در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | شهریار جباری درباره نمایش خدایان: نمایشی با "شروع"، "میانه" و "پایان" غافل
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:13:30
نمایشی با "شروع"، "میانه" و "پایان" غافلگیر کننده..

ابتدا درمورد نمایشنامه اثر وودی آلن که به سبک پست مدرن نگاشته شده و در اون مفاهیم اگزیستانسیال سنگینی مثل آزادی، اراده، مرگ، پوچی، پیدایش هستی، تقدم وجود بر ماهیت و نقش خدایان در اعمال انسانی به سادگی و دلنشینی به پرسش گذاشته شده..ایده "نمایش در نمایش" و القای این ذهنیت که شاید تماشاچی ناخواسته و ناآگاه خودش در دل نمایش دیگری باشه جذابیت موضوع رو بیشتر کرده، و همینطور طنز زیبای وودی آلن که محتوای نمایش رو از فلسفه خشک به کمدی فلسفی تغییر داده.
و در پایان نمایش هم نامه ضربه زننده ای که تماشاچی رو غافلگیر میکنه و باعث میشه بیننده با یک علامت سوال بزرگ در ذهنش تماشاخانه رو ترک کنه..

سپس درمورد پیاده کردن نمایشنامه در صحنه نمایش، که به عقیده بنده به بهترین شکل با وفاداری به متن و با تغییرات جزئی ولی بجا (مثل تغییر دائم الخمر به معتاد یا تغییر ساردی به کافه) انجام شده و با کمترین انحراف چه در طنز چه درمحتوای فلسفی به شدت خوب و بی نقص پیاده شده بود. (صرفا حذف هایی کوچک ... دیدن ادامه ›› مثل دیالوگ هایی از دوریس لیواین که شاید به علت مسائل اعتقادی حذف شده بودند)

درمورد اجراها و کاراکتر ها؛ برجسته ترین اجرا و پردازش بنظرم نقش دیابتیس (با بازی حمزه مداح) بود. نحوه اجرای آقای مداح به خوبی شخصیت بی اراده و ضعیف کاراکتر اول بازی رو تداعی میکنه. همینطور بازی خوب آقای مهدی صمیمی در نقش نویسنده مستاصل و حریص و خودمحور..و همچنین کاراکتر لورنزو میلر که به عقیده بنده نقشی به شدت تاثیرگذار ولی کوتاه در نمایش داره به خوبی از آب دراومده بود.

درمجموع به نظر من انتخاب نمایشنامه عالی، کارگردانی عالی و تمیز آقای مهرداد حسین زاده، اجراهای بی نقص و تمرین شده دست به دست هم دادن تا نمایشی عمیقا دلپذیر و درخشان ایجاد بشه. آرزوی موفقیت های بیشتر در آینده و اجراهای خوب دیگر در عرصه هنر تئاتر میکنم برای تمام کادر و عوامل جوان این اجرای عالی و امیدوارم فرصت حضور در کارهای بعدی آقای حسین زاده رو پیدا کنم.


درنهایت به عنوان پیشنهاد هم میتونم بگم اگر اسامی مکان ها مثل "تئاتر برادوی" یا "محله کوئینز" به محله های آشنا تر تغییر پیدا میکرد یا به اصطلاح بومی سازی میشد، میتونست حس آشنایی بیشتری به مخاطب بده.

قسمتی از نمایشنامه اصلی از کتاب "مرگ/خدا" چاپ انتشارات بیدگل:
"اگه اونا هم خودشون کاراکترای یه نمایش دیگه باشن چی؟ و یکی دیگه هم اونا رو تماشا کنه؟ یا اگه اصلا وجود خارجی نداشته باشیم و هممون زاییده خیال یه نفر دیگه باشیم چی؟"
با تشکر از وقتی که صرف این نقد جذاب کردید. امیدواریم که لذت برده باشید. ?
۱۲ مهر ۱۴۰۰
ممنون‌ از نقد بسیار عالیتون
خیلی خوشحالم که براتون ‌لذت بخش بوده?❤
۱۲ مهر ۱۴۰۰
علی خیام (alikhayyam)
بسیار نقد و نظر جذابى بود
ممنونم بخاطر توجهتون . خیلى خوشحالم که براتون جذاب بود❤️??
۲۷ مهر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید