قدیمی ها می گفتن: نرود میخ اهنین در سنگ
برای کسری - ناری
حالا گو نرود. بالاخره انسان قدری خودش را راحت می کند
تلاشش را کرده است . سعی وجدیت خودرا به خرج داده است . حالا گو نرود
آدم خودش را که سبک کرده است . خودش را راضی کرده است
که نمی خواهد با خفتگی راه برود . حالا گو نرود
درست اش هم همین است . باید کوبید . باید زد . باید رفت . حالا گو نرود
بالاخره صدای کوبش آدم که به گوش می رسد. همین اش هم زیاده است
همین
... دیدن ادامه ››
اش هم از سر تا پای آدم زیاد است . خوبی اش در این است که بالاخره بی تلاش نمرده ای
حالا گیرم که صدایش هم به گوش نرسد . نرسد که نرسد . باز تو کار خود را کرده ای. بار خود را برده ای
حالا بگذار هیچ کس نداند . گو نبوده ای .نمانده ای و نرفته ای