در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | فرشته نوبخت درباره نمایش کافه پولشری: اجرایِ مونولوگ، سخت است و کارِ هر آکتوری نیست. نیاز به توانِ بالایی بر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:30:12
اجرایِ مونولوگ، سخت است و کارِ هر آکتوری نیست. نیاز به توانِ بالایی برایِ حفظِ ریتم و نوآنسِ دراماتیک دارد. به غیر از آن که متن می‌بایست دارای پتانسیل‌هایِ لازم برایِ همراه کردنِ تماشاگر داشته باشد. به نظرم متنِ نمایش کافه پولشری، از آن متن‌ها است که اجرایِ آن بسیار دشوار است. چرا که به دلیلِ جنسی از زنانه‌گی که در شخصیتِ پولشری نهفته است، به شدت وابسته به بازیِ حسی و درونیِ بازیگر است. الهام پاوه‌نژاد به گونه‌ای ما را به عنوانِ تماشاگر درگیر پولشری و داستانِ احساساتِ رقیقِ این زن می‌کند که زمان و مکان را از یاد می‌بریم. او کافه‌چی است و ما مهمانِ یک فنجان قهوه‌ی تلخ. حتما به جبران همین تلخی است که در ابتدایِ نمایش از همه‌ی مهمان‌ها با کاپ‌کیک‌هایِ خامه‌ای پذیرایی می‌شود. پولشری به مهمان‌هایش می‌گوید که اگر عاشقی نکردی، حفره‌ی بزرگی در روحت ایجاد خواهد شد که هرگز جبرانی برایش نیست. «آدم‌هایی که عشق شان را انکار می‌‌کنند، زود پیر می‌شوند.» پولشری همه‌ی عمر به دنبالِ داستانِ آدم‌هایی بوده که به کافه‌اش آمدورفت کرده‌اند. آن‌ها شخصیت‌هایِ داستان‌هایِ خیالیِ پولشری هستند و حالا این اوست که آدمِ قصه‌ای شده که راوی‌اش خودش است.
به این ترتیب فاصله‌ی میانِ تماشاچی و بازیگر، در اجرای پولشری محو می‌شود. فضایِ کافه و میزانسن‌ها به شکلی است که این درگیری و استحاله را به راحتی ممکن می‌سازد. الهام پاوه‌نژاد به شکلی صمیمانه و طبیعی قصه‌ی پولشری را زندگی می‌کند. جریانی که با دخالتِ تماشاچی‌هایِ حاضر در کافه پررنگ‌تر و گرم‌تر می‌شود و مونوگِ زنی غمگین را تبدیل به یک دیالوگِ نامرعی میانِ تماشاچی و بازیگر می‌کند.
کافه‌پولشری در میانِ اجراهایِ الهام پاوه‌نژاد کاری بسیار متفاوت است، گو این‌که اولین تجربه‌ی کارگردانی او نیز هست و از این منظر می‌شود گفت که باید در انتظار کارهایِ بعدی و سبکِ خاصِ او در کارگردانی باشیم. سبکی که تلاش می‌کند در ارتباط میانِ متن، بازیگر و تماشاچی به یک بیان یا زبانِ روان دست پیدا کند.