در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال علی پارسای جم | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:01:48
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کوه اگر انبوه دردم را بفهمد از فراق
اشک سنگم میشود تعبیر با این اتفاق

گشته ام ورد زبان ها با فروپاشی خویش
بهر تسکین دار بافم برخودم با اشتیاق

هیبتم غارت شود چون شیر افتاده به بند
یا که شاید برنوئی پوسیده ام در زیر طاق

من که حتا داشتم در شهر دشمن همدمی
تک و تنها مانده ام با خاطراتت در اتاق

رنجری زخمی منم با ... دیدن ادامه ›› یادگاری های جنگ
جای همسر آمدش بر دیدنم حکم طلاق

کاش میشد بی هویت درجهان مانم مدام
چون شهیدی که پلاکش گم شده در باتلاق

آنکه هر دم منشأ غمنامه ای بر ذهن شد
پس کجا انبوه دردم را بفهمد از فراق
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
میان لرزشِ شانه مدام گرمِ تکرارم
چگونه باورِ خود را به دست باد بسپارم؟

من از تو دلخورم اما به جرمِ رویشِ عشقت
بجای قلب تو از خود به حدّ مرگ بیزارم

منی که با مدد از دل به روی پای خود ماندم
چگونه مُرده ی خود را به روی دوش بگذارم؟

چگونه فکر سفر تا غزل شوم که هنوزم
شبیه کودک تنها به زیر کوه آوارم

بجای پرسه و اکرانِ ... دیدن ادامه ›› خنده های تو امشب
به روی خاکِ ترک خورده ، جای ابر می بارم

من از قبیله ی پرواز و از نژاد احساس ام
به نرخ مردن خود ، باید از تو دست بر دارم

به جُرمِ باورِ چشمت اسیر گریه است این چشم
گذشتی از دلم اما بدان که دوستت دارم
تیلا بختیاری، قاصدک و سید فرشید جاهد این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ب ما انگشتر شاهی رسید اما نگین افتاد
تمام تاج ها با لمس بختم بر زمین افتاد

بجای گریه در آغوش تو در خود گره خوردم
شبیه مرد سربازی که پایش روی مین افتاد


به تو گفتم تویی تندیس اعجاز خدا ـ مردم
مرا مرتد صدا کردند و عشق از چشم دین افتاد

به جرم وصف موهایت تنم شلاق حد میخورد
بجای نام زیبایت ... دیدن ادامه ›› فقط خون از جوین افتاد

چه دیدی در دلم ای جان که عمری پای من ماندی
تو که ایینه ای بر چهره ی فولاد چین افتاد

دلم دریای درد اما قلم درمانده در وصفش
چه گویم از غمم وقتی قلم بر نقطه چین افتاد
قاصدک، امید فرجی، تیلا بختیاری و علی پارسای جم این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید