در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | احمد عسگری درباره نمایشگاه Iran Daily 01: قاب های متوسط و تداعی بخشی از واقعیت اجتماعی نمایشگاه ایران دیلی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:02:39
احمد عسگری (azadyeno)
درباره نمایشگاه Iran Daily 01 i
قاب های متوسط و تداعی بخشی از واقعیت اجتماعی


نمایشگاه ایران دیلی را نمی توان به طور کامل یک رخداد بزرگ تلقی کرد، اما عطف به اهمیت بازنمایی و تداعی واقعیت اجتماعی در آثار این مجموعه، می توان حدودا ده اثر موفق یا متوسط را میان عکس های این مجموعه یافت که هدف نشان دان واقعیت و بسط ادراک مخاطب را محقق می کنند.در میان آثار انتخاب شده برای نمایشگاه ایران دیلی، البته طیف متکثری از آثار هستند که لنز، قاب بندی و پرداخت به سوژه را به ذهن مخاطب می سپارند و به نظر می رسد برخی از آثار این مجموعه شایسته ثبت و تحلیل جدی تر را هم دارند.

از میان این آثار «ارغوان شریفی نیا» با نمایی از زن نشسته بر کنار گذر یکی از آثار بسیار خوب و قابل بحث مجموعه است که در فرم و محتوا و در ترسیم بی کم و کاست سوژه اثری موفق است: در عکس شریفی نیا قدر مسلم توجه به نیمرخ زن و انتخاب درست و به موقع قاب بندی برای تقسیم فضای عکس در امتداد کوچه ... دیدن ادامه ›› بدون فروغلطیدن به فوکوس به مخاطب این فرصت را می دهد تا تمام واقعیات و سوژه های محیطی را به تفکیک مرور کند و دلالت ها و ارجاعات عکس را با حوصله بازخوانی کند.
در این عکس مفهوم «انتظار» به مدد سه المان یادآوری می شوند: نخست، امتداد خط نگاه زن که به صورت نیمرخ و تقریبا مایل به سمت انتزاعی شدن می رود و المان دوم، یعنی موتور قفل شده در سمت دیگر کوچه که بیرون از سایه بعد از ظهر و در آفتاب قرار گرفته است به بسط مفهومی عکس کمک می کند. المان سوم اما با دقت مخاطب به آسانی در امتداد خط نگاه زن و اتفاقا نزدیک به چهره او خودنمایی می کند: قفل نصب شده روی درب مغازه ای که احتمالا نانوایی است و بدون هیچ تاکیدی میان نسبت خط نگاه با قفل می تواند کم و بیش نوعی وضوح عمیق "Depth of Field " را نیز تداعی کند که تاویل و تفیکیک میان داستان ها و عناصر تصویر شده را برای بیننده بیشتر مهیا می کند. به شکل مشخص، چاپ سیاه و سفید این عکس و تمرکز روی کنتراست نسبت میان عناصر بصری با دوربین را برای مخاطب بیشتر ادراک پذیر کرده است، چه اینکه اصالت توجه به پوشش زن و چادر مشکی و در عین قرار گرفتن در سایه تاویل واقعیت با زمان را در زندگی سوژه به نسبت افزایش می دهد.

دیگر اثر قابل توجه در این مجموعه از منظر تداعی واقعیت اجتماعی، عکس نسترن سعیدی با گزینش نمای سر بالا از یک برج مسکونی و انتخاب قاب بندی آن از بین ردیف متراکم سیم ها و کابل های انتقال برق است: اثری که تمرکز عمق آن روی حجم برج مسکونی بصورت فضایی و یادآوری فضای تحدید شده و جهت دهی به زندگی انسانی با مدنظر قرار دادن حجم برج مسکونی است و آسمان ابری در پس زمینه خط دید را بیشتر به ساختمان و ردیف پنجره های آن معطوف کرده است. مخدوش و محدود شدن زیست انسانی در عکس، البته به واسطه ردیف وسیع سیم ها و کابل های انتقال برق عدم تعادل در فضای شهری نیز چون یک پرسش مهم از سوژه و فضای پیرامون در ذهن برجسته می شود و تحدید مفهومی حیات انسانی را به شکل انضمامی تر یادآوری می کند، اما ادراک حیات از میان چهار حلقه ایجاد شده بین سیم های برق به مثابه تاویل و دلالت بطنی قابل تشخیص است که سه سطح مواجهه با اثر و ارجاعات آن را به تفصیل و با مفاهیم مدون بسط می دهند.

