"رویایی حقیقتزده"
دریملند، از اتفاقاتِ قابل تعمق و مورد توجه جشنوارهی دانشجویی امسالست که توانست به اکران عمومی برسد و بازخورهای مثبتی از سوی مخاطبان دریافت کند.
دریملند کار گروهی دانشجوییست که متنی جذاب و بدون دیالوگ دارد. و موضوع و سبک ویژهای برای به صحنهآمدن انتخاب کردهاست
صبا نجاتی ، نویسندهی دریملند، با استفاده از کاراکترهای سیاسی و کمدی در قالب سینمای صامت، رویایی را به تصویر میکشد که سرزمین آرزوهای انسانیست که از خشونت، قدرت، استیلای بردهوار دین، خسته است و جهانی عادلانه و توام باعشق را میخواهد همان جهانی که در فیلمهای چارلی چاپلین، اسطورهی کمدی سینمای صامت، تلاش میکند با لودگی و مهرورزی و نگاه انسانی، برای تماشاگر خود بسازد.
جهانی که در آن، انسانها با عشق و محبت بتوانند در کنار هم با آرامش و سعادت روزگار سپری کنند
اما جهان دریملند ، مرز واقعیت و رویا را درهم
... دیدن ادامه ››
میریزد، اگرچه در رویا قادرست زمان را به عقب برگرداند و یا رخدادهای ناگوار را حذف کند اما امتداد آن دیگر درهمان رویا باقی نمیماند
چه بسا این جهان حقیقت تلخ ماست که حتی رویای آدمی را نیز تسخیر کرده و اجازه نمیدهد وانمودی از صلح و عدالتی باشد که جامعهی انسانی به آن نیازمندست.
دریملند با المانهای افراطی قدرت و فاشیست، بر جمعیتی که نمایندهی تودهی مردم، مورد تسلیم قدرت وخشونت حاکم از مذهب و سیستم حاکم، هستند، آغاز میشود و سیر تاریخی خود را همانند آنچه جهان در طی سالها شاهدش بوده است از پدیده و رشد دیکتاتوری تا حضور قهرمانی که بر علیه جباریت و ظلم حاکم میایستد و وضعیت را تغییر میدهد اما خود تبدیل به دیکتاتوری دیگر میشود تا سیطرهی مذهب یا مشخصا حاکمیت مسحیت، بر افکار عمومی و خرافاتِ معجزههایی که هیچ کدام پایه و اساسی حقیقی ندارد، بلکه مورد تمسخر و بی اعتباریست، آگاهانه به نقطهی پایانی می رسد.
جایی که معجزه خود انسانست و تنها از کسانی برمیآید که به جهانی انسانی و عاری از خشونت باوردارند.
دریملند در بخشهایی از اجرا با بازی خوب اغلب بازیگران، طراحی لباس و دکور و موسیقی مناسب، قابل قبولست اگرچه شدت پخش موسیقی بقدری ناهنجار و بلندست که آزاردهندگی شدیدی دارد.و لازم ست در اینباره بازبینی دقیقتری صورت میگرفت. بااین حال استفاده از همان شیوهی نوشتاری کوتاه وتک جملهای و مختصر هرصحنه همچون سینمای صامت، کدهای لازم را برای درک وقایع به تماشاگر میدهد هرچند متن در کلیت و سوژهی مطرح شدهاش، قابل تعمقست اما در بخشهایی به زیاده گویی، ابهام گرایی و مطولشدن بیش از اندازهی یک نمایش بدون دیالوگ و صامت نزدیک میشود که به ویژه بخش تعامل با تماشاگران و اجازهی دیالوگگویی، حتی اگر به منزلهی خروج از قانون و قرارداد نمایش و بنوعی عصیان و شکستِ کلیشهی آنست، اما در مجموع کارکرد چندانی ندارد، بلکه زائد و اضافی به نظر میرسد.
متن نقاط قوت بسیاری دارد اما قائل شدن به آن شیوهی قهرمانسازی و ناجیگری در قالب شخصیتی کمدی که اتفاقا اینبار، بسیار فکورانه و روشنگرانه عمل میکند، ضعفیست که کلیت وقایع و روند آن را با تناقض مواجه میکند. چارلی چاپلین، دیگر آن کمدین سادهدل و لوده نیست که با خرابکاری اوضاع را درست میکند، بلکه بیشتر مصلحی اجتماعی و عاشقپیشه است.
متن و اجرا در جاهایی نیز، تکرار چندبارهایست که تمرکز را برای انطباق صحنههایی که با این فرم شلوغ و باحضور چندین کاراکتر به انضمام حرکات اغراقشده جهت جایگزینی کلام و دیالوگ، برهم میزند و اجازه نمیدهد فحوای هر اتفاق، به درستی و تمامیتِ خود تهنشین و گرهگشایی شود.
دریملند اگرچه براحتی میتوانست در زمانی کوتاهتر با متنی کمی فراتر از داستانی رو و مشخص، به اجرایی قوی و کم نظیر تبدل شود اما نمی توان از درخشش همین میزان از کاری گروهی و دانشجویی غافل ماند و نادیده گرفت .
نیلوفرثانی
گروه نقد هنرنت
https://www.honarnet.com/?p=5621