کاش محسن امیر یوسفی بیاید در یک سالنی بایستد روی سن تا من و بسیاری دیگر تمام دستهایی را که او لیاقت دارد و روی دل ما مانده است را برایش بزنیم.
نه تنها برای ایستادگی ستایش برانگیز بر روی حق طبیعیش بلکه بیشتر از آن برای ساخت فیلم دوست داشتنی ، دیوانه وار و انسانی آشغال های دوست داشتنی . یک تاریخ نگاری خل خلانه وهمچنین غمخوارانه از سرزمین ایران و ساکنینش . ( این که چگونه این دو صفت در کنار هم قرار گرفته اند همان اوج هنر نمایی امیر یوسفی است !)
فیلمی آشتی طلب با پیرایه ی نوستالژی که البته لحظه ای هم دست از بازیگوشی برنمیدارد و از همه مهمتر عجیب طعم تازگی دارد انگار نه انگار که پخت 6 سال پیش است .