کف دریا
فندک را در می آورد و پس از چند بار تلاش سیگار را آتیش میکند
باد که در حفره مرجان ها و صدف ها میپیچد ، سمفونی شماره ۱۳ موتزارت را تولید میکند
خورشید ظهر به حدی داغ بود که گویی خشم گین است و بارانی که در شب شروع به باریدن کرد گریه های پس از خشم
همینقدر زندگی عجیب است که مردی میتواند زیر آب دریا سیگاری بکشد
و در زلِّ گرمای تابستان ابری شروع به باریدن کند
همینقدر که مردی در اوج غم با صدای بلند بخندد
همینقدر که زنی از شادی بزند زیر گریه
.
#پارادوکس
۱ نفر
این را
امتیاز دادهاست