از حاکم شهر پرسیدن در طلب چه هستی
گفت باده ای که مرا مست کند
گفتند این همه باده سرا
گفت,: نی .باده آن است که یار غمخوار و من به تماشا
گفتند چون است مجنون باشی یار غم دیده کنی
گفت آنچه شما غم بینید من شکر می بینم
چون یار به هیچ دنیا خویی نگرفت
انگاه وعده دیدار نزدیک است....ترنج