دیوار چین
به جنگل میخزید
"فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانْ"
سهم خدایان از آسمان
تریاک بود
"فبای آلاء ربکما تکذبان"
و ترمه ی دامن دخترک بادبادک فروش
گلهایی داشت
که میرقصیدند
"فبای آلاء ربکما تکذبان"
رعد
کبریتش را
نمیافت
"فبای آلاء ربکما تکذبان"
جبرئیل سیگار میکشید
...
"فبای آلاء ربکما تکذبان"
و شیطان
دلتنگ کودکی
چانه اش را میخاراند
"فبای آلاء ربکما تکذبان"
ساعت
زمان را میدرید