی توانند زنده ایجاد بشوند و از این گذشته این افکتها در موسیقی ادغام شده اند و عنصر جداگانه ای نیستند پس شما همزمان باید هم افکت ضبط شده داشته باشید هم ارکستر زنده هم خواننده ها و.......فکرس را کرده اید که در چنین شرایطی تکلیف عروسکها چی می شد؟!!!!!!
۴_در اپرای غیر عروسکی چنین امکانی وجود دارد اما بهروز غریب پور اعتقاد دارد که در اپرای عروسکی به نقطه ای از بیان تصویری رسیده است که بسیاری ازناتواناییهای صحنه ی زنده را از میان برداشته بعنوان نمونه صحنه های جنگ و سوارکاری که روی صحنه و بصورت زنده غیر ممکن است.ایشان اعتقاد دارند که با تلفیق قابلیتهای نمایش رادیویی نمایش صحنه ای موسیقی هنرهای تجسمی و سینما به زبانی دست یافته است که سینمای سه و چهار بعدی در آرزوی آنند

توجه توجه!

دوستان و همراهان عزیز!
به دلیل استقبال شما عزیزان از اپرای مولوی و همینطور فراهم کردن امکان استفاده از تخفیف های خرید بلیت دو اثر اپرای حافظ و مولوی به صورت همزمان، ردیف و صندلی های VIP؛ ویژه مهمانان اعضای گروه؛ نیز برای فروش روی صفحه ی اپرای مولوی قرار گرفت.
شاد باشید.

همیشه وقتی اسم اپرای حافظ میاید یاد یک خاطره میافتم که فکر کردم جالبه برای شما دوستان عزیز تعریف کنم
همیشه در سفر های گروه عروسک ها و دکور ها را در جعبه های چوبی بسته بندی میکنیم تا آسیب نبینند و به خصوص عروسک ها که بازیگران این اجرا ها هستند با دقت فراوانی پیچیده میشوند و روی آنها یک پارچه سفید کشیده میشود.
٢ سال پیش وقتی برای اجرای حافظ به شیراز رفته بودیم اتفاق جالبی افتاد.
وقتی در جعبه عروسک ها رو باز کردم دیدم از میان آن همه عروسک یک عروسک خود را از اسارت آن پارچه سفید رها کرده است و از میان ما بقی عروسک ها سرک میکشد.
آن عروسک خود حافظ بود که گویی با بازگشت به وطنش بیقراری میکرد
آنجا بود که احساس کردم اینها دیگر چوب و پاچه و نخ نیستند و انگار به واقع بازیگرند یاو با مبالغه خود خود شخصیتند
شاید هم خود خواجه که در ٥٠٠ متری مکان اجرا آرمیده بود کنجکاوی کرده بود میخواسته ببیند که لعبتش به چه شکل در آمده است آخر سر

حالا که اجراهامون تموم شده حتما میام این اجرا رو میبینم خدا خدا میکردم که تموم نشده باشه موفق باشید

دوستی رو برای دیدن اپرای لیلی و مجنون دعوت کردم و چند بار تاکید کردم که کار به زبان آذری اجرا میشه تا آخر سر گفت :فهمیدم چه اشکالی داره مگه؟رادیو که نمیخواهم گوش بدم!!!!
تاتر هنریست که مولفه های زیادی داره که زبان نمایش تنها یکی از آنهاست .....
سکوت کردم و دیدم درست میگه
موسیقی لیلی و مجنون به نظر من بینظیره ....بعضی شبها فکر میکنه این ملودی ها روحم رو نوازش میدن
نت به نت مفهوم جمله ها رو بیان میکنند
خوشحالم که دوباره این ملودی های روح نواز را اجرا میکنیم