میان عکس های آناهیتا رئوفی، عکس چهار پسربچه نشسته کنار پایه برج آزادی بی تردید چشمگیرترین اثر اوست؛ تکیه دادن و حالات متنوع چهار پسربچه امکان تاویل و فهم نمادین از عکس را افزایش می دهد و بخصوص، پسربچه ای که به عکاس نزدیک تر است در فکر فرو رفته و با نگاهی توام با نارضایتی به عکاس نگاه می کند در حالی که دست چپ خود را روی لب و بینی اش گذاشته تا ابهام و ایهام را به یک میزان به چشم بیاورد.

عکس های مهدی میرجلیلی نیز قطعاتی از پازل واقعیت را با نگاه های متفاوت گردآوری کرده اند؛ بخصوص عکسی که زیر پایه پل حافظ و از نقطه دید جنوبی ازدجام و تقسیم کار در حاشیه نمایش به تبع جهت گیری سرمایه در تهران را به خوبی و با یک قاب بندی بسیار درست برای مخاطب مرور می کند. مهم ترین امتیاز این اثر دقت عکاس روی المان پل حافظ از پایین و تطبیق دادن خط فرضی با جهت پل است و در عین اینکه پل تمام محیط عکس را اشغال نکرده، اما تاثیر و اهمیت آن در بیش از 50% فضای عکس مورد تاکید قرار گرفته و امتداد ساختمان های دو سوی پل حافظ با تمام ویژگی های معماری و محیط آن را به گزارشی کامل و بدون نقص از واقعیت شهر و تکاپو در تهران بدل کرده است. ردیف موتورهای پارک شده زیر پل بسان المان و نمادی از فضا و سخت افزار را در متن یادآوری می کنند تا اگر حتی مخاطب شناختی از تهران و تقسیم فضای کار و سرمایه در پایتخت داشته باشد، بتواند نسبت مکان گزینی به اهمیت فضای کسب و کار و تحمیل الگو به نیروی کار در قالب سلب اراده و کالایی سازی کار در تهران و ایران امروز را بیشتر نشان بدهد. به همین سیاق و به تفکیک انگاره هایی از هاروی، باختین، دبور و حتی یادآوری هایی از پروژه پاساژها و بنیامین -خصوصا پیاده رو و مفهوم سلب اراده در نشان دادن ازدحام مردم در پیاده روی مجاور خیابان - نیز در این اثر قابل بازخوانی هستند. گزینش این عکس برای طراحی پوستر نمایشگاه، بی تردید انتخاب منطقی و درستی است؛ چرا که دقت نظر عکاس در قاب بندی و سوژه ها می تواند این مورد را یک طرح واره درباره تمامی قطعات دیگر پازل نیز قرار دهد و از جمله با دید اقتصادی، چرایی و چگونگی انباشت یا انباشت زدایی در ایران را نیز به تصویر بکشد.

دیگر عکس های خوب و قابل تامل مهدی میرجلیلی در این مجموعه، نمای عبور یک دختر از رهگذر جانبی باغ موزه دفاع مقدس و المان های بتوان و شیشه در کف و دیوار و همین طور نمایی از عبور یک پیرمرد در ساعات میانی روز از مجاور باغ فردوس است که مورد دوم، به مدد ادیت رنگ و تاکید روی زرد نشان برگ ها تا حدی جنبه رمانتیک و شاعرانه پیدا می کند.


http://azadyeno.blogfa.com/post/125
امیر مسعود این را خواند
لیلا خدابخشی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید