بیداری 17
دیری و نا گزیری
دیری ست هم خوابه گشته اند
و آن کو می بایست می آمد
دیری ست رفته است
وپیام دریا دلانه اش
هنوز...
آویزه ی گوش و هوش ماست :
هیچ ستاره ای ما را صدا نخواهد زد
هیچ خورشیدی ما را به خود نخواهد خواند
باید گذر کنیم
ماندن نهایت هر گز نبودن است --